استقبال سرد از تازهواردان
نرخ بیکاری در ادبیات بازار کار نسبت جمعیت بیکار به کل جمعیت فعال است. به زبان ساده، نرخ بیکاری یعنی چه نسبتی از افراد جویای کار موفق به یافتن شغل نشدند. به بیان دیگر پیش از آنکه موفقیت یک فرد در رابطه با یافتن شغل بررسی شود، لازم است که تمایل وی به یافتن شغل را بررسی کرد. این تمایل مبتنی بر شاخص دیگری قابل ارزیابی است؛ نرخ مشارکت. نسبت جمعیت مایل به اشتغال به جمعیت قادر به اشتغال (در سن کار) نرخ مشارکت را تشکیل میدهد. این شاخص نشانگر آن است که چه سهمی از جمعیت در سن کار مایل به مشارکت در بازار کار هستند.
در هنگام بررسی نرخ بیکاری و نرخ مشارکت بهخصوص در بازار کار ایران، توجه به دو نکته دیگر نیز ضرورت دارد. اول اینکه در کنار کل جمعیت فعال، لازم است که بیکاری و اشتغال جمعیت جوان نیز مورد بررسی قرار بگیرد. چراکه این جمعیت (15 تا 24 ساله) نماینده تازهواردها به بازار کار است. نکته دوم ضرورت تفکیک جمعیت براساس جنسیت است. جمعیت ایران به نسبت متوازن است. به بیان دیگر، تعداد مردان موجود در جامعه، کم و بیش با تعداد زنان موجود در جامعه برابر است. در نتیجه برای بررسی وضعیت بازار کار در ایران، لازم است که جمعیت به تفکیک تازهواردها و همچنین به تفکیک جنسیت تحلیل شود.
در بازه زمانی 1399- 1395 نرخ بیکاری کل نزدیک به 3 درصد کاهش داشته است. این شاخص از 43/ 12 درصد در سال 1395 به 6/ 9 درصد در سال 1399 کاهش یافته است. این مساله در نگاه اول به نظر حکایت از بهبود شرایط بازار کار دارد. حال آنکه بررسی نرخ مشارکت اقتصادی در بازه زمانی مورد نظر در بیشترین حالت 08/ 44 درصد بوده است. این مقدار در سال 1399 کاهش قابل توجهی را تجربه کرده و به 28/ 41 درصد رسیده است. به بیان دیگر، طی این 5 سال، حتی نیمی از افراد قادر به مشارکت در بازار کار، مایل به مشارکت در آن نبودهاند. این امر حاکی از آن است که وضعیت بازار کار در نگاه جمعیت کشور مطلوب نیست.
بررسی نرخ مشارکت به تفکیک جنسیت، تصویر نگرانکنندهتری بهدست میدهد. نرخ مشارکت مردان و زنان، هر دو در سال 1399 نسبت به سال پیشین کاهش قابل توجهی داشته است. حال آنکه میزان نرخ مشارکت به خودی خود برای مردان نسبت به همین شاخص برای مردان به مراتب متفاوت است. درحالیکه در هر سال طی 5 سال گذشته بیش از 60 درصد از مردان قادر به مشارکت در بازار کار، مایل به مشارکت در آن بودند؛ از میان زنان قادر به مشارکت در بازار کار بهطور متوسط تنها 15 درصد مایل به مشارکت در بازار کار بودند. این درحالی است که نسبت جمعیت زن به جمعیت مرد کم و بیش یک به یک است. به بیان دیگر، جذابیت بازار کار ایران برای زنان به مراتب کمتر از مردان بوده است. این مساله برای نرخ بیکاری نیز قابل مشاهده است. هرچند که نرخ بیکاری کل، نرخ بیکاری مردان و نرخ بیکاری زنان، در بازه زمانی 1399- 1395 هر سه روندی نزولی داشتند؛ نرخ بیکاری برای زنان نزدیک به دو برابر نرخ بیکاری برای مردان بوده است. این در حالی است که نرخ بیکاری مردان و نرخ بیکاری کل مقدار کم و بیش برابری داشتند. درحالیکه نرخ بیکاری مردان در 5 سال گذشته بهطور میانگین 69/ 9درصد بوده، نرخ بیکاری زنان بهطور متوسط 49/ 18 درصد بوده است. به بیان دیگر، به ازای هر مردی که در یافتن شغل ناموفق هستند، دو زن قادر به یافتن شغل نیستند. به زبان ساده، وضعیت بازار کار حتی برای افراد مایل به مشارکت در آن نیز به نفع مردان است. در نهایت لازم است که نرخ بیکاری برای جمعیت 15 تا 24 سال بررسی شود. این شاخص وضعیت تازهواردان به بازار کار در یافتن شغل را نشان میدهد. نرخ بیکاری کل برای تازهواردان طی بازه زمانی 1399- 1395 بهطور میانگین 99/ 26 درصد بوده است. این مقدار بالغ بر 3 برابر میانگین نرخ بیکاری کل در همین بازه زمانی است (36/ 11 درصد). به بیان دیگر، هرچند که سهم جمعیت شاغل نسبت به جمعیت فعال کم و بیش بالا است (54/ 89درصد)؛ اما سهم جمعیت تازهوارد به بازار کار که قادر به یافتن شغل میشوند به مراتب کمتر است (01/ 72 درصد). این تفاوت نشانگر عدم پذیرش بازار کار برای نیروی کار جدید است.
این مساله برای زنان به مراتب شدیدتر از مردان بوده است. درحالیکه نرخ بیکاری جوانان برای نیروی کار مرد کم و بیش با کل جمعیت برابر است (58/ 23 درصد)؛ این نرخ برای زنان به مراتب بیشتر است (44/ 40). به بیان دیگر، بازار کار ایران نسبت به زنان پذیرش بسیار کمتری در مقایسه با مردان دارد. سوگیری بازار کار ایران نسبت به زنان در مقایسه با مردان، کم و بیش تفاوت قابل توجه در نرخ مشارکت اقتصادی میان مردان و زنان را توضیح میدهد.
در مجموع، هدف از این یادداشت پاسخ به این پرسش بود که «آیا نرخ بیکاری تکرقمی گزارش شده توسط مرکز آمار ایران نشانگر بهبود بازار کار ایران است؟» پاسخ به چنین پرسشی نیازمند بررسی شاخص نرخ مشارکت و نرخ بیکاری جوانان در کنار نرخ بیکاری کل است. بررسی این سه شاخص در کنار یکدیگر، حاکی از آن است که بازار کار کشور از تازهواردان استقبال گرمی نکرده است و در نتیجه تمایل جمعیت به مشارکت در بازار کار به نسبت پایین است. از طرف دیگر، تفکیک شاخصها به مرد و زن حکایت از تورش بازار کار کشور به سمت مردان دارد. به بیان دیگر، در بازار کار ایران زنان توان کمتری برای یافتن شغل نسبت به مردان دارند. این عدم تناسب در توان، به عدم تناسب در تمایل نیز منتج شده است بهطوریکه نرخ مشارکت زنان در بازار کار کشور، با وجود تناسب یک به یک جمعیت، نسبت به مردان به مراتب کمتر است. هرچند که نرخ بیکاری تکرقمی گزارش شده توسط مرکز آمار ایران میتواند حاکی از بهبود شرایط بازار کار باشد؛ اما بررسی دقیقتر نافی این امید است.