داشته‌ها و نداشته‌ها

افراد هنگام صحبت کردن نیز می‌توانند از طریق شکلک‌ها به گفت‌وگو واکنش نشان دهند (likeدادن در توییتر و فیس‌بوک و اینستاگرام). اما در کنار این شباهت‌ها تفاوت‌هایی نیز بین کلاب‌هاوس و سایر شبکه‌ها وجود دارد. در این شبکه، افراد بیشتر سرمایه اجتماعی خود را وارد می‌کنند تا اینکه بتوانند در اینجا سرمایه اجتماعی جذب کنند. چراکه فعالیت‌های فرد (گفت‌وگو در اتاق) قابل بازنشر نیست و نبود این قابلیت سبب می‌شود که نام و نشان فرد در این شبکه دست به دست نشود و فرد نتواند از این طریق سرمایه اجتماعی کسب کند. در واقع در این شبکه شناخته‌شده‌ها و شناخته نشده‌ها آن‌قدر با یکدیگر تفاوت ندارند و فقط سرمایه‌ای که فرد از بیرون با خود می‌آورد تفاوت‌ها را در گفت‌وگو ایجاد می‌کند.  تفاوت بسیار بارز این شبکه با سایر شبکه‌های محتوایی، نوع محتوایی است که کاربران تولید می‌کنند و آن صداست. تفاوتی که صدا ایجاد می‌کند این است که صدا بسیار گذرا و مبتنی بر لحظه است. درحالی‌که در دیگر شبکه‌ها محتوای تولید شده ماندگار است. البته دور از ذهن نیست که این شبکه با اضافه کردن قابلیت‌های گوناگون دیگری بتواند قابلیت ضبط صدا را نیز ماندگار در اختیار کاربرانش قرار بدهد. از این تفاوت موقتی که بگذریم مساله جست‌وجو در این شبکه باز می‌ماند. نشانه‌هایی از تکنولوژی وجود ندارد که به زودی شاهد جست‌وجو در صدا نیز باشیم. تا آن زمان احتمالا جست‌وجو به فرد و اتاق متمرکز می‌ماند.  با این تعاریف پس ما با شبکه‌ای روبه‌رو هستیم که بر پایه اتاق و فرد استوار است. در اینجا به جای اینکه بگویم چطور از شبکه اجتماعی کلاب‌هاوس برای تقویت ارتباطات بازاریابی کسب‌وکارها یا ارتباطات فردی استفاده کنیم، این مقاله را با این پرسش ادامه می‌دهم که از کلاب‌هاوس چه چیزهایی می‌توان یاد گرفت؟ به این سوال می‌توان از چند نظر پاسخ داد، ولی مخاطب بیشتر پاسخ‌ها، مدیران روابط عمومی و برند، مدیران کسب‌وکارها و مدیران بازاریابی خواهد بود.

 محدودیت در ارتباطات می‌تواند ارزشمند باشد

اتاق‌های کلاب‌هاوس فقط برای هشت هزار کاربر گنجایش دارند. برخلاف دیگر شبکه‌های اجتماعی که به گسترش‌پذیری تشویق می‌کنند در اینجا با محدودیت روبه‌رو هستیم، چنین محدودیتی در گفت‌وگو می‌تواند سبب شود که برندها به ایجاد اتاق‌های خصوصی برای افزایش ارتباط با ذی‌نفعان خودشان بیشتر از بودن در صحنه شبکه‌های اجتماعی توجه کنند که پیدا کردن سازوکاری برای آن می‌تواند سودمند باشد.

 صدا را فراموش کرده‌ایم

صدا و تصویر زنده‌ترین محتوای موجود برای انسان‌ها به شمار می‌روند. فراگیری یوتیوب، اینستاگرام و تیک‌تاک در بخش ویدئو و استقبال از اسپاتیفای و ساند کلاد شاهدی بر این مدعاست.  برندها از تصاویر و محتوای ثابت در سایت‌های خود استفاده می‌کنند و این سبب می‌شود در طولانی مدت آن حس انسانی در کسب‌وکار از بین برود. شاید بتوان با اضافه کردن صدا در کنار محتواهای ثابت، رنگ و بوی دیگری به سایت و برند داد و سعی کرد کاربرها را درگیر نگه داشت.  معلوم نیست این شبکه در کشورمان چقدر فعال بماند و فیلتر نشود. البته بعید می‌دانم مسوولان امر مشکلی با گفت‌وگوی مردم داشته باشند و بخواهند این شبکه را فیلتر کنند. ظهور این شبکه چه در ایران فیلتر شود یا نشود، درس‌هایی برای کسب‌وکارها داشته که روزبه‌روز باید آن را رصد کرد و از آن یاد گرفت.