آنچه دانشجویان نمیآموزند!
از سوی دیگر، شرایط جدید ناشی از شوک کرونا باعث شد، جهان به اجبارهای ناخواسته ناشی از تعطیلی موسسات آموزشی تن دهد. به عبارت دیگر، مهمترین نهادهای جامعهپذیری بسته شدند. احتمالا هیچچیز جای مناسبات و روابط حضوری کلاس درس را نمیگیرد، اما برای جلوگیری از گسترش کرونا، چارهای جز تعطیلی موسسات آموزشی وجود نداشت؛ هرچند دنیا نتوانست، به صورت مطلوبی خود را با شرایط کرونا وفق دهد. تلاش شد از ابزارهای رسانهای جدید برای زنده نگهداشتن رابطه بین استادان و دانشجویان و حفظ انگیزه آنها استفاده شود، اما بسیاری از کشورها از جمله ایران، در زمینه افزایش قدرت انعطاف در مقابله با انزوای ناشی از پاندمی و تقویت جنبههای اجتماعی و عاطفی، موفق نبودند و احساس امنیت جمعی در محیط منفرد دیجیتالی آسیب دید. تحمیل ناگهانی آموزش مجازی و آموزش از راه دور که تقریبا و کم و بیش همه 200 کشور جهان را درگیر کرد، چالشهای جدیدی را فراروی سیستمهای آموزشی قرار داده است. اما ناتوانی کشورها در تطابق با شرایط جدید، این زنگ خطر را برای سیستمهای آموزشی به صدا درآورد که دانش و توان لازم را برای تقویت مهارتهای اجتماعی، عاطفی، همدلی و همبستگی بین مخاطبان خود ندارند. بهعنوان مثال، در شرایط جدید، لازم بود توجهات به حمایت از مدرسان و خانوادهها بیشتر شود و بیش از هر زمان دیگری مدیران، مدرسان، والدین و دانشآموزان، هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ عاطفی، مورد پشتیبانی قرار گیرند. همچنین، گرچه مدرسان، در خط اول مواجهه با پاندمی کرونا قرار داشتند، نظامهای آموزش عالی تلاش اندکی برای توانمندسازی آنان انجام دادند. به علاوه، این بیماری همهگیر، نیاز فوری بهبود سواد دیجیتالی دانشجویان، اعضای هیات علمی و حتی والدین را مطرح کرد. نابرابریهای دیجیتالی و فقر زیرساختی در زمینه تدارک اینترنت نیز بر مشکلات افزود. بدون تردید بحران کرونا، پرسشهای جدیدی را مطرح میکند و ممکن است دیدگاه ما را در مورد آینده آموزش تغییر دهد. بحران کنونی به بازاندیشی در مورد وضعیت نظامهای آموزشی آینده منجر شده است. با تغییرات ناگهانی ایجادشده در آموزش و کلاس درس، در بسیاری از نقاط جهان این سوال مطرح میشود که آیا آموزش مجازی پس از پایان پاندمی کووید-19 همچنان ادامه خواهد داشت و گسترش خواهد یافت و بازار آموزش جهانی را تحت سلطه خود قرار خواهد داد؟ دو گروه دیدگاه در پاسخ به این سوالات به وجود آمده است. دسته اول معتقدند که آینده آموزش جهان از آنِ آموزش مجازی و دیجیتال است و آموزشهای سنتی مبتنی بر کلاسهای حضوری بهشدت تضعیف خواهند شد. به اعتقاد این عده، همهگیری کرونا بخش آموزش را به کاربرد روزافزون آموزش مجازی مجبور کرده است. این بحران بسیاری از جنبههای زندگی بشر را تغییر خواهد داد که آموزش یکی از آنهاست. فرآیند یاددهی - یادگیری، بهشدت تحت تاثیر پاندمی کرونا قرار خواهد گرفت و دانشگاههایی که زیرساختهای دیجیتال گستردهتری را تدارک دیدهاند و اعضای هیات علمی یا دانشجویانی که به مهارتهای دیجیتال در IT یا ICT تسلط بیشتری دارند، موفقتر خواهند بود. کرونا باعث شد، چشمانداز رونق دورههای مجازی روشنتر شود، بهطوری که در آینده، تعداد کلاسهای بیشتری بهصورت دورههای آنلاین برگزار خواهد شد و صنعت آموزش مجازی، رونق بیشتری خواهد گرفت؛ چرا که آموزش مجازی در محیطی به فعالیت میپردازد که در آن، مدرس و فراگیر، از نظر زمان یا مکان یا هر دو از هم جدا هستند و مدرس، محتوای دوره را از طریق منابع چندرسانهای، اینترنت، ویدئوکنفرانس و... ارائه میدهد. در مقابل، دسته دوم کسانی هستند که معتقدند در آینده، روشهای تدریس حضوری تسلط خود را حفظ میکنند؛ روشهای آموزش مجازی هم در کنار آن ممکن است وجود داشته باشند، اما حضوری جزئی و کمرنگ دارند. این گروه معتقدند، در آموزش مجازی، بهرهوری آموزش عالی به لحاظ کاهش هزینهها افزایش مییابد، یعنی دانشگاهها پی میبرند که با تعداد نیروی کار کمتر هم میتوان امور دانشگاهی را اداره کرد. بهعنوان مثال، با کاهش هیاتعلمی تماموقت یا افزایش تعداد هیاتعلمی حقالتدرسی به جای هیاتعلمی با قرارداد بلندمدت، اما این الزاما به معنای افزایش کیفیت نیست. در عین حال، در آموزش مجازی، استاد به روبات تدریس تبدیل میشود. در نتیجه، این روش آموزشی اصالت نخواهد داشت و پایدار نخواهد بود. گروه دوم میگویند، ممکن است مدافعان فناوری، آموزش آنلاین را بهترین راه پیش رو بدانند، اما احتمالا دانشجویان بهعنوان مخاطبان مهم، با این حرف مخالفند. در روش مجازی، دانشجو بهتنهایی کلاس را میگذراند، هیچ تعامل فوری بین استاد و دانشجویان وجود ندارد و فقط دانشجو است که جلوی صفحه مانیتور مینشیند. دانشجویان میگویند، ما اساسا باید خودمان را آموزش دهیم. آموزش الکترونیک، مانند پرداخت پول برای تماشای فیلمهای یوتیوب است. یک ویدئوی از پیش ضبطشده، کمفایدهترین شیوه یادگیری است. فیلمهای از پیش ضبطشده به دانشجویان جایی برای پرسیدن سوالات یا شرکت در بحث کلاسی نمیدهد. بهطور کلی، فعالیتهای مجازی باعث ایجاد احساس عمیق از دست دادن میشود؛ از دست دادن ارتباطات انسانی. در کلاسهای حضوری، سطحی از صمیمیت به وجود میآید که نمیتواند در محیط مجازی یا آنلاین ایجاد شود. وقتی دروس به صورت حضوری ارائه میشوند، نه روی صفحه نمایش، استاد به صورت فیزیکی قابل مشاهده است و به تکتک دانشجویان توجه میکند، دانشجو چهبسا از زبان بدن او بیشتر یاد بگیرد تا آنچه میگوید. نکته کلیدی دیگر این است که نمیتوانید همانند کلاسهای حضوری در گفتوگوها شرکت کنید. اما همانطور که سقراط میگوید؛ در گفتوگو و دیالوگ است که تحریک ایدهها، به چالش کشیدن آنها، استدلال و ضداستدلال روی میدهد و آموزش واقعی اتفاق میافتد. از این رو، با قاطعیت نمیتوان گفت که آینده آموزش به صورت مجازی خواهد بود؛ برعکس، هرگز اینچنین نبوده و هرگز نخواهد شد.
در هر صورت، رویدادهای غیرمنتظرهای مثل کرونا، موقعیتهای گستردهای را برای آزمایش ایدههای مختلف، مهیا میکنند. دانشجویان و استادان، هم آموزش الکترونیک و هم آموزش حضوری را تجربه کردهاند و دیر یا زود به کلاسهای حضوری برمیگردند، اما اینکه کدامیک از دو دیدگاه یادشده یا ترکیبی از آنها، مورد توجه قرار گیرد، در نهایت به انتخاب دانشجویان (بهعنوان مهمترین ذینفعان آموزش عالی) بستگی دارد.