پرسش امروز
تورم انتظاری در اقتصاد ایران
علم اقتصاد، آنقدر پیشرفت کرده که توانسته است، تورم را ریشهکن کند؛ مسالهای که در شاخصهای اقتصاد کلان عموم کشورهای جهان دیده میشود. نرخ تورم در این کشورها آنقدر تحت کنترل درآمده است که نزدیکشدن این نرخ به ارقامی همچون ۵درصد یا فرارفتن از آن، بحران تلقی میشود. با وجود این، نزدیک به پنجدهه است که کشور ما درگیر تورم دورقمی است؛ چیزی شبیه به ابتلا به فلجاطفال! تورم در کنار بیکاری و رشد اقتصادی، یکی از سهشاخص اصلی اقتصاد کلان است. تورم بهمعنای افزایش مستمر سطح عمومی قیمتها، در ظاهر با تغییر قیمت کالاها و خدمات سروکار دارد؛ اما در اصل، بیانگر تغییرات ارزش پول است. علم اقتصاد در شناخت این پدیده و یافتن راهکار خروج از آن، موفق عمل کرده است.
فریدمن در خصوص تورم میگوید: «تورم همیشه و همهجا یکپدیده پولی است.» از این جهت باید بهدنبال هر آنچیزی باشیم که بر بازار پول موثر است. در نتیجه، مهمترین عوامل پدیدآورنده تورم را در افزایش کسری بودجه و افزایش نقدینگی پیدا میکنیم. فریدمن و فلپیس در مطالعات خود برای روشنتر کردن ارتباط بین تورم و بیکاری در کوتاهمدت و بلندمدت، متغیر تاثیرگذار دیگری به نام «تورم انتظاری» را مطرح کردند. «تورم انتظاری» درصدد اندازهگیری این مقوله است که مردم انتظار دارند، سطح عمومی قیمتها چقدر تغییر کند. نتایج یکپژوهش در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۸-۱۳۵۵ نشان میدهد که انتظارات تورمی تطبیقی و انتظارات تورمی عقلایی، بهطور معناداری بر نرخ تورم در ایران تاثیر میگذارند.
همچنین نتایج پژوهش دیگر در ایران، بین سالهای ۱۳۹۵-۱۳۶۷ نشان میدهد که تاثیر انتظارات تورمی بر مصرف در بلندمدت بهصورت مثبت و معنادار بوده است؛ به این صورت که با یکدرصد افزایش در سطح تورم انتظاری عقلایی، حدود ۶درصد میزان مصرف افزایش خواهد یافت؛ همچنین با یکدرصد افزایش تورم انتظاری تطبیقی، میزان مصرف ۲درصد افزایش خواهد یافت. حال با توجه به پژوهشهای اشارهشده و بیان اهمیت انتظارات، پرسش امروز ما از اقتصاددانان این است که تورم انتظاری - بهعنوان متغیری که بهسادگی قابل مشاهده و ارزیابی نیست- به چه میزان، متغیر قابل اتکا برای سیاستگذار بهمنظور مهار تورم در ایران است. همچنین، آنها روند این متغیر را برای ماههای آینده ایران چگونه ارزیابی میکنند.