کلید افزایش بهرهوری
در حال حاضر، سالانه حدود ۱۰۰میلیارد مترمکعب، مصرف آب در بخشهای مختلف کشاورزی، صنعت و خانگی است که ادعا میشود، بخش کشاورزی سهم ۹۰درصدی از مصرف منابع آب کل کشور را دارد و اطلاعات دقیقی در این خصوص وجود ندارد. سهم مصرف آب در بخش کشاورزی ایران، بیش از میانگین جهانی آن (۷۰درصد) است و این در حالی است که متوسط بارندگی کشور حدود ۲۵۰میلیمتر است و ایران را در رده کشورهای خشک و نیمهخشک قرار میدهد. در چنین شرایطی، یکی از راههای موثر و عملی، استفاده بهینه از منابع آب و بالابردن راندمان آب است که متاسفانه راندمان و بازدهی استفاده از آب در بخش کشاورزی با وجود افزایش نسبت به دهههای گذشته، حدود ۴۵درصد برآورد شده است.
به طور کلی، سه نوع بهرهوری آب در ادبیات علمی مدنظر قرار میگیرد: بهرهوری فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی. بهرهوری فیزیکی، به معنای مصرف آب میزان محصول تولیدشده بهازای واحد حجم آب مصرفی است. در تعریف بهرهوری اقتصادی، مصرف آب ارزش محصول تولیدشده یا میزان سود مطرح است؛ یعنی اینکه بهرهبردار بهازای میزان آبی که مصرف میکند، چقدر سود یا درآمد کسب میکند. در تعریف بهرهوری اجتماعی هم کسب منافع اجتماعی و زیستمحیطی بهازای حجم آب مصرفی آمده است. معمولا برای افزایش بهرهوری آب، نگاه به افزایش میزان تولید محصول (یا در نگاه اقتصادی افزایش ارزش تولید محصول) به ازای واحد حجم آب مصرفی مشخص یا کاهش حجم آب مصرفی بهازای میزان تولید محصول مشخص یا ترکیبی از این دو روش است.
افزایش بهرهوری اقتصادی آب به این معنی است که منابع آب باید بهگونهای بین مصارف مختلف تخصیص یابد که رفاه اقتصادی حداکثر شود و در این بین باید به هر دو بخش درآمدهای حاصل از محصولات کشتشده و هزینههای آب اشاره کرد؛ یعنی با توجه به اقلیم هر منطقه و اصل مزیت نسبی تولیدی و اقتصادی رو به کشت محصولاتی آورد که دارای ارزشافزوده بالایی هستند. به عبارت دیگر، الگوی کشت هر منطقه را به گونهای اصلاح کرد که با توجه به محدودیت منابع آبی، محصولات کشتشده یا فعالیتهای دیگر کشاورزی بهعنوان متغیرهای تصمیمگیری دارای ارزشافزوده بالایی باشند. در این بین، باید به اصلاح قیمتگذاری آب کشاورزی توجه شایانی کرد. قیمتگذاری آب، بخش مهمی از سیاستگذاری و برنامهریزی منابع آب و مدیریت تقاضاست.
قیمتگذاری مناسب آب به طور معناداری وضعیت عملیات مدیریت آب را بهبود میبخشد و به طور جزئی یا کلی، هزینههای خدمات آب را تحتتاثیر قرار میدهد و از طریق تاثیرگذاری بر رفتار مصرفکنندگان، امکان استفاده منطقی از آب را فراهم میکند. قیمت مناسب آب همچنین از طریق تامین بخشی از سرمایه لازم برای سرمایهگذاری، زمینههای سرمایهگذاری در منابع پایدار، بهویژه در کشاورزی آبی را تقویت میکند. در حال حاضر، قیمت تعیینشده برای آب بسیار کمتر از هزینه عرضه آن است و دولت به آب کشاورزی یارانه زیادی میدهد. این در حالی است که با توجه به پایینبودن قیمت آب در کشور، افزایش آن میتواند سبب تغییر رفتار تولیدی زارعان به صورت تغییر الگوی کشت مبنی بر جایگزینی محصولات با نیاز آبی پایین به جای محصولات با نیاز آبی بالا و توسعه سرمایهگذاری در جهت گسترش روشهای آبیاری با راندمان بالا شود که نتیجه این تغییرات، کاهش بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی و حفظ این منابع خواهد بود.
نظام تعرفهگذاری و تعیین قیمت کنونی، با مبانی و معیارهای اقتصادی سازگار نیست. این شیوه قیمتگذاری، موجب تنزل بهرهوری آب و کاهش ارزش اقتصادی آن شده است. لازم است برای تغییر شرایط، در وهله اول زمینه شفافسازی و کشف قیمت آب در مصارف واسطه، براساس مکانیزم بازار رقابتی، مهیا شود. دراین صورت، مصارف ناکارآمد از گردونه مصرف خارج میشود و کسانی در طرف تقاضای آب باقی میمانند که بتوانند کارآیی آب را به حداکثر برسانند و هزینه تعیینشده در بازار برای آب را بپردازند. دخالت سازوکار بازار رقابتی موجب سرمایهگذاری بخشهای غیردولتی در بخش آب میشود و بهتدریج هزینه تامین و انتقال آب کاهش خواهد یافت. بازار رقابتی آب از یکطرف موجب افزایش بهرهوری در مصرف آب میشود و از طرف دیگر، بهرهوری عوامل تولید آب را افزایش خواهد داد. ارزیابی دقیق از تمایل پرداخت کشاورزان برای مصارف آب، به قیمتگذاری مناسبتر آب منجر خواهد شد. اصلاح تعرفه آب کشاورزی کمک بزرگی به پایداری منابع آب است. نهایتا اصلاح نظام قیمتگذاری آب در شرایط کنونی بیشترین اثرات مثبت را بر رفع بحرانهای آبی و ارتقای جایگاه آب در اقتصاد ملی کشور خواهد داشت.
در این بین، برخی میگویند که با توجه به بهرهوری پایین منابع آبی در بخش کشاورزی و وضعیت نامناسب منابع آبی در ایران، بهتر است بخش کشاورزی تعطیل شود و محصولات کشاورزی را از طریق واردات تامین کرد؛ حال آنکه این راهحل رادیکالی صرف است که در حال حاضر بخواهیم، به دلیل اینکه بهرهوری آب در کشاورزی پایین یا سهم آب در بخش کشاورزی زیاد است، آن را از این بخش گرفته و به بخش صنعت تخصیص دهیم و محصولات کشاورزی موردنیاز کشور را از خارج وارد کنیم؛ چرا که امنیت غذایی کشور بهشدت تهدید خواهد شد. در شرایط کنونی، امنیت غذایی با امنیت ملی و تا حدودی استقلال سیاسی و اقتصادی گره خورده است.
در خلال جنگ روسیه و اوکراین، بسیاری از کشورهای تولیدکننده غلات و محصولات استراتژیک کشاورزی، مثل روسیه، اوکراین، قزاقستان و... صادرات غلات را ممنوع کردند و این امر باعث تهدید جدی غذایی کشورهای واردکننده شده است. در شرایط کنونی، حتی کشورهایی که سازوکار بازار بر نظام اقتصادی آنها حکمفرماست، دارای ذخایر بالایی از کالاهای استراتژیک کشاورزی هستند؛ پس تعطیل کردن بخش کشاورزی اصلا راهحل مناسبی برای پایینبودن بهرهوری آب در این بخش نخواهد بود. علاوه بر بحث امنیت غذایی، اشتغال کشاورزان نیز با تهدید جدی روبهرو خواهد شد و نتیجه آن، افزایش نرخ آسیبهای اجتماعی است که هزینههای اجتماعی بالایی را به کشور وارد میکند؛ چرا که در حال حاضر، حدود ۱۰درصد فعالان اقتصادی در حوزه کشاورزی مشغول به کار هستند و جایگزین تعداد از نیروی کار به بخش صنعت نیازمند روند طولانیمدت خواهد بود. بنابراین باید به سراغ راهکارهای دیگر رفت.
تصحیح قیمتگذاری آب، یکی از این راهکارهاست. در شرایطی که با اعطای یارانه، قیمت آب کمتر از ۱۰درصد هزینههای عرضه آن است، استفاده زیاد و ناصحیح از آن، تهدید جدی برای پایداری منابع آبی کشور خواهد بود. دولت معمولا به آب کشاورزی یارانه میدهد. عدمکارآیی در مصرف آب تحتتاثیر مباحث مربوط به مالکیت آب تشدید میشود. روشهای نادرست قیمتگذاری آب همچنین موجب انتخاب نامناسب نوع محصول برای کشت میشود. همانطور که اکنون میبینیم، در بعضی از مناطق خشک و نیمهخشک کشور، محصولات پرآبی مثل برنج و هندوانه کشت میشوند. قیمتگذاری مناسب آب باعث میشود که از آن استفادههای کارآتری به عمل آید. بیشتر توجه کشور به منابع آبی تاکنون معطوف به مدیریت عرضه آب بوده است؛ درصورتی که با مدیریت تقاضای آب میتوان خیلی از مشکلات موجود در منابع آبی کشور را اصلاح کرد.
یکی دیگر از راهکارها برای حفظ و پایداری منابع آب کشور، کشت فراسرزمینی است. برخی کشورها که منابع آب کافی یا خاک مناسب برای کشاورزی ندارند، در اراضی حاصلخیز کشورهای برخوردار از زمین مناسب و آب کافی سرمایهگذاری میکنند تا محصولات اساسی موردنیازشان را تامین کنند. در اصل، کشت فراسرزمینی به معنی بهرهبرداری از منابع، عوامل، ظرفیتها و امکانات سایر کشورها برای تولید محصولات کشاورزی موردنیاز در راستای حفظ منابع تولید و ارتقای امنیت غذایی کشور است. تجربه چین در کشت فراسرزمینی برنج در موزامبیک، تجربه هند در کشت فراسرزمینی محصولات زراعی و باغی در استرالیا، تجربه امارات در کشت فراسرزمینی غلات در سودان و... میتواند الگوهای مناسبی برای کشور ما باشد. البته باید به زیرساختهای لازم برای این نوع کشت مانند زیرساختهای حملونقل و انبارداری در کشوری که تولید انجام میشود، توجه کرد.