الو تهران؛ اینجا وین است!
طرف آمریکایی با ترمولوژی تحریمهای ناسازگار با برجام فضایی را برای قدرت مانور خود در مذاکرات جهت چانهزنی و کسب امتیازات بیشتر از طرف ایرانی فراهم کرده است. براساس مذاکرات مکتوبی که از طریق واسطهگری اروپاییها میان تهران و واشنگتن انجام شده، آمریکا به رنگبندی تحریمهای خود علیه ایران دست زده است؛ بر این اساس تحریمهای سبزرنگ برداشته میشود (این تحریمها شامل فرامین اجرایی و قوانین کنگره است که در دولت اوباما وضع شده بود و ترامپ پس از خروج از برجام در مه ۲۰۱۸ آنها را بازگرداند) اما تحریمهای که با رنگ زرد مشخص شدهاند، از نظر آمریکاییها قابل مذاکره هستند؛ تحریمهایی از قبیل قرار گرفتن بانکمرکزی ایران ذیل قانون پاتریوت مصوب سال ۲۰۰۱ و موضوع تروریسم و همچنین جای دادن نام سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی وزارتخارجه ایالاتمتحده. این تحریمها را از آن جهت ایالاتمتحده در رده رنگ زرد قرار داده تا دو امتیاز مهم از جمهوری اسلامی اخذ کند؛ اول راستیآزماییهای هستهای فراتر از توافق برجام از جمله برچیده شدن سانتریفیوژهای پیشرفته و دوم اطمینان از اینکه ایران پس از بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ آمادگی خود را برای مذاکرات بیشتر از قبیل اصلاح برجام (دائمی شدن محدودیتها بر برنامه هستهای ایران)، نقش منطقهای ایران و برنامه موشکی اعلام کند. اما دسته سومی که آمریکا آن را با رنگ قرمز مشخص کرده، به هیچ عنوان قابل مذاکره نیست. از جمله تحریمهایی که علیه افراد بهدلیل نقض حقوقبشر وضع شده است. علت ناممکن بودن مذاکره در این حوزه به علاقه دولت بایدن برای حفظ اهرم تحریمها برای مذاکرات آینده با ایران بازمیگردد. این تقسیمبندی آمریکا با خواسته دولت ایران مبنی بر لغو همه ۱۶۰۰ تحریم وضع شده در دوره ترامپ کاملا منافات دارد. چراکه حتی در صورت توافق طرفین بر سر لغو تحریمهای زرد رنگ، ایالاتمتحده به هیچ عنوان حاضر نیست از خیر تحریمهای قرمز بگذرد. بنابراین ترمولوژی تحریمهای ناسازگار با برجام با این هدف از سوی دولت بایدن وضع شد که امکان پیگیری استراتژی حل همزمان معمای ایران در همه حوزهها فراهم شود. همچنین در حوزه توالی و اینکه چه کسی قدم اول را برای احیای برجام بردارد، اخبار ضدونقیضی منتشر میشود.
اگر چه در ماه فوریه آمریکا پیشنهاد طرف اروپایی را برای لغو برخی از تحریمها به نشانه حسن نیت نپذیرفته بود، اما اکنون نشانههایی دیده میشود که آمریکا حاضر است قدم اول را در این زمینه بردارد اما با این حال اصرار دارد که لغو بخش مهم و گستردهتری از تحریمها در گام بعدی مشروط به بازگشت ایران به تعهدات هستهای خود شود. اما در حوزه راستیآزمایی نیز شاهد تداوم اختلافات هستیم؛ از یک طرف ایران اصرار دارد سانتریفیوژهای پیشرفته خود را حفظ کند و از طرف دیگر آمریکا نیز لغو تحریمها در حوزههای توافق شده را منوط به برچیدن این تجهیزات پیشرفته برای افزایش نقطه گریز هستهای ایران کرده است. بلینکن حتی تهران را متهم میکند که هنوز بهطور دقیق اقدامات خود را در حوزه محدودسازی برنامه هستهای برای طرف آمریکایی اعلام نکرده است.
با این اوصاف به قول «ولی نصر» بهنظر میرسد آمریکا و ایران درحال مذاکره در مورد دو توافق و معامله متفاوت از یکدیگر هستند؛ آمریکاییها احیای توافق قدیمی را قدم اول از یک مذاکرات گستردهتر و بزرگتر میبینند. اما در مقابل ایران از هرگونه بحث در این ارتباط خودداری میکند، ولی در عین حال خواستار ادغام در سیستم مالی جهانی فراتر از آن چیزی هستند که در توافق ۲۰۱۵ به آن اشاره شده است؛ بنابراین یکی انتظارات بیشتر در حوزه تحریمی دارد و دیگری مطالبات فزونتر در حوزه راستیآزمایی و این دقیقا همان نقطهای است که باعث میشود طرفین درحال مذاکره در مورد توافقی به غیر از توافق سال ۲۰۱۵ باشند.
براساس واقعیتهای موجود در مذاکرات وین میتوان حدس زد که اعضای برجام به علاوه آمریکا مذاکرات را با یک روند رو به جلو، اما بسیار کند به ۲۱ مه برسانند تا در این فضای به ظاهر مثبت امکانی برای تمدید توافق ایران و آژانس فراهم شود. بنابراین امکان توافق بر سر نقشه راه احیای برجام در ماههای پس از مه قابل تصور است و البته هر چه به زمان رقابتهای انتخاباتی نزدیکتر میشویم، روند مذاکرات میتواند کندتر از وضعیت امروز شود. «لورا روزن» روزنامهنگار آمریکایی به نقل از یک کارشناس ایرانی، ادعا میکند: «بهنظر نمیرسد مذاکرهکنندگان ایرانی قدرت مانور لازم برای ارائه راهحل در این مقطع زمانی را داشته باشند» حال چالش اصلی این است که چه زمانی برای توافق نهایی میان طرفین موردنیاز است: کارشناسان با توجه به پیچیدگیهای موجود در مذاکرات نمیتوانند زمانی دقیق برای آن تعیین کنند. ممکن است توافق نهایی به اواسط ژوئن (پس از انتخابات ایران)، جولای یا حتی به دولت بعدی موکول شود. با این حال طرفهای برجامی امیدوارند که این توافق حداکثر تا ژوئن یا جولای و قبل از آغاز بهکار دولت جدید در تهران حاصل شود. اگر چنین زمانبندی و تحلیلی از مذاکرات وین دقیق باشد، باید گفت که این گفتوگوها از تاثیر حداقلی یا حداکثر مدیریت شده بر رود انتخابات ایران برخوردار خواهد بود و حساسیت نظام سیاسی نسبت به دوگانهسازیها در سیاست خارجی، اعمال کنترل بر پیامدهای گفتوگوهای وین را دوچندان خواهد کرد. نظام سیاسی تلاش میکند تصویری از مذاکرات وین به نمایش بگذارد که قابلیت قطبیتسازیها در این زمینه کاملا گرفته شود؛ پس بهترین راهکار این خواهد بود که نشان دهد مساله درحال حل شدن است و به این ترتیب این موضوع را از روی میز منازعات انتخاباتی نامزدها حذف کند پس شاهد تداوم مذاکرات حداقل تا روز انتخابات خواهیم بود؛ بدون اینکه توافق نهایی و بزرگی (البته توافق موقت و محدود ممکن است) در این بازه زمانی از وین به تهران مخابره شود.