مهمان ناخوانده در بازی بزرگان
از سوی دیگر، زمزمه برآورد ارزشی بالغ بر ۴ میلیارد دلار برای این پلتفرم تازه بهدوران رسیده (گزارش بلومبرگ که در آن به احتمال جذب سرمایه خطرپذیر میلیارد دلاری کلابهاوس اشاره کرده است)، اظهارنظر درباره زودگذر بودن این تب و محوشدن عنقریب آن را شدیدا با تردید همراه میسازد. در حالحاضر کلابهاوس مشغول قلابکردن مخاطبان و جابازکردن در سبد مصرف رسانهای آنهاست؛ این یعنی، گذشته از مناسبات مالی احتمالی میان صاحبان اتاقهای پرطرفدار که عملا چیزی از آن عاید کلابهاوس نمیشود، در درون اپ حداقل پولی خلق نمیکند. اما شاید این موضوع در این مرحله چندان هم حائز اهمیت نباشد. همانطور که سارا فرایر در کتاب بدون فیلتر بازگو میکند؛ از سپتامبر ۲۰۱۲ که فیسبوک رسما اینستاگرام را مال خود کرد، تا زمانی که در نوامبر ۲۰۱۳ از اولین بیزنس مدل اختصاصی این رسانه اجتماعی (نمایش تبلیغات درون برنامهای) رونمایی شد، زمان قابلتوجهی گذشت. به گفته زاکربرگ این زمان برای تثبیت اثر شبکهای اینستاگرام ضروری بود چراکه در درجه اول پایستگی قدرت اهمیت دارد؛ چیزی که ضامن موفقیت هر مدل درآمدزایی مستقیم و غیرمستقیم خواهد بود. اما قضیه در مورد کلابهاوس قدری متفاوت است. با افشای صحت نداشتن پیشنهاد چشمگیر توییتر برای خرید آن، پیشبینیهای آینده رقابت در بازار جهانی پلتفرمهای رسانه اجتماعی حکایت از این دارد که فیسبوک با افزایش فشار رقابت با کلابهاوس میتواند در پایان تنها برنده این بازی دو سر برد باشد، بهویژه اگر هاتلاین- اپلیکیشن تحتوب فیسبوک که بهتازگی راهاندازی شده و شباهت قابلتوجهی با کلابهاوس دارد- انتظارات را برآورده کند. گفته میشود توییتر، لینکدین و اسلک نیز در کنار تلگرام و دیسکورد بهدنبال تصاحب سهم بازار کلابهاوس هستند. رقبایی که دستکم هر یک به مخاطبانی بسیار بیشتر از کاربران فعلی کلابهاوس (حدودا ۱۴ میلیون نفر) دسترسی دارند. با این همه، ماههای آتی انتظار آخرین تیرهای باقیمانده برای کلابهاوس را خواهد کشید؛ رونمایی از نسخه آندروید، اضافهکردن پرداخت درونبرنامهای، امکان ضبطکردن مکالمات، راهاندازی ابزار توصیهگر شخصیسازی شده تالارهای گفتوگو یا دستآخر، تندادن به انقیاد غولهای فناوری برای تضمین حیات خود در بلندمدت.
من این همه نیستم!
در این میان اما بهراستی اصلیترین چالش جهانی این پلتفرم که کاربر را به یکباره در دریای گفتوگو و تفکر همزمان و غیرقابل ویرایش رها میکند، چالش پالایش محتواست. انبوهی از دغدغههایی از جنس پروتکلهای استاندارد محتوای دیجیتال در جهان توگویی یکجا و در لحظه بروز و ظهور پیدا کرده که مدیریت کردن آنها حتی برای بنگاههای قدیمی و مسلط بازار هم بدون هزینه نبوده است، چه رسد به تازهواردها. دغدغه حضور کودکان و چالشهای مربوط به آن، انتشار اخبار و اطلاعات نادرست، نفرتپراکنی، اشاعه تئوریهای توطئه، هویتهای جعلی و... مسائلی هستند که همگی در پلتفرم کلابهاوس شتاب و بسامد احتمالی وقوعشان صدچندان خواهد بود؛ در پلتفرمی که همه اتفاقات در آن بهصورت لحظهای، زنده و بدون درنگ یا بازگشت پیشآمد میکند، تمییزدادن سره و ناسره ناممکنتر از همیشه است. مسلما تضمین منفعت عمومی کاربران در بستر زنده و بههنگام ارتباط صوتی به مراتب دشوارتر از استفاده از الگوریتمهای هوشمصنوعی برای شناسایی تهدیدات در میان کپشنها و نظرات متنمحور است. سوفی ژانگ محقق علم داده فیسبوک که پس از اخراج بحثبرانگیزش در ماههای اخیر دست به افشاگریهای بیسابقهای از سازوکار مواجهه فیسبوک با هویتها، اکانتها، لایکها و کامنتهای انبوه جعلی و جهتدار زده، بار دیگر نهادهای تنظیمگر و سیاستگذاران کلان فضای مجازی در کشورهای مختلف جهان را به بازاندیشی درباره ابعاد و گستردگی چالشهای محتملالوقوع در دنیای رسانههای اجتماعی واداشته است. او در دو ماه گذشته اطلاعات دقیقی از جزئیات تصمیمات سلیقهای و توجیهناپذیر(غیرمنصفانه) مدیران فیسبوک در قبال پویشهای عملیات روانیای ارائه کرده است که مستقیما توسط گروههای فشار و هواداران سیاسی سازماندهیشده با هدف اثرگذاری بر و دستکاری نظرات مردم درخصوص وقایع سیاسی مهم کشورها همچون: انتخابات، اعتصابها، تبلیغات سیاسی و نظایر آن طرحریزی شده بودند. بر این اساس، در دو سال اخیر تخلفات مشاهدهشده و علامتگذاریشده توسط عامل انسانی در زمینه عملیات روانی (استفاده از اکانتهای جعلی برای بالابردن یا پایینآوردن یک شخص یا جریان سیاسی) با میزان اهمیت و حساسیت یکسان بسته به کشور محل وقوع و احزاب مورد حمایت قرار گرفته، مشمول اولویتبندی کاملا متفاوت و جهتداری شدهاند. هنگامی که کشورهایی همچون: ایالاتمتحده، لهستان، کرهجنوبی، تایوان، اوکراین و هند در معرض این عملیاتها قرار گرفتهاند، رسیدگی و اقدام کمتر از یک ماه زمان برده است، درحالیکه همین موضوع برای افغانستان، السالوادور، آرژانتین و آذربایجان گاهی تا یک سال (۳۶۵ روز) به طول انجامیده است که در عمل بهمعنای بیاعتنایی فیسبوک و رضایت به وقوع عملیات مذکور تلقی میشود. چنانکه ذکر آن گذشت، قابلیتهایی که کلابهاوس در اختیار مخاطب نامحدود قرار میدهد در نوع خود بیسابقه و کمنظیر است. در چنین شرایطی پرسش اساسی از این قرار صورتبندی میشود که آنچه در این رادیوی تعاملی جذاب میگذرد، بهراستی چه نسبتی با بحرانهای اجتماعی نظیر کووید-۱۹(که از آن بهعنوان یکی از علل محبوبیت کلابهاوس نام میبرند) و رویدادهای سیاسی/ اجتماعی سرنوشتساز پیدا میکند. بدونتردید، نمیتوان و نباید از فرصتی که در راستای تحقق تعاملات سازنده، بیپیرایه و مسالمتآمیز بهروی کاربران فضای مجازی گشوده شده است گذشت، اما اینکه چگونه میتوان مسوولیت پلتفرمی را در این ظرف ارتباطی لایتناهی سراغ گرفت، چالشی است که دیگر بار صاحبنظران را عمیقا به فکر فرو برده است. گذشته از آیندهای که انتظار کلابهاوس را میکشد، اگر بپذیریم که نسل جدید رسانههای اجتماعی در چنین بستری رقم میخورد، آنگاه بیش از هر زمان دیگری گامهای نامساوی تکنولوژی تجاری و تکنولوژی تنظیمکننده رخ مینمایاند. جهانی که هنوز تمرین مواجهه با چالشهای اطلاعات نادرست، عملیات روانی و... را در حوزه متنهای خرد (کپشن، توییت، کامنت و...) با موفقیت پشتسر نگذاشته است، خود را در مصاف با ترندهایی خواهد دید که لاجرم برای صحتسنجی منتظر هیچ ابزار یا عامل انسانی نمیمانند. شاید بیدلیل نباشد که کلابهاوس در یک ماه اخیر، شرایط استفاده از اپلیکیشن خود (Terms of service) را سهبار بهطور جدی بازبینی کرده است. به دیگر سخن، در جهانی که کدها، محاسبات مالی و الگوریتمهای هوش مصنوعی و استراتژیهای ورود به بازار تنها و تنها در جستوجوی نقطه مقدس بهینگی حرکت میکنند، همواره آخرین چیزی که ارزش پرداختن پیدا میکند، فرهنگ و جامعه خواهد بود.