آزادی بیان در فضای مجازی
نخستین چالش همانطور که کلمه «بزرگ» در عبارت شرکتهای بزرگ فناوری آن را نشان میدهد، قدرت این شرکتها در بازار و رفتار ضدرقابتی آنهاست. این شرکتها پلتفرمهایی را کنترل میکنند که روی آن محصولات و خدمات کلیدی ارائه میشود. در دنیای فعالیتهای دیجیتالی، شکایتهای متعدد از این رفتارها مطرح است زیرا اندازه معمولا منبعی برای ارزش است نه هزینه و زمینه را برای شکلگیری انحصار فراهم میکند. خوشبختانه آمریکاییها در مواجهشدن با قدرت شرکتها در بازار و انحصارها تجربه زیادی دارند. گوگل همان مشکلی را بهوجود آورده که استاندارداویل بهوجود آورد و راهحل مشکل، همان است، یعنی این شرکت باید به چند بخش تقسیم شود. فیسبوک و توییتر شبیه شرکتهای انحصاری فعال در حوزه حملونقل هستند و برای حل این مشکل به مقرراتی نیاز است که برای آن شرکتها تدوین شد.
دومین چالش به تاثیر اینترنت بر روندهای دموکراتیک و بهکارگیری اصول آزادی بیان در فضای سایبری مربوط است. در ابتدای شکلگیری اینترنت، اشخاص میتوانستند دیدگاههای خود را در وبسایتهایشان منتشر کنند اما حالا جهانی جدید بهوجود آمده و در آن، پستها و ویدئوها در پلتفرمهایی منتشر میشود که انتشار سریع و فراگیر آنها را امکانپذیر کرده است. شما هنوز هم میتوانید در وبسایت خود نظراتتان را منتشر کنید اما دسترسی به گروه بزرگی از مخاطبان عموما به «بازی کردن طبق قواعد فرد دیگر» وابسته است.
درست مانند پرسشهایی که درباره انحصار و رقابت در اقتصاد مطرح میشود، پرسشهای سیاسی درباره آزادیبیان و جامعه در عصر گسترش فضای دیجیتال پاسخهای متفاوتی دارند. زمانی در آمریکا تنها ۳ شبکه تلویزیونی وجود داشت که مجوز طیف مورد استفاده آنها از سوی دولت ارائه شده بود. قواعد مدیریت بیان در فضاهای عمومی و پاسخگویی در قبال محتوای حساسیت برانگیز، قواعدی کاملا جاافتاده هستند. اما بهنظر میرسد باید این قواعد بهروزرسانی شوند و مطمئنا ثابت خواهد شد که این قواعد نمیتوانند بهطور کامل مشکل آزادیبیان را در فضای مجازی حل کنند، همانطور که در دوره قبل نتوانستند در تمامی حوزهها همه چیز را مدیریت کنند.
سومین چالش، شکل اثرگذاری تحولات در حوزه فناوری بر پارامترهای اساسی رفتار اقتصادی و تعاملات اجتماعی است. این چالش کمترین توجه سیاسی را به خود جلب کرده است. اما چالش یادشده مهمترین چالش است و پرسشهای جدیدی بهوجود میآورد که پاسخ آنها با آنچه اکنون در چارچوبهای سیاسی وجود دارد بسیار فاصله دارد. انقلاب اطلاعات تمدن را همانقدر عمیق دگرگون کرده که انقلاب صنعتی دو سده پیش در آن تحول بهوجود آورد. محاسبات دیجیتالی و دسترسی به اینترنت، نحوه ایجاد، ذخیره، همرسانی، بهکارگیری و مصرف اطلاعات را تغییر میدهد. از این منظر، ویژگی خاص عصر دیجیتال، بهوجود آوردن کارآیی بیسابقه در بازارها و تاثیرگذاری بازارها در حوزههای جدید است. در اغلب موارد این فرآیند یک فرآیند مفید است. اما هنگامی که سازوکار بازار به حوزههایی گسترش پیدا میکند که منطق بازار لزوما حاکم نیست، مشکلات پدید میآید.
بازار کار نمایانگر چالشهایی است که سیاستگذاران به تازگی آنها توجه کردهاند. عصر دیجیتال سبب پدید آمدن محیط کار پر شکاف شده است که در آن تعداد پیمانکارهای مستقل، اغلب بیش از نیروی کار است. از سوی دیگر نیروی کار آزاد و موقت بهدنبال شغلهایی هستند که دستمزد آنها دائما در حال تغییر است. کاهش موانع ورود و کمتر شدن هزینه تراکنشها سودهای عظیم بهوجود آورده، اما وقتی افراد و نه کالاها و خدمات در مرکز توجه هستند، رقابت سبب پدید آمدن هزینههای جدید میشود. نمونه دیگر، بازار جلبنظر مخاطب است. همواره اینگونه بوده که هدف در الگوهای تجاری رسانهها، جلب چشمها بوده، اما حالا پلتفرمهای آنلاین با بهکارگیری شیوههای جدید بهدنبال تعامل با مخاطب هستند. این رسانهها سبب تغییر شکل روابط افراد، رفتار و دیدگاههای آنها درباره جهان میشوند و این تغییر همیشه مثبت نیست.
در این میان، آگهیدهندگان برای کسب برتری در این اثرگذاری هزینه میکنند.
تداوم این اکوسیستم به جمعآوری و استفاده از دادههای شخصی به شیوهها و گستردگیای وابسته است که استفادهکنندگان اغلب نمیتوانند آن را درک کنند، اگرچه آنها بهطور رسمی با تایید شرایط استفاده از پلتفرمها با این رویه «موافقت» کردهاند.
سیاستمداران باید موضوع شرکتهای بزرگ فناوری را به بخشهای تشکیلدهنده آن تقسیم کنند و بر چالشهای عصر دیجیتال تمرکز بیشتری داشته باشند. واکنش، نباید مقاومت در برابر پیشرفت و رد کردن فوایدی باشد که میتواند از این تغییرات حاصل شود، بلکه ضروری است گاردریلهایی ایجاد شود که باعث میشود پیشرفت و تحول به شکل مفید صورت گیرد. همچنین باید برای جایگزینکردن هر آنچه تحتتاثیر این تغییرات درحال از بین رفتن است، اقدام شود. چالشها و مشکلاتی که شرکتهای بسیار بزرگ فناوری بهوجود آوردهاند صرفا با چندتکهکردن آنها حل نمیشود، بلکه باید تدابیر بسیار فراگیرتر و همه جانبه اتخاذ شود تا ضمن استفاده از تحولات کنونی در عصر دیجیتالی، زمینههای زیانرسانی این تحولات از میان برود.