تحلیل توافق در دو سناریو

اما در ابتدا مختصر توضیحی درباره برجام ارائه می‌کنیم تا درک بهتری از نوسانات و تاثیرات برجام بر بازار سرمایه داشته باشیم. برجام که مختصرشده برنامه جامع اقدام مشترک است، درواقع اقدامات گروهی توسط جمعی از کشورها در جهت ساختاردهی به برنامه‌های هسته‌ای و نظامی ایران است. به نوعی اعضای این برنامه از کشورهایی تشکیل شده‌اند که از قبل مخالف هسته‌ای شدن ایران بودند و در حال حاضر نیز هستند. اما تحریم‌هایی که شامل حال آنها کرده بودند،  در دو حوزه تحریم‌های عمومی و تحریم‌های خاص دسته‌بندی می‌شوند. تحریم‌های عمومی شامل تحریم شبکه بانکی یا سیستم انتقال پول، شرکت‌های بیمه‌‌ای، صادرات و واردات ایران ازجمله نفت و مشتقات نفتی و مواد اولیه، حمل و نقل، تحریم‌های نظامی و فناوری می‌شدند. همچنین دسته‌بندی تحریم‌های خاص را می‌توانیم همچون تحریم نهادها و ارگان‌های خاص و حتی اشخاص عنوان کنیم که مشخص است این تحریم‌ها تمام بخش‌های مهم و ضروری کشور را شامل می‌شدند و نقص در کارکرد هر کدام از این ارگان‌ها ضعف‌‌هایی را در بخش‌های مختلف کشور به دنبال داشت که این ضعف‌ها را به وضوح در بخش‌های اقتصادی کشور می‌توانستیم ببینیم.

حال سوال پیش می‌‌آید که توافق در برجام یا عدم توافق در برجام چه تاثیرات مثبت و منفی‌‌ای بر بازار سرمایه دارند؟ و آیا می‌توان بازگشت به برجام را همان بهانه‌‌ای دانست که بورس این روزها برای بازگشت به روند مثبت  به آن نیاز دارد؟

در پاسخ به این سوال دو سناریو به وجود می‌آید که در ادامه به تشریح آنها برای اطلاع از تاثیرات آتی بر بازار سرمایه می‌‌پردازیم.

سناریوی اول می‌تواند توافق و اعمال برجام باشد و سناریوی دوم هم می‌تواند عدم توافق و درواقع لغو برجام باشد. این نکته را هم باید همیشه مدنظر قرار دهیم که رویدادهای سیاسی بر کلیه بازارهای جهانی اثر می‌‌گذارند و فقط مختص بازار ایران و بورس تهران نیستند. پس با در نظر گرفتن این نکته می‌توانیم درک کنیم که همیشه رویدادهای سیاسی در تمام بازارهای جهانی تاثیرگذار هستند. حالا سناریوی اول ما این است که شرایط فعلی ادامه داشته باشد و هیچ تحریمی رفع نشود. در این حالت چه اتفاقی می‌افتد و چه بلایی بر سر بازار سرمایه می‌‌آید؟

نخستین اتفاقی که می‌توانیم در این حالت در نظر بگیریم این است که رشد نقدینگی داشته باشیم؛ چراکه علت اصلی نوسانات بازارهای داخلی ازجمله بورس را باید در رشد نقدینگی در سال‌های اخیر جست‌وجو کنیم. درحالی که متوسط رشد نقدینگی در ۴۰ سال اخیر حدود ۲۵ درصد بوده است. اما این عدد در ماه‌های اخیر به ۳۵ تا۳۶درصد افزایش پیدا کرده است و در صورت ادامه‌‌دار بودن این رشد تا پایان امسال، می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که با حجم نقدینگی حدود ۴ میلیون و ۹۷۰ هزارمیلیارد تومانی مواجه شویم. علت رشد نقدینگی را هم می‌توانیم دو عامل کسری بودجه و همچنین ناترازی بانک‌ها عنوان کنیم که در صورت حل این دو مشکل، می‌توان گفت  که می‌شود رشد نقدینگی را تا حدودی کنترل کرد. به عبارتی کسری بودجه دولت تا قبل از کاهش درآمدهای نفتی دیده نمی‌شد، اما به محض کاهش درآمدهای نفتی دولت و تحریم‌ها، این کسری هم به تدریج خود را نشان داد  و دولت دست به دامان راه‌های جایگزین مثل انتشار اوراق شد که خود این انتشار اوراق به صورت غیرکارشناسی می‌تواند یکی از دلایل ریزش بازار سرمایه هم باشد.

اما دومین اتفاقی که در حالت عدم توافق می‌توانیم به آن اشاره کنیم، نااطمینانی و ناامنی سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران است. نااطمینانی درباره افق پیش روی اقتصاد باعث می‌شود تا طبیعتا افراد ریال کمتری نگهداری کنند و سعی می‌کنند که در نخستین فرصت ریال خودشان را به دارایی‌‌های دیگری تبدیل کنند تا از طریق این سرمایه‌گذاری بتوانند دارایی‌‌های خود را در مقابل نوسانات و تورم پیش روی اقتصاد مصون نگه دارند. دلیل اسمی این مساله هم این است که مردم انتظار دارند قیمت‌‌ها در آینده افزایش پیدا کند و وضعیت اقتصاد وخیم‌‌تر شود بنابراین ترجیح می‌دهند پول نقد و ریال نگهداری نکنند که این موضوع خود باعث افزایش سرعت گردش پول می‌شود و تبدیل دارایی‌‌های ریالی به دارایی‌‌های ارزشمندتر.

اما سومین موردی که در حالت عدم توافق می‌توان به آن اشاره کرد، افزایش نرخ ارز است؛ تحولات بازار سرمایه نیز متاثر از رشد بالای نقدینگی است که این رشد هم با تاثیر مستقیم بر قیمت دلار نمایان خواهد شد که می‌توانیم آن را عامل افزایش قیمت‌ها  در بازار سرمایه نیز بدانیم. حال همزمان با رشد نقدینگی، تحریم‌های شدید و نرسیدن ارز به داخل کشور، قیمت دلار نیز طبیعتا افزایش پیدا می‌کند و درنتیجه انتظارات تورمی هم افزایش می‌یابد؛ چنان‌که  شاهد تورم در بخش‌های مختلف اقتصاد کشور هستیم؛ همان چیزی که چند سال گذشته اتفاق افتاد که همه اینها نهایتا منجر به رشد تورمی کل بازارها ازجمله بازار سرمایه می‌شود. به نوعی می‌توان گفت در شرایط تحریمی، نرخ ارز می‌تواند محرک تمام بازارهای داخلی بشود و تعیین‌‌کننده رشد یا ریزش آنها باشد.

اما سناریوی دوم ما حالتی است که تحریم‌ها کاملا لغو شوند و هیچ تحریمی وجود نداشته باشد و درواقع برجام به ثمر بنشیند. در این صورت نخستین پیامد لغو تحریم‌ها و توافق‌‌ها را می‌توانیم کنترل رشد نقدینگی بدانیم. به این صورت که اگر تحریم‌های ایران رفع شوند، درآمدهای نفتی ایران افزایش پیدا می‌کند و دولت هم می‌تواند هزینه‌های جاری عمرانی خود را از این طریق تامین کند و درنتیجه بخش عمده‌ای از کسری بودجه دولت می‌تواند از این راه تامین شود و دیگر نیازی به خلق پول و انتشار اوراق و این راه‌هایی که الان اخیرا در جهت تامین کسری بودجه در پیش گرفتند، نیست.

به‌‌نوعی می‌توانیم بگوییم با افزایش درآمدهای نفتی دولت، شاهد عدم فشار به بانک مرکزی و بازار سرمایه در جهت تامین کسری بودجه در ساختارهای مختلف دولتی هستیم که همین امر هم می‌تواند باعث بهبود وضعیت بازار بشود. می‌‌دانیم که بانک مرکزی با در دست داشتن دو عامل نرخ بهره بین بانکی و نرخ ارز و همچنین جایگاهی که ریاست بانک مرکزی در شورای عالی بورس دارد، یکی از ارکان مهم در جهت تعیین مسیر بازار سرمایه است که اگر بانک مرکزی دارای استقلال باشد و دولت دخالت آن‌چنانی بر بخش‌های مختلف بانک مرکزی نداشته باشد، می‌توانیم این ثبات را در بازار سرمایه هم داشته باشیم.

اما دومین موردی که می‌توانیم به آن اشاره کنیم، رشد منابع ارزی است که در شرایط لغو تحریم، امکان انتقال منابع مالی و همچنین آزادسازی منابع بلوکه‌‌شده ما که در خارج و کشورهای دیگر هستند فراهم می‌شود و همچنین ایران مجددا می‌تواند نفت خودش را صادر کند که این امر هم باعث افزایش درآمدهای ارزی کشور می‌شود.

به این نکته نیز باید دقت کنیم که بهترین شرایط برای نرخ ارز‌، ثبات است چراکه رشد یا ریزش دلار در این برهه زمانی می‌تواند بخش‌هایی از بازار سرمایه را دچار نوسانات مثبت و منفی شدید بکند. بسیاری پیش‌‌بینی می‌کنند که با توافق برجام، نرخ ارز کاهشی شود که همین امر باعث یکسری شوک‌‌های هیجانی به بازار سرمایه و طبیعتا با کاهش آن همراه می‌شود.

اما واکنش سهامداران به نتایج توافق برجام چیست؟ و اینکه آیا واکنش مثبتی از خود نشان می‌دهند یا منفی؟

ما می‌توانیم این واکنش را از این جهت مثبت پیش‌بینی کنیم که افرادی که در بازار هستند و سهامداران، به پیش‌بینی بهبود فضای کسب و کار و رونق اقتصادی می‌پردازند و درواقع بهبود شاخص‌های کلان اقتصادی را برای خودشان در نظر می‌گیرند؛ یعنی می‌گویند اگر برجام اتفاق بیفتد و توافقی صورت بگیرد، ما فضای کسب و کار را می‌توانیم پررونق ببینیم و اقتصاد و شاخص‌های اقتصادی کشور می‌توانند رو به رشد باشند. در این صورت می‌توانیم عکس‌العمل آنها را مثبت ارزیابی کنیم؛ چراکه نسبت به بهبود وضعیت و به نحوی بهبود شرایط و ارزآوری کشور، رفع محدودیت‌‌های بانکی و دسترسی به مبالغ بلوکه‌‌شده کشور و موارد دیگر خوش‌بین می‌شوند و می‌توانند دیدگاه و افکار مثبتی را برای سرمایه‌گذار به ارمغان بیاورند.

در ایران هم همواره متغیرهای سیاسی مثل تحریم‌ها، برجام و خروج از آن نقش مهمی در اقتصاد ما داشتند و دارند؛ به نحوی که سیاست‌های پولی و مالی به‌ویژه سیاست‌های اتخاذشده توسط بانک مرکزی درباره کاهش یا افزایش نرخ بهره هم بیشتر متاثر از تحولات سیاسی بوده است و به تبع این سیاست‌ها بازار سرمایه هم از آنها تاثیر گرفته است. در کنار اینها کنترل نقدینگی، جبران کسری بودجه، افزایش درآمد نفتی، ارزآوری و ازجمله برخی از نتایج توافق هسته‌ای که مستقیما بر بازار سرمایه تاثیر دارند. به عبارتی با احیای برجام، برخی عدم قطعیت‌‌ها برای سهامداران رفع می‌شود و به نوعی می‌شود گفت ریسک‌های سیستماتیکی که بر سر بازار سایه افکنده‌اند، دست از سر بازار برمی‌‌دارند و شرشان را از سر بازار کم می‌کنند؛ اما اینکه بازار سرمایه به چه صورتی به اخبار و حواشی برجام در صورت توافق واکنش نشان بدهد، خیلی حائز اهمیت است. این در حالی است که امروزه اخبار ضد و نقیض زیادی درباره برجام وجود دارد و اینکه هر روزه ما با اخباری مواجه هستیم که از یک سو به توافق در برجام ختم می‌شود و از سوی دیگر روز دیگر مجدد آن خبر نقض می‌شود. نکته مهم این  است که بدانیم توافق برجام با چه کیفیتی انجام می‌شود تا بتوانیم مسیر آینده بازار را به خوبی پیش‌بینی کنیم. یعنی اینکه بدانیم آیا کل تحریم‌ها برداشته می‌شوند یا اینکه نه، فقط بخشی از آنها برداشته می‌شوند تا بتوانیم خیلی دقیق‌تر شرایط برخورد افراد را پیش‌بینی کنیم.

اما در حالت کلی چنانچه برجام احیا بشود و توافقی صورت بگیرد، کل بازارهای داخلی را می‌تواند وارد یک شوک منفی بکند و در کوتاه‌‌مدت باعث نوسان منفی شود، اما افق بلندمدت آن برای بازار سرمایه خوب و مثبت خواهد بود. از سوی دیگر با توجه به رشد دیگر بازارهای سرمایه‌گذاری در مدت اخیر و درجا زدن بازار سرمایه و به نوعی عقب افتادن از دیگر بازارها، فرصت رشد بورس را دوچندان می‌کند. به عبارت دقیق‌تر بازار سرمایه تنها بازاری بوده که در این مدت دچار افت شده است و از لحاظ بنیادی به سطح قابل اطمینانی رسیده است که در صورت خبر مثبت از توافق در برجام می‌توانیم افق بلندمدت مثبتی را برای بازار سرمایه پیش‌بینی کنیم.