تهدیدها و فرصتها
برای پاسخ به این سوال خوب است به سال ۹۵ بازگردیم. سالی که در آن سند برجام امضا شد و موجی از امیدواری جامعه را فراگرفت. از اتفاقات مهم آن دوره، ورود منابع مالی از خارج از کشور و سرازیر شدن آن به سمت اکوسیستم استارتآپ بود. از جمله این سرمایهگذاریها میتوان به جذب سرمایه دیجیکالا از طریق شرکت اینترنشنال اینترنت اینوستمنت (IIIC) به مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار در قالب افزایش سرمایه و در ازای ۲۱ درصد سهام اشاره کرد. از جمله تجربههای مهم دیگر پس از برجام، خروج راحتتر صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر از استارتآپها یا به عبارت دیگر فروش راحتتر سهام بوده است. چنین تجربههایی میتواند در صورت توافق احتمالی به کار اکوسیستم استارتآپ کشور بیاید و استارتآپها و شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر میتوانند با استراتژی درست، از این اتفاق سود ببرند.
البته در همان زمان نیز شرکتهایی بودند که با انتخاب استراتژیهای اشتباه، متضرر شدند. از جمله استراتژیهای اشتباه این شرکت، عدم توجه به منابع انسانی بود. با باز شدن درهای همکاریهای بینالملل، شرایطی فراهم شد که ایرانیها بتوانند به صورت بینالمللی با شرکتهای خارجی کار کنند و درآمد دلاری داشته باشند. این اتفاق منجر به این شد که شرکتهای ایرانی در میزان پرداخت حقوق به کارکنان وارد رقابتی نابرابر با شرکتهای خارجی شوند. شرکتهایی که از قبل این موضوع را پیشبینی کرده بودند، توانستند با ارائه پکیج پیشنهادی به منابع انسانی خود، این خطر را از روی دوش خود بردارند اما برخی دیگر از شرکتها از همین جنبه متضرر شدند. امروزه اکوسیستم استارتآپ ایران خود را برای توافق احتمالی آماده کرده است. اما بسیار محتاطتر از گذشته عمل خواهد کرد، چرا که میداند این توافق امکان لغو شدن هم دارد. پیرو این موضوع، احتمالا در صورت توافق، شرکتهای بسیار بزرگ وارد ایران نشوند، چرا که سایه ریاست جمهوری بعدی آمریکا و احتمال لغو برجام، آنها را از هرگونه تصمیم ریسکزا باز میدارد. این احتیاط باعث میشود که کسبوکارهای اکوسیستم نوآوری کشور، در مسیر بینالمللیشدن گامهای خود را آهستهتر بردارند و بیگدار به آب نزنند. به نظر میآید که پس از برجام، باز هم امید اندکی به جامعه و اکوسیستم نوآوری تزریق خواهد شد. اما گمان نمیرود که این نوشدارو، پس از کشتهشدن امید در اکوسیستم نوآوری در چندسال گذشته، بتواند موثر واقع شود. با وجود این، برجام میتواند دریچههای زیادی را برای بسیاری از کسبوکارهای اکوسیستم نوآوری بگشاید. به نظر میآید که کسبوکارهای تقریبا بالغ و بزرگ اکوسیستم نوآوری ایران مانند اسنپ، دیجیکالا، هزاردستان و .. فرصت بسیار خوبی برای بینالمللی شدن و ورود به کشورهای همسایه داشته باشند. همانطور که در چند سال اخیر، ترکیه توانست از طریق تعاملات با محیط بینالمللی، اکوسیستم نوآوریاش را به خوبی توسعه دهد و از طریق آن، سرمایههای قابل توجهی جذب کند. از طرفی باز شدن درهای تعامل با کشورها و کسبوکارهای خارجی میتواند زنگ خطر را برای برخی از کسبوکارها به صدا دربیاورد. از جمله این کسبوکارها میتوان به استارتآپهای حوزه ارز دیجیتال اشاره کرد. احتمالا پس از توافق و رفع برخی از تحریمها، استفاده از صرافیهای ارز دیجیتال بینالمللی راحتتر صورت بپذیرد که این موضوع، صرافیهای داخلی را با تهدید جدی روبه رو میکند. به همین دلیل کسبوکارهای این حوزه باید به فکر ارزش پیشنهادی خود باشند تا در صورت توافق احتمالی، به راحتی از دور رقابت کنار کشیده نشوند.
به طور کلی نباید این نکته را فراموش کرد که آنچه تاثیرات مثبت توافق و برجام را دوچندان میکند، بهبود و اصلاح ساختارهای داخلی در راستای رشد و توسعه اکوسیستم استارت آپ است. امروزه اکوسیستم نوآوری ما با دو چالش بزرگ روبه رو است. چالش نخست، طرح صیانت از فضای مجازی است که میتواند مشکلاتی جدی را بر سر راه فعالان این حوزه قرار دهد. این طرح به راحتی میتواند تمامی رشتههای برجام را پنبه کند و جامعه و اکوسیستم استارتآپ را در وضعیتی بسیار نگرانکنندهتر از قبل قرار دهد. مساله دوم که با حصول توافق و امضای برجام رخ خواهد داد، چالش جدی منابع انسانی است. به دلیل ورود شرکتهای کوچک و متوسط به بازار ایران، فرصت برای همکاری نیروی کار ایرانی با شرکتهای خارجی فراهم میشود. این فرصت، شرکتهای ایرانی را وارد رقابت نابرابری در زمینه پرداخت حقوق با شرکتهای خارجی میکند.
به طور کلی آینده اکوسیستم نوآوری ایران، مستقل از توافق و برجام، نیاز به اصلاحات ساختاری داشته تا بتواند مسیر رشد و توسعهاش را هموارتر کند. عوامل بیرونی مانند برجام میتوانند روی اکوسیستم نوآوری تاثیرات مثبتی بگذارند یا حتی آتشی بر جان اکوسیستم باشند، اما این اقدامات ساختاری و اصلاحات داخلی است که میتواند این آتش را به گلستان تبدیل کند.