شاخص ترس و طمع
شاید بتوان گفت مهمترین معیاری که سرمایهگذاران در انتخاب سهام مناسب به آن توجه میکنند، بازدهی سالانه شرکتها و از همه مهمتر تضمین استمرار سودآوری آنها در سالهای آتی است. بنابراین هر مولفهای که بتواند خللی در عملکرد شرکتها وارد کند یا سبب تضعیف چشمانداز مثبت سرمایهگذاران از دورنمای فعالیت و سودآوری آنها شود، باعث روی برگرداندن یا حداقل تعویق در تزریق پول و ورود سرمایهگذاران به بازار سرمایه میشود. بنابراین احتمالا کلید معمای عدمبازگشت بازار را در رفع ابهام از مولفههای بنیادین و شاخصههای تاثیرگذار بر سودآوری شرکتها میتوان یافت. ابهاماتی که شاید زمان زیادی تا برطرف شدن آنها نمانده است. بیشک نرخ برابری دلار به ریال یکی از مهمترین این پارامترهاست که در دید سرمایهگذاران، سرنوشت و جهت حرکت آن به سرنوشت برجام یا هر توافقی مشابه آن بستگی دارد و البته انتظار میرود تکلیف مذاکرات هستهای طی روزهای باقیمانده تا پایان سال مشخص شود. برآورد ما این است که وقوع هرگونه توافق سبب تقویت ورود ارز به کشور شده و این موضوع در بهترین حالت میتواند سبب کاهش سرعت رشد نرخ دلار شود و عملا حجم نقدینگی موجود در کشور اجازه اصلاح عمیق به قیمت دلار را نمیدهد. هرچند که نرخ دلار معیار برای سنجش عملکرد شرکتها نرخ مبادلات سامانه نیماست و اختلاف ۲۲درصدی بین نرخ دلار سامانه نیما و بازار آزاد، سبب شده تا ریسک تاثیر کاهش قیمت دلار بر عملکرد شرکتها تا حد زیادی از بین برود. نکته بسیار مهمی که در این میان باید به آن توجه کرد این است که وقوع توافق و گشایشهای پس از آن خود محرکی خواهد شد برای ورود سرمایهگذاران خارجی به داخل کشور که سبب تقویت چرخه تولید و در پی آن رشد با کیفیت سود شرکتها خواهد شد. بنابراین با برقراری توافق و مشخص شدن تاثیرات ناشی از آن بر متغیرهای کلان اقتصاد، یکی از اصلیترین موانع ورود پول به بازار برطرف خواهد شد. عامل دیگری که به نظر میرسد در رصد شدید سرمایهگذاران قرار دارد، بودجه سال ۱۴۰۱ و به دنبال آن تعیین برنامه دولت در نحوه برخورد با صنایع و شرکتهای فعال در بازار محصولات و خدمات است. مطابق ارزیابیهای انجام شده بر لایحه بودجه پیشنهادی دولت به مجلس، نشانهای از وجود نیت دستکاری آنچنانی بر سود شرکتها دیدهنمیشود و حتی در برخی قسمتها، بندهایی به منظور حمایت از واحدهای تولیدی نوشته شده است که پیشبینی میشود همزمان با برطرف شدن برخی ابهامات و تصویب بودجه توسط مجلس، سایه این ابهام نیز از سر بازار برداشته شود. حال همزمان با این رخدادها، ثبات قیمتهای جهانی در محدودههای کنونی و از طرفی ثبات نرخ بهره بین بانکی بهعلاوه عنصر زمان، بیشک مجددا بازار سرمایه را به جذابترین محل برای سرمایهگذاری تبدیل خواهد کرد. علاوه بر موارد گفته شده آنچه که میتواند بر زخم این روزهای بازار مرهم باشد، اصلاح سیاستهای نادرست حاکم بر بازار است؛ روندی که در ماههای اخیر سرعت بیشتری گرفته اما هنوز جای زیادی برای کار دارد. اصلاحاتی از قبیل معامله محصولات سیمانی در بورس کالا و رفع قیمتگذاری دستوری فولاد که اخیرا انجام گرفت از این قبیل اصلاحات مفید است. این روند در صورتی که با اقداماتی نظیر حذف قیمتگذاری دستوری از کلیه صنایع بالاخص خودروسازی، اصلاح قانون دامنه نوسان و... ادامه یابد، علاوه بر شفافسازی هرچه بیشتر اقتصاد و کمک به افزایش سودآوری شرکتها میتواند، به بازگشت سرمایه به بازار و تسریع شروع رشد مجدد بازار کمک کند. با مشاهده سوابق بازار سرمایه و فراز و فرودهای تاریخی آنها مشاهده میشود، سیکلهای تاریخی همواره در حال تکرار بوده و در این میان سرمایهگذاران موفق افرادی هستند که در هر زمان بتوانند کنترل احساسات خود را به دست گرفته و رفتاری منطقی از خود نشان دهند. بنابراین ریزش بازار یا عدماستقبال مطلوب از سهام را نمیتوان معیار چندان قدرتمندی برای تردید در سرمایهگذاری در سهام شرکتهای ارزنده دانست. با مقایسه وضعیت فعلی بازار سرمایه با نمودار شاخص ترس و طمع، اینگونه برآورد میشود که مکان کنونی بازار به مثابه نقطهای در کف نمودار ترس و طمع، یعنی درست در میانه ترس و دلهره است. محلی که گفته میشود بهترین فرصت برای سرمایهگذاری هوشمندانه در شرکتهای ارزشمند با دید میانمدت است. متعادل شدن بازار در محدودههای فعلی را میتوان بهمنزله فرصتی دانست تا ضمن دستبهدست شدن سهام شرکتها بین سرمایهگذاران یا به اصطلاح استراحت و تنفس بازار جهت بازگشت به روند صعودی بلندمدت خود، از سمتی دیگر امکان بهرهمندی لازم در خصوص شناسایی سهام با پتانسیلهای رشد بالا جهت چینش پرتفوی منطقی برای کسب بازدهی معقول و مطلوب را غنیمت شمرد.