نقدینگی قربانی مصوبات
ابتدا باید گفت، این تصمیم بهصورت بدوی چندان دور از منطق نبود اما اجرای این تصمیم نیاز به تجهیزات و امکاناتی داشت که در بازار سرمایه ما میتوان گفت این امکانات موجود نبود. مهمترین این ابزارها وجود بازارگردانان قوی به همراه قدرت مالی بالا برای تضمین نقدشوندگی بازار و جلوگیری از قفلشدن بازار در صفهای فروش بود. موردی که از روزهای ابتدایی اتخاذ این تصمیم در بازار بهچشم میخورد. نبود بازارگردانان قوی و بهعبارتی پول در بازار، باعث شده که اکثریت نمادهای بازار و مخصوصا نمادهای متوسط وکوچک بازار در صفهای فروش قفل شوند و این قفل بودن باعث میشود فرآیند اصلاح قیمتی نمادها روند کند و فرسایشی بهخود بگیرد بهنحوی که ما هر روز شاهد تشکیل صفهای فروش در این نمادها باشیم. ولی بهدلیل وجود محدودیت نوسان کم و همچنین حجم مبنا، اصلاح قیمتی خاصی صورت نگرفت و نقدشوندگی که شاید یکی از مزیتهای مهم سرمایهگذاری در بورس بود، کاملا از بین رفته است و معاملهگران تمایلی به سرمایهگذاری در این نمادها از خود نشان نمیدهند.
البته این مشکل در نمادهای بزرگ بازار نیز وجود دارد ولی این نمادها بهدلیل اینکه سرمایهگذاران نهادی فعالی دارند، حداقل در برخی روزها اصلاح قیمتی داشتهاند و بهتر معامله میشوند.
همچنین یکی دیگر از اتفاقاتی که با تصویب دامنه نامتقارن در بازار رواج یافته، اتخاذ استراتژی معاملات کوتاه مدت و بهعبارتی نوسانگیری معاملهگران حرفهای در بازار است. عدماطمینان از نقدشوندگی بازار مهمترین دلیلی است که معاملهگران در روزهای اخیر اقدام به شناسایی سود یا زیان خود در معاملات در بازههای کوتاه میکنند.
بهنظر میرسد اگر مسوولان امر همچنان اصرار به اجرای دامنه نوسان نامتقارن دارند، نیاز است که از ابزارهای مختلف جهت رهایی بازار از صفهای فروش و کاهش نقدشوندگی از آن استفاده کنند. از جمله این ابزارها، استفاده از فرآیند رفع گره معاملاتی و همچنین تقویت بنیه مالی بازارگردانان است.
لازم به توضیح است در حالحاضر از فرآیند رفع گره معاملاتی در بازار استفاده میشود ولی بهدلیل اینکه در این فرآیند همچنان حجم مبنا عدد بالایی است، عملا اتفاق خاصی در اصلاح قیمتی نمادها رخ نمیدهد و این مورد نشان میدهد که باید بازنگری در دستورالعمل رفع گره رخ دهد و با حذف یا کاهش حجم مبنا در فرآیند رفع گره، امکان اصلاح قیمتی و جذابشدن قیمتها برای خریداران بهوجود آید.