فرصت جدید در بافتهای فرسوده
وعده احداث انبوه واحدهای مسکونی، فرصت بیبدیلی برای تغییر سیمای شهری در بافتهای فرسوده است. این امر، نهتنها در تهران، بلکه در تمامی کلانشهرها و شهرهای بزرگ و نسبتا بزرگ (دارای بیش از ۲۰۰هزار نفر جمعیت)، فرصت ممتازی برای نوسازی و بهسازی بافتهای ناکارآمد و فرسوده است.
بافتهای فرسوده شهری، جزو آسیبپذیرترین محدودههای شهری در هنگام رویدادن زلزلههای بزرگ در شهرها یا مجاورت آنها هستند. این محلهها پیچیدگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود را دارند که از یک سو، دارای ریشه و قدمت شهری ارزشمند، همراه با غنای فرهنگی، معماری و اجتماعی بالا هستند و از طرف دیگر، به دلیل قدمت و ناپایداری، تنگی معابر و تراکم جمعیتی، آسیبپذیری زیادی در برابر زلزله و سایر مخاطرات دارند.
برآورد شده است که در کل کشور، ۲۱ میلیون نفر در ۱۳۲هزار هکتار بافتفرسوده سکونت دارند که که نسبت به جمعیت کل شهرنشین، حدود ۳۹ درصد و از نظر مساحت، ۱۷درصد فضای شهری را تشکیل میدهند. اعداد و ارقام در سطح کشوری، بسیار قابل توجه و مهم است و میتواند جهتگیری سیاستهای انبوهسازی شهری را تعیین کند.
حدود ۶۲درصد بافتفرسوده شهر تهران، کاربری مسکونی دارد و ۲۳درصد مساحت آن را سطح معابر تشکیل میدهد. با آنکه بافت فرسوده تنها ۵درصد مساحت کل شهر تهران را تشکیل داده، ۱۵درصد جمعیت این شهر (حدود یکمیلیون و ۲۰۰ هزار نفر) در ۲۶۰هزار پلاک ساختمانی واقع در بافت فرسوده سکونت دارند.
بافت فرسوده، فصل مشترک بافتهای ناپایدار، ریزدانه و نفوذناپذیر است که بهصورت مجزا، مساحت بافت ناپایدار حدود ۵۸۰۰ هکتار، مساحت بافت ریزدانه ۵هزار هکتار و مساحت بافت نفوذناپذیر حدود ۴۶۰ هکتار است. مناطق ۴، ۲۲، ۵، ۲۱، ۲ و یک دارای بیشترین وسعت و مناطق ۱۷ و ۱۰ دارای کمترین وسعت مناطق شهری تهران هستند. مجموع مساحت بافتهای فرسوده، ۳۲۷۰ هکتار است که در ۴۹۸۹ پلیگون (بلوک) در مناطق مختلف تهران توزیع شده است. در همه مناطق بیستودوگانه تهران بافت فرسوده وجود دارد، اما نسبت مساحت آنها متفاوت است. مناطق ۱۲ و ۱۰ با وسیعترین مساحت بافت فرسوده در صدر و مناطق ۶ و ۲۲ با کمترین مساحت، در رده آخر قرار دارند.
با توجه به وسعت متفاوت مناطق بیستودوگانه شهر تهران، فاکتور مناسب، نسبت مساحت بافتهای فرسوده به مساحت کل مناطق است. براساس این فاکتور، در مناطق ۱۰، ۱۲، ۱۱ و ۱۷، درصد تراکم زیادی از بافت فرسوده وجود دارد و مناطق ۴ و ۲۲ کمترین تراکم را دارند.
شاخص مهم دیگری که در ارزیابی بافتهای فرسوده مورد توجه است، ابعاد بلوکها یا پلیگونهای بافت فرسوده است. در جدولهای اطلاعاتی موجود، مساحت هر بلوک بافت فرسوده آورده شده است، اما در دیدگاه کلی، میتوان از تقسیم مساحت کل بافتهای فرسوده به تعداد پلیگون، شاخص مناسبی برای قضاوت در مورد ابعاد کل بلوکهای بافت فرسوده ارائه داد. میتوان گفت، مناطق ۱۲، ۱۰ و ۱۱ از جمله مناطق با ریسک بالا از جهت تراکم و مساحت بافتهای فرسوده هستند و باید در اولویت برنامههای نوسازی قرار گیرند. همچنین در مناطق شمال شهر تهران، قرارگیری بافتهای فرسوده روی حریم گسلها، بلوکها و بافتهای فرسوده، این مناطق شهری را در اولویت نوسازی واحدهای مسکونی قرار داده است.
به این ترتیب، وعده احداث یکمیلیون واحد مسکونی در سال در کل کشور را باید فرصت ممتازی تلقی کرد. از دیدگاه شهرسازی، اقتصادی و مدیریت ساخت، دیدگاههای تخصصی ممکن است یکسان و مشابه نباشد و تصدیگری دولت در احداث مسکن نقاط ضعف و جای بحث داشته باشد، اما واقعیت این است که علاوه بر کیفیت پایین زندگی در بافتهای فرسوده، معابر تنگ و واحدهای کوچک، اغلب گسترههای شهری ما با خطر بالای زلزله همراه هستند. براساس نقشه خطر زلزله آییننامه ۲۸۰۰، حدود ۹درصد مساحت سرزمینی ایران زون با خطر بسیار بالای زلزله است، با اینحال در همین مساحت ۲۷درصد جمعیت کل کشور زندگی میکند. ۶۷درصد مساحت سرزمینی ایران نیز زون با خطر بالای زلزله است. طول تقریبی گسلهای فعال و لرزهزای ایران به حدود ۴۰ هزار کیلومتر میرسد و کمتر پهنهای در کشور از خطر زلزله در امان است. از طرفی باید اذعان کرد که ما میراثدار کیفیت مطلوبی از نظر کیفیت ساختوساز واحدهای مسکونی نیستیم. براساس آخرین آمار رسمی کشور (آمار نفوس و مسکن ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران) نزدیک به ۲۳ میلیون واحد مسکونی در کشور وجود دارد (سال ۱۳۹۵) که از آن میان، حدود ۱۰ میلیون واحد مسکونی فاقد اسکلت هستند. واحدهای مسکونی فاقد اسکلت و ناپایدار در مقابل زلزله، در شهرهای بزرگ عمدتا در بافتهای فرسوده متمرکز شدهاند.
اگر با رویکرد همراهی با هدف و سیاست اجرایی دولت سیزدهم، راهبرد اصلی احداث واحدهای مسکونی در شهرهای بزرگ، تغییر سیمای بافتهای فرسوده و ارتقای کیفیت زندگی و تابآوری در آن بافتها تعیین شود، بیتردید با یک تیر، دو نشان زده خواهد شد؛ اول آنکه مقدار قابل توجهی مسکن احداث میشود و درصد عمدهای از مشکل مسکن، به شرط اضافهنشدن بار جمعیتی شهری تهران و سایر کلانشهرها و شهرهای بزرگ، حل میشود؛ نکته دوم که برای ما کارشناسان حیطه مدیریت ریسک و بحران و مخاطرات طبیعی بسیار حائز اهمیت است، کاهش آسیبپذیری شهری در برابر زلزله و تقلیل قابل ملاحظه تلفات احتمالی و بهطور کلی، کاهش ریسک زلزله در پی انجام این مهم است که کاری ماندگار و خدمتی ارزنده برای مردم عزیز و کشور خواهد بود.