سوءاستفاده دولت با نام حمایت

در قرن بیست‌ویکم هستیم و صنعت خودرو بیش از ۱۰۰سال سابقه دارد و طی این مدت، در این صنعت به‌‌‌طور ساختاری چند بار در آن، تحول اساسی رخ داده است. این در حالی است که خیلی از مسوولان ما همچنان صنعت خودرو را با صنعت فوردیسم می‌‌‌شناسند که تمام زنجیره تامین و تولید و خدمات پس از فروش را تحت اختیار خود می‌‌‌گرفت. اما صنعت خودروی امروز در تمام جهات و ابعاد، از جمله، تامین مواد اولیه، تامین قطعات، آزمون‌ها، طراحی، تولید، فروش، خدمات پس از فروش و حتی بازیافت، صنعتی جهانی است و حتی نوآوری و تحقیق و توسعه فناوری، در شبکه نوآوری جهانی و باز معنا پیدا می‌کند. امروز اگر کشوری مانند ژاپن یا آلمان در تحریمی مانند تحریم ایران قرار بگیرد، در کمتر از یک‌ماه صنعت خودروی آن می‌‌‌خوابد.

حتی اگر مواد اولیه و انرژی در این دو کشور تامین شود، در عرض کمتر یک‌دهه، از کل دنیا عقب خواهد افتاد و نخواهد توانست خودروی رقابتی تولید کند. رقابت در چارچوب این روابط جهانی معنی پیدا می‌کند. یک شرکت آلمانی بهترین فولاد را از بهترین شرکت‌های جهانی تهیه می‌کند با کمترین قیمت ممکن و برایش خیلی مهم نیست که آن فولادساز، آلمانی است یا هندی یا آمریکایی. البته دولت آلمان، اگر لازم بداند برای فولادساز آلمانی، مزایایی در نظر خواهد گرفت تا بتواند در رقابت بین‌المللی سرپا بایستد؛ کاری که سال‌هاست مثلا دولت آمریکا برای صنعت فولاد خود انجام می‌دهد. اما دولت آلمان در خرید فولاد تولید خودروساز خود از فولادساز خود دخالت مستقیم نمی‌‌‌کند.  در ایران همه چیز برعکس است. اولا حدود ۴۰سال است دائم در حال تحریم هستیم. طی حدود ۱۰سال اخیر، تحت دو تحریم بسیار سنگین و مستقیم علیه کل اقتصاد، کل صنعت و نهایتا صنعت خودرو قرار گرفته‌‌‌ایم؛ بنابراین در فروش اصولا جزو شبکه‌‌‌های جهانی نبوده‌‌‌ایم و هیچ‌‌‌وقت به‌‌‌طور جدی نتوانستیم، در صادرات حرفی برای گفتن داشته باشیم. از آن طرف، زنجیره تامین ما هم اصولا هیچ‌وقت نتوانست کاملا جهانی و رقابتی باشد.

سعی کردیم در این ۳۰سال، زنجیره تامین داخلی درست کنیم؛ اما آن را هم نصف و نیمه انجام دادیم. خودروسازی ما هم هیچ‌وقت به‌‌‌درستی و به‌طور اصولی طی این ۴۰سال با جهان ارتباط نداشت. از طرفی وقتی فولادساز ما فولاد را با منت و با کیفیت مدنظر خود به خودروساز ما می‌‌‌فروشد، آن‌وقت بی‌‌‌کیفیتی آن را به خودروساز نسبت می‌‌‌دهیم. سال‌هاست که می‌‌‌گوییم از صنعت خودرو حمایت می‌‌‌کنیم؛ غافل از اینکه فقط به صنعت خودرو ضربه زدیم و از رانت‌‌‌خواری حمایت کرده‌‌‌ایم؛ رانت‌‌‌خواری عده‌‌‌ای دولتی و شبه‌‌‌دولتی. در کره‌جنوبی ۲۵سال از صنعت خود به‌طور کامل حمایت کردند و طی این مدت، حدود پنج‌خودروسازی به وجود آمد. بعد از آن هم به‌‌‌طور کامل حمایت برداشته شد و خودروسازان ورشکسته شدند و اکنون یک خودروسازی بزرگ در کره‌جنوبی کار می‌کند که بیش از ۸میلیون خودرو تولید و بخش عمده آن را صادر می‌کند. بنابراین از نظر تعرفه‌‌‌ای تحت حمایت دولت است. اما در ایران به اسم رقابت بیش از ۳۰خودروسازی داریم و همگی در سطح کوچک‌ها و متوسط‌های جهانی هستند، آن هم از نظر تیراژ؛ وگرنه ما از نظر توسعه و کیفیت، دارای خودروساز در کلاس جهانی نیستیم. حتی بزرگ‌ترین آن که ایران‌خودروست، در سطح جهانی حرفی برای گفتن ندارد.   اگر از نظر تجاری و در چارچوب قوانین کسب‌وکار آزاد نگاه کنیم، نه‌تنها صنعت خودرو حمایت نشده، بلکه از ایران‌خودرو و سایپا که توسط کارآفرینانی در ۵۰سال پیش، آن هم با رانت دولتی، به وجود آمده، حداکثر بهره‌‌‌برداری از سوی دولت انجام شده است.

دولت درآمد اصلی را از شبه‌انحصار به‌دست آورده و از این طریق بخشی از مشکل اشتغال در کشور، درآمد مالیاتی و تعرفه‌‌‌ای و همچنین پز سیاسی را حل کرده است. اگر دقیقا وارد مسیر توسعه صنعت شویم، مشاهده می‌‌‌کنیم که جز ایران‌خودرو و سایپا طی ۳۰سال گذشته، هیچ خودروساز خصوصی به‌‌‌عمق ساخت داخل بیش از ۲۰‌درصد ورود نکرده است. این موضوع به زبان ساده، یعنی اینکه حداکثر سود واقعی در CKD کاری با عمق ۲۰‌درصد است. این روش کلا به ضرر مردم بوده است؛ چرا که CBU از نظر اقتصاد مصرف‌کننده به‌‌‌صرفه‌‌‌تر از CKD کاری است. ضمن اینکه در روش اول، کیفیت بالاتر از دومی است. همچنین در روش اول، تنوع و سرعت تغییرات خیلی بیشتر است. اما چرا الان مسوولان یادشان آمده است که صنعت خودرو مشکل دارد؟ چون هزینه سیاسی آن بیشتر از درآمد اقتصادی آن برای دولت شده است.

در کنار این مطلب، مسوولان فراموش کرده‌‌‌اند که اصولا از اول، هدف از این سیاستگذاری چه بود؟ حمایت از CKD، عدم‌واردات خودروی دست‌دوم، حمایت از ساخت داخل و راه‌انداری سایت‌های زیان‌ده داخل کشور و خارج از آن و... . چرا ایران‌خودرو و سایپا را مجبور کردیم که از تعمیق ساخت داخل حمایت کنند؟ فراموش کردیم که مسوولان ما ۵۰سال پیش چه برنامه پیشرفته‌‌‌ای را برای توسعه صنعتی طراحی کردند؛ فراموش کردیم که مدیران باشهامت و انقلابی ما در دهه انقلاب، کلمه استقلال را چگونه معنا کردند و چه برنامه بلندپروازانه‌‌‌ای برای رشد و توسعه تدارک دیده بودند؛ مسوولان امروزی ما کلا فراموش کرده‌‌‌اند که اگر امروز صنعت خودرو که از بقیه صنایع پیشرفته‌‌‌تر است، صنعتی عقب‌مانده است، یک مقصر بیشتر ندارد و آن خودشان، یعنی سیاستگذاران و مجریان هستند؛ مجریانی که بدون دانش و تجربه، پست‌ها را اشغال می‌کنند.

منظور از دانش و تجربه فقط این نیست که مدرک دکترا یا مهندسی و در رزومه‌شان چند پست مدیریتی داشته باشند. دانش در سطح سیاستگذاری، یعنی داشتن دانش سیاستگذاری، درک کامل فلسفه‌‌‌ها، راهبردها و برنامه‌‌‌های توسعه‌‌‌ای قبلی، اشراف کامل به قوانین و مقررات فعلی و نگاه راهبردی به شرایط ملی و بین‌المللی.   این روزها چیزهای بدتری را مشاهده می‌‌‌کنیم. چند روز پیش، تقریبا طی یک‌روز، یکی از بدترین اتفاقات تاریخی در عرصه سیاستگذاری و اجرا رخ داد و به‌‌‌طور خیلی روشن، نورافکن را بر ندانم‌‌‌کاری و نا‌هماهنگی مسوولان صنعت کشور انداخت. در یک‌روز از یک‌طرف وزارت صمت اعلام کرد که نظام کاملا متمرکز کنترل بازار را به‌‌‌کار انداخته است: سامانه متمرکز فروش خودروی وزارت صمت برای فروش کلیه خودروهای بخش دولتی و خصوصی؛ در نقطه مقابل، بورس‌کالا اولین سری خودرو را در سامانه بورس‌کالا عرصه کرد؛ یعنی مکانیزم کامل بازار رقابتی. مسوولان هر دو طرف اعلام کردند که از این پس خودرو در این مکانیزم‌ها عرضه می‌‌‌شود و هر دو شفافیت بازار و رقابت را نتیجه کار خود اعلام کردند.

مثل این است که یک مجری کمونیست با یک مجری کاملا کاپیتالیست، در یک حکومت، هر دو در آن واحد مدعی شوند که روش آنها بهترین روش است. جالب اینجاست که مسوول صمت حتی اعلام کرد که از این سامانه می‌‌‌توان برای عرضه خودروهای وارداتی استفاده کرد. دقیقا آدم تاریخ‌خوانده یاد ادعاهای مسوولان دولت کمونیست شوروی در حدود ۷۰، ۸۰سال پیش می‌‌‌افتد؛ افرادی که فکر می‌‌‌کردند دولت می‌‌‌تواند جایگزین مکانیزم بازار شود؛ همان ادعایی که سال‌ها بعد، دولت کمونیست را با شکست سنگین اقتصادی روبه‌‌‌رو کرد. خلاصه اینکه وقتی به بحث‌های متناقض مسوولان در این روزهای کشور گوش می‌دهیم و اتهاماتی را که به هم وارد می‌کنند و به‌خصوص وقتی عبارت مافیا را می‌‌‌شنویم، متوجه می‌‌‌شویم که متاسفانه نه‌تنها مسوولان نمی‌‌‌دانند دارند چه‌‌‌کار می‌کنند، بلکه به تخریب یکدیگر و صنعت و اقتصاد افتاده‌‌‌اند.

از رئیس‌جمهور درخواست می‌‌‌کنم، همان‌طور که دست به جراحی بزرگ در اقتصاد کشور زده‌‌‌اند، در ساختار مدیریت و سیاستگذاری صنعت و بازار خودرو هم دست به جراحی بزنند و یک صنعت و یک ملت را از این سردرگمی نجات دهید. اگر می‌‌‌خواهید بازار را رقابتی کنید، به قواعد و قوانین رقابتی و جهانی رقابت احترام بگذارید و بر مبنای آن عمل کنید. اگر هم می‌‌‌خواهید بر مبنای قواعد اقتصاد مقاومتی عمل کنید و مملکت را در شرایط تحریمی، با توجه به سیاست‌های خودکفایی توسعه دهید، از قواعد آن تبعیت کنید. اینکه در آن واحد می‌‌‌خواهید رویاهای خود را دنبال کنید و در آن واحد از ملغمه‌‌‌ای از این سیاست‌ها استفاده کنید، مطمئن باشید که تنها در جهت نابودی منابع طبیعی و ثروت خدادادی این کشور قدم برمی‌‌‌دارید و به‌‌‌زودی نه‌تنها باید پاسخگوی نسل‌های بعدی باشید، بلکه با همین نسل فعلی هم مشکل پیدا می‌‌‌کنید. تا کی قرار است از خام‌‌‌فروشی هزینه بی‌‌‌برنامگی‌‌‌ها و رویاپردازی‌‌‌های سیاستگذاران و مجریان دولتی را بپردازیم؟ تا دیر نشده است، فکری به حال این صنعت و مسیر توسعه آن بکنید و از این برنامه‌‌‌های ناسازگار دوری کنید.