معضل بیکاری زنان
در ایـران نیز شـیوع ویروس کرونا از انتهـای سـال ۱۳۹۸ و تـداوم آن در سـال ۱۳۹۹، اقتصـاد کشـور را در وضعیـت رکـود همـراه بـا نااطمینانـی قـرار داده اسـت؛ کشــوری کــه پــس از ســپری کردن دو ســال ســخت، تلخ و طاقتفرسا، دچــار کاهــش سـرمایه ثابـت شـده و ظرفیـت تولیـد بالقـوه اقتصـادی آن نیـز کاهـش یافتـه اسـت. بنابراین دسـتیابی بـه سـطح رفـاه سـال ۱۳۹۰ و پیــش از آن دشــوار اســت. از طــرف دیگــر، بالا بــودن نــرخ تــورم بــرای دو ســال پیاپــی ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ و همچنیــن پیــشبینــی تــورم بالای ۲۵درصــد بــرای ســال ۱۳۹۹ نیــز موجــب شـده اسـت تا بنـگاههای بسـیاری توانایـی ادامـه فعالیـت خـود را از دســت بدهنــد.
در این وانفسا، با نگاهی تحلیلی به بازار اشتغال که یکی از عمده موارد متاثر از این بحران بود، به این نتیجه مهم رسیدیم که درست است که کار، جوهر مرد است، اما امروزه دیگر برای همه ثابت شده که شغل یا فعالیت اقتصادی، زن و مرد نمیشناسد! همه میدانیم که نقش کار، ابتدا برای درآمد و رفاه در زندگی است، اما آیا فواید شغل در زندگی، فقط مربوط به بخشهای مادی است؟ داشتن کار بر ذهن ما چه تاثیری دارد؟ بر روابط ما چه اثراتی خواهد گذاشت؟ چطور میتوان گفت که یک شخص با کار خود شناخته میشود؟
با گذر از مسائل معنوی و روانی کار و اشتغال، اهمیت و تاثیرگذاری بعد مادی آن بر زندگی فردی و جمعی، بر هیچ شخصی پوشیده و پنهان نیست و چهبسا این اهمیت در دوره کرونا بر اشتغال مردان ایران، بهطور اعم و بر زنان ایران، بهطور اخص بیشتر هم شد.
نرخ بیکاری در تابستان ۱۴۰۰ به ۶/ ۹ درصد رسید که نسبت به تابستان ۱۳۹۹ حدود ۱/ ۰درصد بیشتر شد. نرخ بیکاری زنان و مردان در تابستان ۱۴۰۰، به ترتیب ۷/ ۱۷درصد و ۱/ ۸درصد بوده که این ارقام در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته برای زنان با افزایش ۲/ ۱درصدی و برای مردان بدون تغییر بوده است. همچنین در تابستان ۱۴۰۰ نرخ بیکاری زنان، به مراتب بالاتر از مردان و دارای اختلاف حدود ۶/ ۹درصدی است.
جمعیت زنان بیکار در تابستان ۱۴۰۰ نسبت به مدت مشابه سال ۱۳۹۹، حدود ۲۶هزار نفر (۶/ ۳درصد) افزایش یافته و به حدود ۷۵۱هزار نفر رسیده که قابل تامل است. در مقابل، جمعیت مردان بیکار در تابستان ۱۴۰۰ با کاهش حدود ۷هزار نفری (منفی ۴/ ۰درصد) نسبت به مدت مشابه سال قبل مواجه شده و به ۷۴/ ۱میلیون نفر رسیده است.
سهم زنان از کل جمعیت بیکار ۱۵ساله و بیشتر در تابستان ۱۴۰۰، حدود ۱/ ۳۰درصد بوده که نسبت به تابستان ۱۳۹۹ افزایش ۸/ ۰درصدی را تجربه کرده است.
بسیاری از کارخانهها، واحدهای تولیدی و شرکتهای خصوصی و دولتی، به دلیل رکود اقتصادی و به بهانه تعدیل نیروی کار، دست به اخراج نیروی کار خود زدند که در این میان، اخراج زنان نسبت به مردان بیشتر بوده است که نیاز به نگاه کارشناسی دارد. از طرف دیگر، بسیاری از زنان شاغل، به دلیل بستهشدن مدارس و مهدکودکها ناخواسته مجبور به ترک شغل خود شدند و از میان خانواده و شغلشان برای تحکیم بنیان خانواده، بهاجبار خانواده را ترجیح دادند.
بسیاری از زنان شاغل هم به دلیل انجام همزمان وظایف خانه، نگهداری از فرزندان و وظایف محل کار خود، مبتلا به بیماریهای روحی و روانی شدند. ناگفته نماند که در این دوران، نرخ آزار و اذیت زنان و کودکان نیز در کل جهان افزایش یافته است.
در دوران کرونا نرخ بر عهده گرفتن مسوولیت کارهای خانه و نگهداری از فرزندان برای زنان نیز افزایش یافت که در حالت عادی و بدون هیچ دغدغهای این نرخ در زنان سه برابر مردان است.
بر کسی پوشیده نیست که بیماری کرونا بیش از سایر بخشهای اقتصادی، به بخشهای خدمات و سلامت ضربه زده است، درحالی که ۷۰درصد زنان شاغل دنیا در این دو بخش مشغول به کار هستند؛ به همین دلیل، نرخ بیکاری زنان نسبت به مردان در سطح بینالمللی نیز افزایش یافته است. البته از اثرات مثبت این بحران نباید غافل ماند؛ چرا که بسیاری از زنان تحصیلکرده و متخصص که هنوز وارد بازار کار نشده بودند، در این دوران با کشف توانایی و استعدادهای خود، شروع به ایجاد کار برای خود کردند؛ بهویژه خانمهای خانهدار با فروش اینترنتی محصولات خانگی، به عنوان کارآفرین و صاحب کسبوکار وارد بازار کار شدند. البته نباید تسلیم وضعیت موجود شویم. در شرایطی که جوامع با چالشهای اقتصادی بسیاری مواجهاند، نباید گزینه حذف زنان از محیط کار، تنها راه یا آسانترین راه باشد، بلکه میتوان این همهگیری و تغییر شیوه کار و زندگی را فرصتی دانست که میتوان موانع اشتغال زنان (نگهداری تماموقت از فرزندان، دستمزد نابرابر و ساعات کاری نامتناسب) را در سایه قوانین و مقررات جدید مربوط به دورکاری تنظیم کرد. برخی از راهکارها و انتخابهایی که به زنان داده میشود، بهطور چشمگیری در کاهش موانع اشتغال آنها موثر است. در چنین موقعیتی باید تهدید حذف زنان را به فرصتی برای ایجاد تغییر متناسب با شرایط کار زنان تبدیل کنیم.
موسسات آموزش عالی یکی از بسترهای مناسب ایجاد فرصت در زمینه ارتقای مهارتها و تحصیلات زنان در راستای دستیابی به فرصتهای شغلی برابر و متناسب هستند. در شرایط موجود که آموزش مجازی نقش اصلی و تاثیرگذاری ایفا میکند، همراهی و فراهم کردن شرایط متناسب آموزش برای زنان، بیش از هر زمان دیگری امکانپذیر است تا زنان جامعه از این طریق، نهتنها مهارتها و دانش خود را ارتقا دهند، بلکه فرصت دستیابی به جایگاه شغلی برابر با مردان و توان چانهزنی با صاحبان مشاغل را نیز به دست آورند.
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، مراقبت از کودکان برای برخی از خانوادهها هزینههای سنگینی دارد و در دوران قرنطینه و پساقرنطینه، به دلیل ادامهدار شدن آموزش مجازی در منزل و فقدان سیستمهای حمایتی از مادران شاغل، زنان برای انجام مسوولیت شغلی با مشکلات بسیاری مواجه شده و به بیان دیگر، هزینههای مادی و معنوی بسیاری را متقبل شدهاند. مشکلاتی از این دست، این پرسش را مطرح کرد که آیا ساعات اداری با ساعات مدارس و مهدکودکها همخوانی دارد؟ در نبود سیستمهای پشتیبانی و حمایتی از مادران برای مراقبت از فرزندان، چه راهکارهایی وجود دارد؟ در چنین موقعیتهای حساسی که جامعه با بحرانهایی اینچنینی مواجه میشود، میتوان با کمک رسانهها و فعالان این حوزه، با عینک گفتمان در مسائل موجود بازنگری کرد و تغییرات لازم را در جهت ایجاد سیستم مراقبتی متناسب با زنان شاغل از طریق نهادهای واسط اعمال کرد.
دیر یا زود این ویروس منحوس، جهان و کشور ما را با خاطرهای تلخ و سیاه ترک خواهد کرد، اما بدون هیچ ابهام و شک و تردیدی، جسم و روح مادران، بهخصوص مادران شاغل، در روزهای پساکرونا بسیار ضعیفتر و آسیبپذیرتر از گذشته خواهد بود؛ مادرانی که کسبوکارها و وسیله امرار معاش خود را از دست داده، فشارهای اقتصادی بیشماری را تحمل کرده، روزهای سخت بیماری عزیزانشان را از نزدیک دیده و نگران سلامتی اعضای خانواده بوده و هستند و در نهایت، سلامت جسم و بهویژه سلامت روح و روان خود را در این روزها بیشتر از گذشته در خطر انداختهاند.
بنابراین طی این روزها نیاز است تا پیش از رخدادن فاجعهای غیرقابل جبران برای بانوان و مادران، اقدامات پیشگیرانهای انجام شود تا از به خطر افتادن جان و روح و روان این سرمایههای عظیم اجتماع جلوگیری شود.