سرنوشت برجام پس از بایدن
بر اساس گزارشها، تهران به دنبال تعلیق تحریمها فراتر از آنچه در برنامه جامع اقدام مشترک توافق شده، است و علاوه بر آن، خواهان زمان کافی برای راستیآزمایی در باب لغو تحریمها و ارائه تضمین از جانب آمریکا مبنی بر آن است که سناریوی خروج از برجام دوباره تکرار نشود. طبیعتا در جریان هر رایزنی، هر یک از طرفین توافق تلاش دارند، طرح پیشنهادیشان را با بهترین گزینه جایگزین خود مقایسه کنند. در همین راستا اصرار ایران در جریان رایزنیها برای احیای برجام که ۶دور آن در وین برگزار شد، بهروشنی نشان میدهد که محاسبات سال ۲۰۱۵ که در چارچوب آن، توافق هستهای برای پایان فشار اقتصادی در اولویت قرار گرفت، امروز تغییر کرده است. این تغییر اولویت ممکن است نشاندهنده توجه کمتر ابراهیم رئیسی و دولت جدید او در ایران به توافق سال ۲۰۱۵ و دیدگاه وسیعتر نسبت به گزینههای جایگزینش باشد. ایران با بهرهبرداری از تجربه چهار سال گذشته خود، به این نتیجه رسیده است که لغو تحریمها چیزی نیست که صرفا میخواهد؛ چرا که شرکتهای خارجی تمایلی برای ورود دوباره به ایران، حتی در زمان اجرای برجام نداشتند. علاوه بر این باید اذعان کرد که لغو یکجانبه تحریمها برای آمریکا چندان آسان نیست. رئیسی ممکن است به تمایل دولت بایدن در باب اعمال تحریمها در صورت عدمدستیابی به توافق فکر کند و در مقابل، به روابط رو به رشد ایران با چین، به عنوان وزنهای در برابر فشار اقتصادی آمریکا امید داشته باشد. به بیانی دیگر، دولتمردان ایران ممکن است بر این باور باشند که بازگشت به برجام در قیاس با گزینههای جایگزین، دستاورد چندانی ندارد. بایدن با ارائه «پلن بی» که در قبال آن، اگر ایران فارغ از تعهداتش، فعالیتهای هستهایاش را ادامه دهد، با پیامدهایی روبهرو خواهد شد، به طور همزمان پیشنهادی دیپلماتیک را در اختیار تهران قرار داد تا به این طریق شانس بیشتری برای بقای برجام در دوران پس از ریاست بایدن وجود داشته باشد؛ به این ترتیب، محاسبات تهران هم تغییر میکرد. زمانی که دولت بایدن انتخابهای خود را ارزیابی میکند، کابینه بایدن باید سوابق تاریخی شکستها و پیروزیهای سیاستهای آمریکا در ارتباط با ایران را مورد نظر قرار میداد.
درس اصلی از تعاملهای دیپلماتیک پیشین این است که ایالاتمتحده، زمانی که بیش از اندازه بر یک رویکرد یا ابزار سیاسی متمرکز میشود، موفقیت کمتری را از آن خود میکند؛ اما زمانی که چند ابزار و اهرم سیاسی را در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار میدهد و با متحدان اصلیاش هماهنگ عمل میکند، نتایج بیشتری را از آن خود کرده است. به عنوان مثال، تعلیق فعالیت هستهای ایران در سال ۲۰۰۳ به طور کلی ماحصل نیروی اجبار آمریکا و دیپلماسی اروپایی، آن هم در هماهنگی با یکدیگر بود. کنار هم قرار دادن تحریمها و دیپلماسی، بستر را برای انعقاد توافقهای هستهای در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ هموار کرد؛ توافقهایی که ترامپ و پس از آن بایدن، آنها را چندان کافی نمیدانستند. باید اذعان کرد، امروز دولت بایدن با استفاده از تجربههای گذشته به دنبال سختتر کردن گزینههای ایران برای توافق است. از همه مهمتر باید گفت، ایالاتمتحده میخواهد در گام نخست نشان دهد که ایران به واسطه موضعی که در مذاکرات وین اتخاذ کرده، با پیامد تصمیمش روبهرو خواهد شد. هدف تاکید تهران بر لغو تحریمهای فرابرجامی و ارائه تضمین از جانب آمریکا مبنی بر این است که دولتهای آینده تصمیمی مشابه ترامپ را اتخاذ نکنند. طبیعتا بایدن قادر نیست چنین تضمینی را در اختیار ایران قرار دهد. از همین رو، اگر پافشاریهای تهران در این باب ادامه داشته باشد، دولت بایدن رویکرد سختگیرانهتری را اجرا خواهد کرد. یکی از مهمترین محدودیتهای تحمیلی، فروش نفت ایران به چین است که از سال ۲۰۲۰ به طور چشمگیری افزایش یافته و بر اساس دادههای موجود، انتقال نفت در دریا آسانتر هم شده است. گفته میشود، خرید نفت چین از ایران در مارس ۲۰۲۱ به نزدیک به یکمیلیون بشکه در روز رسید که بیش از هر دوره در جریان دو سال گذشته بود. علاوه بر این، صادرات محصولات پتروشیمی ایران نیز افزایش یافته است. به واسطه این دادهها، مقامهای آمریکایی هشدار دادند که ممکن است، تحریمهای شدیدتری را علیه ایران اعمال کنند. با این همه، نگرانیهایی نیز در مورد واکنش ایران و اولویتهای رقابتی در روابط پرتنش آمریکا و چین، وجود دارد که احتمالا کشیدن ماشه را سختتر میکند. باید گفت، اتخاذ چنین تصمیمی در صورتی که آمریکا هماهنگ با متحدانش عمل کند، آسانتر خواهد بود و فشارها بر ایران افزایش خواهد یافت. اگر قرار باشد تروئیکای اروپایی، یعنی بازیگرانی چون آلمان، فرانسه و بریتانیا همگام با ایالاتمتحده به تحریمها بپیوندند، این مساله میتواند زمینهساز تحمیل تحریمهای آمریکا، اروپا و سازمان ملل با تکیه بر مکانیزم اسنپبک شود.
تکیه بر چنین اهرمی ممکن است اهمیت اقتصادی حاشیهای برای ایران داشته باشد؛ چرا که تحریمهای یکجانبه ایالاتمتحده به خودی خود، اجرایی شده و علاوه بر این، افزایش فشار دیپلماتیک بر تهران ممکن است نتیجهبخش باشد؛ آن هم به واسطه حساسیتهای ایران در عرصه بینالملل. باید گفت، تلاش دولت بایدن برای احیای برجام ممکن است به نتیجه برسد؛ حتی اگر هدف از آن بهزودی محقق نشود. علاوه بر این، تلاشهای بایدن میتواند بهسان نشانی از حسن نیت دیپلماتیک قلمداد شده و موجب شود تا متحدان آمریکا در اروپا و آسیا هماهنگ با واشنگتن عمل کنند.