اشتباهات چندگانه بانک مرکزی
بانکمرکزی آمریکا باید سال گذشته مهار تورم را آغاز میکرد؛ اما چنین نشد و حالا این نهاد از تحولات اقتصادی عقب افتاده است. بانکمرکزی باید با پیشبینی صحیح تحولات آینده، ریسک وارد شدن شوک به بازارها را به حداقل برساند، با اقدامات درست خود بر اعتبار و تاثیرگذاری سیاستهایش بیفزاید و همواره به دنبال حفظ ثبات باشد تا تمامی فعالان اقتصادی، از جمله شرکتها، مصرفکنندگان و سرمایهگذاران، بتوانند با حداکثر اطمینان به آینده، رفتار کنند. در ۱۲ماه اخیر بانکمرکزی دوبار دچار خطای محاسباتی و عقبافتادگی از بازارها شده است و اثرات منفی این سیاستهای اشتباه را مشاهده میکنیم. در مورد اول، بانکمرکزی تاکید داشت که نرخ بالای تورم زودگذر است و به دلیل همین باور، این نهاد اجازه داد عوامل رشد نرخ تورم به اثرگذاری بر اقتصاد ادامه دهند و تورم به پدیدهای فراگیر در اقتصاد تبدیل شد.
این باور تا ماه نوامبر سال پیش یعنی هشتماه قبل ادامه داشت. در دومین مورد، بانکمرکزی با آنکه متوجه شد نرخ تورم زودگذر نیست؛ اما بهموقع اقدام نکرد؛ یعنی تزریق نقدینگی به اقتصاد تا همین اواخر ادامه داشت و نرخهای بهره برای مدتی دیگر پایین باقی ماند. حالا بانکمرکزی مجبور است نرخهای بهره را بهسرعت بالا ببرد و از ترازنامه خود بکاهد. در ماه مه نرخ تورم ۶/ ۸درصد بود و ممکن است، ماه گذشته رقم آن بالاتر رفته باشد. افزایش نرخ تورم و پیشبینی بالا باقیماندن آن، بانکمرکزی را وادار کرده است که برای مهار فشارهای تورمی اقدام کند و طیکردن این مسیر به کاهش فعالیتهای اقتصادی و وارد شدن فشارهای شدید به دهها میلیون آمریکایی منجر میشود. همچنین شاهد بیثباتی بورس و سردرگمی سرمایهگذاران هستیم.
حالا احتمالا سومین اشتباه محاسباتی در حال رخدادن است. سرمایهگذاران احساس میکنند بانکمرکزی برای جبران عقبافتادگی از تحولات اقتصادی، اقداماتی انجام خواهد داد که اقتصاد را به رکود خواهد کشاند. رئیس بانکمرکزی چندی پیش در دو کمیته خدمات مالی و بانکداری کنگره، گزارشهایی از وضعیت اقتصاد و اقدامات بانکمرکزی برای مهار تورم ارائه کرد. او تاکید کرد که بانکمرکزی هر اقدامی را برای مهار تورم انجام خواهد داد و احتمال بروز رکود وجود دارد. سرمایهگذاران حق دارند که نگران ریسک رکود باشند. با آنکه وضعیت بازار کار بسیار خوب است؛ اما شاخص اعتماد مصرفکنندگان بهشدت کاهش یافته است. با توجه به نگرانی شرکتها درباره آینده، ممکن است آنها نتوانند از اقتصاد در عبور از این فاز سیاستهای بانکمرکزی حمایت کنند. نظرسنجیها نشان میدهد که بسیاری از مدیران شرکتها نگران آینده هستند و در فضایی مبهم به سر میبرند. دیگر عوامل تقویتکننده تقاضا نیز در وضعیت چندان مناسب قرار ندارند.
سیاست مالی از حالت انبساطی به حالت انقباضی تغییر کرده و به دلیل ضعف در اقتصاد جهان، میزان صادرات کاهش خواهد یافت. با توجه به این واقعیتها تعجبی ندارد که خیلیها نگران اشتباه محاسباتی مجدد بانکمرکزی و تحمیل رکود به اقتصاد هستند. نکته مهم دیگر این است که اقدامات اشتباه بانکمرکزی نهتنها به اقتصاد لطمه وارد میکند؛ بلکه اعتبار این نهاد را که اهمیت زیادی دارد، کاهش میدهد. از پیش این اعتبار لطمه دیده است و اقدامات اشتباه جدید سبب میشود که از اثرگذاری این نهاد، بیش از پیش کاسته شود. بانکمرکزی نهتنها از تحولات اقتصادی عقب میماند، بلکه پیشبینیهای این نهاد در حوزه نرخ تورم و وضعیت بازار کار درست نبوده است. سناریوی خطرناک این است که بانکمرکزی مجبور شود، سیاستهای خود را دائم تغییر دهد. چنین سیاستهایی معمولا بینتیجه هستند و دورانی طولانی از بیثباتی را به دنبال خواهند داشت.