بایدن زیر فشار شاخصها
در تمام دورانهای دشوار، این باور وجود داشت که اوضاع، حداقل از لحاظ اقتصادی بهتر خواهد شد، اما تحولات دنیای واقعی، در نهایت زمینه کاهش شدید شاخصهای مالی را فراهم کرده است. افزایش نرخ تورم تحتتاثیر عوامل مختلف، از جمله جنگ اوکراین، رشد قیمت موادغذایی و سوخت سبب شده است تا بانکمرکزی برای نخستینبار طی چند سال اخیر، نرخهای بهره را بالا ببرد و این مهمترین عامل کاهش شدید قیمت انواع سهام است. در هفتههای اخیر، عملکرد بسیاری از بورسهای بزرگ، از جمله بورس آمریکا منفی بوده است. شاخص «استاندارد اند پورز» اکنون نسبت به اوج قبلی در ماه ژانویه ۱۶درصد پایینتر است و اگر میزان کاهش به ۲۰درصد برسد، عملا این شاخص در فاز رکود قرار خواهد گرفت. احتمال رخدادن این اتفاق زیاد است؛ زیرا نرخ تورم بالاست.
بانکمرکزی بهسرعت در حال بالابردن نرخهای بهره است و ریسک رکود در اقتصاد بسیار جدی است. نکته مهم این است که حتی وقتی کاهش مستمر شاخصهای مالی متوقف شود، بازده شرکتها طی سالهای متمادی بسیار اندک خواهد بود؛ این یعنی سرمایهگذاران آمریکایی که بیش از ۵۰درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند، پول بسیار کمتری برای پرداخت هزینههای آموزشی فرزندان خود و دوران بازنشستگی خواهند داشت. وضعیتی که توصیف شد، اثرات سیاسی هم خواهد داشت. تنها چند ماه تا انتخابات میاندورهای کنگره باقی مانده است و دموکراتها با چالشهای گوناگونی مواجهاند. آنها از پیش مجبور بودند رأیدهندگان را متقاعد کنند که سیاستهای حزب دموکرات و رئیسجمهور در حوزه اقتصاد درست است و چالشها رفع خواهد شد.
ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود، همواره به رشد شاخصهای بورس افتخار میکرد، اما حالا بایدن چنین امکانی ندارد و واقعیت این است که بخشی از کاهش طولانی شاخصهای مالی، حاصل سیاستهای دولت اوست. در عالم واقع، بورس معیاری دقیق و کامل از وضعیت اقتصاد نیست. در حال حاضر، نرخ بیکاری بسیار پایین است و مصرف شهروندان افزایش یافته است، اما جو بازار مالی مثبت نیست و مصرفکنندگان نسبت به افق اقتصاد، چندان خوشبین نیستند. مارک زندی، اقتصاددان ارشد موسسه رتبهسنجی مودیز میگوید: «مردم بورس را معیاری برای وضعیت اقتصاد میدانند و وقتی میبینند، شاخصها پیوسته در حال کاهش هستند، احساس خوبی درباره اقتصاد ندارند.»
سالهای متمادی پایین بودن نرخهای بهره، زمینه را برای رشد قیمت سهام فراهم کرده بود. در آن دوره، دیگر داراییها نظیر اوراق قرضه، جذابیتی برای سرمایهگذاران نداشتند. در واقع در آن دوران، بورس یکی از معدود حوزههای سرمایهگذاری بود که میتوانستید سودی بالاتر از دیگر بازارها در آن کسب کنید. طی دوره همهگیری کرونا، بانکمرکزی برای حمایت از اقتصاد و مصرفکنندگان، نرخهای بهره را پایین آورد و به نزدیک صفر رساند. این سیاست موثر بود. سرمایهگذاران وارد بازار شدند و اقدام به خرید سهام کردند. در نتیجه این حرکت، شرکتها میزان چشمگیری سرمایه به دست آوردند و توانستند به استخدام نیروی کار و توسعه فعالیتهای خود بپردازند و در این میان، سرمایهگذاران نیز سود کسب کردند؛ زیرا بر تولید و سود شرکتها افزوده شد و این سود بین سرمایهگذاران تقسیم میشد.
اما تورم نتیجه طبیعی همهگیری، رشد شدید نقدینگی و مصرف در اقتصاد بوده و سبب شده است تا مصرفکنندگان دچار مشکلات مالی شوند. بانکمرکزی در ابتدای رشد نرخ تورم، آن را زودگذر تصور میکرد و اقدامی برای مهار فشارهای تورمی انجام نداد، اما در ماههای اخیر، سیاستهای این نهاد معکوس شده است و شاهد افزایش نرخهای بهره با سرعت بالا هستیم. هدف بانکمرکزی سرد کردن اقتصاد و مهار قیمتهاست. سرمایهگذاران و تحلیلگران، دورانی طولانی انتظار داشتند که چنین اتفاقی رخ دهد، اما در هر حال، معکوسشدن سیاستهای حمایتی بانکمرکزی به اقتصاد و بورس لطماتی وارد میکند. یکی از تحلیلگران میگوید: «به عقیده من، بسیاری از سرمایهگذاران از بنیانهای شکننده رونق بورس مطلع نبودند.»
بخشی از کاهش قیمت سهام ضروری و مفید بوده؛ زیرا در این فرآیند، قیمت سهام شرکتهایی که تحتتاثیر هیجانهای غیرمنطقی رشد کرده بودند، کاهش یافته، اما موج کاهش شاخصها شامل افت قیمت سهام شرکتهای بسیار مهم و موثر در اقتصاد بوده است. قیمت سهام دو غول فناوری، یعنی آمازون و آلفابت، از ابتدای سالجاری میلادی تاکنون بهترتیب بیش از ۳۰درصد و ۲۰درصد کاهش یافته است؛ زیرا سرمایهگذاران درباره ارزش واقعی سهام آنها تغییر عقیده دادهاند. تقریبا تمامی شرکتها شاهد کاهش قیمت سهام خود بودهاند. شاخصها پیوسته در حال کاهش بودهاند و جو بازار منفی شده است. ترامپ موضوع رشد شاخصهای مالی را خوب درک کرده بود. در نوامبر سال ۲۰۱۷ او گفت: «علت رشد بورس من هستم.»
اساسا ترامپ بارها بر تاثیر مثبت سیاستهای دولتش بر بورس تاکید میکرد. در آن دوره، او بر بانک مرکزی فشار وارد میکرد تا نرخهای بهره را بیش از پیش پایین آورد و زمینه رونق اقتصاد و بورس را فراهم کند. اوایل همهگیری کرونا یعنی آوریل سال ۲۰۲۰ که مدارس و شرکتها تعطیل شده بودند و کارمندان از خانه کار میکردند، ترامپ در توییتی نوشته بود: «آمریکا بزرگترین رشد بورس را از سال ۱۹۷۴ تجربه کرده است.» با آنکه بخش اعظم مردم آمریکا به شکلی در بورس سرمایهگذاری کردهاند، اما ثروتمندان بیشترین سرمایه را در بورس دارند. طبق تحلیل پروفسور ادوارد وولف، استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک، ۵درصد ثروتمندان آمریکایی ۷۲درصد تمام سهام بورس را در تملک خود دارند. اما بنا به گفته ریچارد سیلا، استاد اقتصاد دانشکده اشترن دانشگاه نیویورک، ارزش نمادین بورس اهمیت زیادی دارد و همین ارزش نمادین است که تیتر یک رسانههای اقتصادی را تشکیل میدهد. سرمایهگذاران همواره میپرسند، آیا بورس رونق دارد یا در حال سقوط است؟ آیا امروز، این هفته و این ماه سود بردهام یا زیان کردهام؟ سرمایهگذاران همواره با این سوالات مشغول هستند.
شاخص اعتماد مصرفکنندگان اخیرا کاهش یافته و اقتصاددانها یکی از دلایل این کاهش را عملکرد بورس میدانند. عملکرد بورس عموما حاصل تصمیمگیریهای سرمایهگذاران در واکنش به شرایط اقتصادی و سیاستهای بانکمرکزی است. بسیاری از سرمایهگذاران دیدگاه بلندمدت ندارند و با شروع کاهش شاخصها وحشتزده میشوند. این رفتار هیجانی سبب بیثباتی بازار میشود. افت شاخصهای مالی هم برای دولت بایدن دردسر است. سیلا سپتامبر سال ۲۰۱۱ پیشبینی کرده بود که طی یکدهه بعد، بازده بورس بسیار خوب خواهد بود و این پیشبینی تحقق پیدا کرد. حالا او میگوید، حتی وقتی کاهش شاخصها متوقف و معکوس شود، رشد شاخصها بسیار کند خواهد بود.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند، در سالهای آینده، بازده سالانه بورس زیر ۵درصد خواهد بود و این در حالی است که بازده سالانه شاخص «استاندارد اند پورز» در یکدهه منتهی به سالجاری میلادی ۱۷درصد بود. در واقع طی پنجسال آینده، کسی نباید بازدههای بالا از بورس انتظار داشته باشد. همچنین در سالهای آینده، استراتژی خرید در قیمتهای پایین و فروش در قیمتهای بالا موثر نخواهد بود. بایدن بهراحتی نمیتواند تورم را که سبب نگرانی مردم و سقوط بورس شده است، کنترل کند. دموکراتها نمیتوانند برای مهار تورم، سرعت رشد دستمزدها را کم کنند و رشد قیمت موادخام نظیر نفت، گندم و گاز طبیعی که حاصل جنگ اوکراین است، ادامه پیدا خواهد کرد. کاهش بازده سرمایهگذاریها برای سرمایهگذاران عادی بسیار زیانبار و شوکآور است. پیشبینی میشود، نقش بورس در زندگی مالی سرمایهگذاران کمرنگ خواهد شد.