رویای شکوفایی صادرات
وضعیت متغیرهای اقتصادی همواره متاثر از پارامترهای متعدد بوده و آثار و تبعات آن نیز اغلب مبتنی بر اوضاع و احوال و شرایط سیاسی- اقتصادی حاکم بر هر کشور قرار دارد. تولید ناخالص ملی که مهمترین شاخص رشد اقتصادی در هر کشور به حساب میآید مهمترین مولفه افزایش ارزش پول ملی است. به بیان دیگر افزایش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی مساوی است با افزایش ارزش پول ملی و افزایش قدرت خرید مردم! ترکیه از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ تقریبا هر سال رشد اقتصادی بالای ۵ درصد را تجربه کرد و همین رشد پایدار اقتصادی به همراه ظرفیتهای به وجود آمده در جذب سرمایه خارجی موقعیت این کشور را به عنوان یک اقتصاد نوظهور تثبیت کرد. اما از سال ۲۰۱۸ اختلال در نظام ارزی و ورود کرونا زمینههای کاهش رشد و کاهش ارزش پول ملی را برای این کشور فراهم آورد. همزمان با این تحولات نوع نگاه خاص رئیسجمهور این کشور به سیاستهای پولی، تغییر مکرر روسای بانک مرکزی، اصرار و پافشاری عجیب و غریب بر کاهش نرخ بهره (به عنوان یک سیاست بازدارنده) و اطلاق تعبیر جالب «مثلث شیطان» به سه متغیر اقتصادی «نرخ بهره، نرخ ارز، نرخ تورم» منجر به بر سر زبان افتادن بیشتر اختلالات ارزی در این کشور همجوار شد. ما ایرانیان در کشور خودمان دهههاست که با کاهش مداوم ارزش پول ملی دستوپنجه نرم میکنیم و همزمان با روند رشد اقتصادی ناپایدار، تورم دو رقمی و چند رقمی را نیز شاهد بودهایم که در کنار بسیاری دیگر از مولفههای تاثیرگذار، منجر به سقوط آزاد ارزش ریال شده است. یک یا شاید تنها اثر مثبت این پدیده شوم از نگاه برخی اقتصاددانان، رشد صادرات است. موضوعی که بارها در کشور مطرح شده است و هربار که شاهد سقوط مرگبار ریال و رشد نرخ ارز در کشور بودهایم، عدهای با ترسیم چشمانداز مثبت صادرات برای کشور، این پدیده شوم را چندان هم منفی ارزیابی نکردهاند. شاهد مثال این مدعا نیز همواره کشور چین و سیاستهای دولت این کشور در پایین نگه داشتن عمدی نرخ یوآن نسبت به دلار با هدف توسعه صادرات بوده است. اما در عمل این اتفاقی بود که هرگز دست کم بهصورت پایدار در ایران نیفتاد و ما با وجود سقوط آزاد پیوسته ارزش ریال، شاهد شکوفایی یا رشد صادرات نبودهایم.
شاید مهمترین دلیل آن نیز نادیده گرفتن سایر مولفههای بیشتر اثرگذار بر صادرات مانند تولید محصول رقابتی، برخورداری از فناوریهای پیشرفته، تامین مواد اولیه ارزان، همکاری با شرکتهای چندملیتی، عدم برخورداری از پیوندهای تجاری محکم با سایر کشورها مانند موافقتنامه تجارت ترجیحی و آزاد، ضعف حمایت نظام بانکی و بسیاری دیگر از مولفهها مانع از آن شد که کاهش ارزش ریال شکوفایی صادرات را به همراه داشته باشد. علم اقتصاد اگرچه مبتنی بر آمار و ریاضی است، اما یکی از شاخههای علوم انسانی است و هرگز نمیتوان قطعیتی را که در علوم تجربی در مسائل داریم در اقتصاد نیز شاهد باشیم. تحلیل هر پدیده حتما باید با در نظر گرفتن انبوه دیگر مولفههای تاثیرگذار در حوزه سیاست، سیاستگذاری، اقتصادی، جامعهشناسی و حتی روانشناسی باشد. برای مثال انتظارات تورمی یکی از مشهورترین اثرگذاری عوامل روانی جامعه بر متغیرهای اقتصادی است. در اقتصاد ترکیه نیز بالطبع نمیتوان کاهش ارزش لیر را در خلأ تحلیل کرد و حتما مولفههایی مانند موقعیت سیاسی اردوغان، اهداف و برنامههای سیاسی این رئیسجمهور، نگرانی و تردیدهای مردم ترکیه نسبت به آینده اقتصادی این کشور، کاهش قدرت خرید مردم ترکیه و تاثیر این مولفه بر موقعیت سیاسی اردوغان، تامین مواد اولیه گرانتر به دلیل افزایش نرخ دلار، افزایش انگیزه مردم ترکیه برای خروج سرمایه از این کشور و سرمایهگذاری در سایر کشورها، متزلزل بودن نظام ارزی کشور که منجر به کاهش قدرت تصمیمگیری فعالان اقتصادی خواهد شد و بسیاری دیگر از پارامترهای منفی کاهش ارزش پول ملی در شرایط امروز اقتصاد ترکیه، شکوفایی صادرات بیشتر شبیه یک رویا خواهد بود تا یک تئوری اقتصادی. به بیان دیگر پایین نگه داشتن عمدی ارزش پول ملی در چین، یک سیاست ویژه و خاص است که با تامین و فراهم آوردن بسیاری دیگر از شرایط میتواند در رشد صادرات اثرگذار باشد، اما صرف الگوبرداری از این سیاست یا یاد کردن از آن به عنوان یک سیاست یا روش مستقل برای توسعه صادرات بسیار سادهانگارانه به نظر میرسد. تا آنجا که حتی دولت جاهطلب ترکیه نیز چندان آن را باور ندارد و با به کارگیری هر سازوکار ممکنی اهتمام جدی بر خاتمه روند کاهشی ارزش لیر دارد.