صنایع پیشرو در رونق سهام
۱- واقعیت آن است که بهدلیل حجم و وزن اقتصاد آمریکا در اقتصاد جهانی(حدود ۲۵ درصد از حجم تجارت جهانی)، سیاستهای اقتصادی این کشور بر بیشتر کشورهای جهان به خصوص اقتصادهای پیشرفته که در تعامل نزدیک با ایالاتمتحده هستند، تاثیرگذار است. در نگاه تحلیل، این انتخابات و سبک عملیاتی نامزد پیروز و وضع سیاستهای اقتصادی ناشی از آن بر اقتصاد ایران که بهدلیل سهم درآمدهای نفتی که هم در بودجه و هم در GDP بسیار برجسته است، تاثیرگذار مینماید. اما واقعیتهای حاکم بر ایالاتمتحده و بازیگران بینالمللی و منطقهای روی دیگری نیز دارند و انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا همانند سالهای قبل تعیین کننده سرنوشت بسیاری از کشورهای دنیا نخواهد بود. علت این موضوع این است که مستاجر جدید کاخسفید در صورت ورود بدون چالش و درگیری به قدرت، علاوه بر چالشهای داخلی با تغییر وضعیت برخی از بازیگران بینالمللی مواجه است. براساس نظرسنجی انجمن ملی اقتصاد کاری آمریکا، مقطع فعلی بدترین دوره برای شرکتهای آمریکایی از نظر فروش، قیمت و هزینه سرمایهای از زمان رکود بزرگ در سال ۲۰۰۸ بوده است که باید تبعات اقتصادی ویروس کرونا در اقتصاد آمریکا را نیز به آن اضافه کرد. از سوی دیگر چین در جهان پساکرونا بازیگر متفاوتی خواهد بود و براساس تحلیلها، به بازیگردان نخست اقتصاد دنیا تبدیل خواهد شد و باید به انتظار تاثیر سیاستی که این کشور در بحبوحه کرونا در پیش گرفت و بسیاری از شرکتهای اروپایی و آمریکایی مستقر در چین را با قیمتهای نازل خریداری کرد نشست. این موضوع در کنار این نکته که حدود ۶۰ درصد از منابع مورد نیاز چین از مسیری که میتوان ادعا کرد کاملا در سلطه بیچون و چرای ایران قرار دارد عبور میکند، معنای دیگری پیدا میکند و آن شراکت قدرتهای جهانی با منطقهای است که قطعا ابعاد بازی پیچیدهای دارد و انتقال سرمایههای سرگردان از غرب به شرق در دنیای پساکرونا امری به شدت محتمل است.
۲- بازار سرمایه در ایران درحالحاضر یکی از بزرگترین و مهمترین بازارهای مالی است که بنا به دلایلی چند، علاوه بر نقشآفرینی از منظر اقتصادی در ایجاد جریان مثبت سرمایه، بهبود تولید و رشد اقتصادی، دارای مولفههای اجتماعی و حتی امنیتی هم شده است. در خصوص تاثیر این انتخابات بر اقتصاد ایران و بهخصوص بازار سرمایه باید گفت اگرچه تجربه نشان داده است با انتخاب هر کدام از نامزدهای جناحین درآمریکا تغییر محسوسی در رفتارهای خصمانه این کشور علیه ما ایجاد نمیشود، اما بهدلیل ایجاد جو روانی، مسائلی نظیر بازگشت به برجام یا ایجاد اجماع بین آمریکا و اروپا بر سر مسائل مختلف مرتبط با ایران و نرخ دلار، تاثیرات هیجانی را در برخی بازارها از جمله بازار سرمایه خواهد گذاشت و میتواند در جذابیت برخی سهام و کاهش پتانسیل رشد برخی دیگر از سهام نقشآفرینی کند. بهدلیل امید به توافق و کاهش انتظارات تورمی، پیشبینی اهالی بازار بر این اصل است که ایران قادر به صادرات نفت بیشتری خواهد بود و بنابراین دولت میتواند بخشی از نیاز بودجهای خود را از این طریق تامین کند و در نتیجه نیاز به فروش اوراق کمتری خواهد داشت، که این موضوع دغدغه افزایش نرخ سپرده بانکی بین اهالی بازار را کمتر میکند. از سوی دیگر به غیر از بازار مسکن که به اعتقاد نگارنده، چسبندگی قیمت خواهد داشت، با افزایش روند کاهشی قیمت ارز و سکه و از دست دادن جذابیتهای این بازارهای موازی و با توجه به جذاب شدن قیمتها در بازار سرمایه بهدلیل اصلاح طولانیمدت، بازارسرمایه بار دیگر مورد استقبال قرار خواهد گرفت که نشانههای آن را در روزهای اخیر شاهد بودیم. در این بین صنایعی که نیاز به مواد اولیه وارداتی دلاری دارند و نرخهایشان دستوری و ریالی است همانند لاستیک و صنایعی نظیر صنایع شوینده و روغن موتور بیشترین مزیت را در کنار صنایع شیمیایی و پتروشیمی خواهند داشت. همچنین بهنظر میرسد دلار آمریکا با شیب ملایمی که برای کاهش دارد به کانال ۱۹تا ۲۲ هزار تومانی وارد شود که این مساله میتواند باعث ایجاد فروش روی سهام کالا محور شود. البته این موضوع در صورتی است که بایدن همچون ترامپ سیاستهای سختگیرانه علیه ایران نداشته باشد که در صورت ادامه سیاستهای سختگیرانه ممکن است با وقفهای میانمدت، بار دیگر دلار روند صعودی طی کند که در این صورت وضعیت معکوس خواهد بود. همچنین با توجه به گزارشهای ۶ ماهه، شرکتها وضعیت مناسبی در عملکرد بودجهای دارند و شرکتهای صادراتمحور محصولات خود را با نرخهای دلاری فروختهاند که حتی در صورت ریزش قیمت ارز تا ۲۰ هزار تومان نیز ضرر و زیانی برای این شرکتهای ارزی متصور نیست.
۳- واقعیت این است که وضعیتی که در بازار سرمایه شاهد بودهایم ناشی از وجود رفتارهای هیجانی از سوی سهامداران بوده که بخش عمدهای از آن بهدلیل انتظارات تورمی است. اگرچه تغییر رفتار آمریکا بر معادلات اقتصادی در ایران و بالطبع بازار سرمایه دارای اثر کوتاهمدت و مقطعی است، اما تا زمانی که این رفتار هیجانی با ابهامات ناشی از ضعف عملکردی داخل و اتخاذ تصمیمات یک شبهبدون پشتوانه کارشناسی در حوزه بازار مواجه باشد، شاهد بهبود وضعیت نخواهیم بود. از این رو نباید سوءمدیریتها را تنها به شرایط بینالمللی گره بزنیم و با نگاه به داخل و پتانسیلهای موجود و توجه به نگاه تخصصی نخبگان از وضعیت فعلی خارج شویم که چندان دور از دسترس نخواهد بود.