ائتلاف‌سازی دموکرات‌ها

اما مشکلات زمانی شروع شد که دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا پیروز شد و به دلیل انتقاد از توافق هسته‌ای ایران و غرب، سعی کرد تا با تمرکز بر  برنامه موشکی ایران بر روح برجام ایراد گرفته و با توجیه خدشه وارد شدن بر روح برجام، در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۷ از برجام خارج شد. با خروج آمریکا از برجام، ایران اعلام کرد که براساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام اجرای برخی از تعهدات خود را کاهش خواهد داد. البته ایران در همان زمان اعلام کرد که کاهش تعهدات ایران به معنای خروج ایران از برجام نیست و اگر طرف‌های غربی به تعهدات خود برگردند، ایران نیز به مراحل قبل برخواهد گشت. اما با عدم بازگشت آمریکا به برجام، ایران تاکنون در چهار مرحله تعهدات خود را به توافقات هسته‌ای کاهش داده است. اما شاید مرحله مهم در برجام بعد از انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا، در مهر ۱۳۹۹ روی داد، زمانی که محدودیت‌های خرید و فروش اسلحه به ایران از سوی شورای امنیت به اتمام رسید وبه رغم تمام تلاش‌های آمریکا به منظور تمدید این محدودیت ها، سایر کشورها از جمله چین، روسیه، اتحادیه اروپا و... چنین امری را نپذیرفتند. این امر در صورت شکست ترامپ می‌تواند برای ایران بارقه‌هایی از امید، در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، به وجود آورد. درحالی که قبلا تردیدهایی در مورد حمایت اتحادیه اروپا و روسیه و چین از ایران وجود داشت، چنین رفتاری در مهر ۱۳۹۹ از آنها نشان داد که این کشورها تا جای ممکن قصد حمایت از منافع ایران را دارند.  اما سوال اصلی این است که در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ چه سناریوهایی برای سیاست خارجی ایران ممکن است؟ ترامپ چند بار اعلام کرده است که به دنبال توافق جدیدی با ایران است که در آن محدودیت‌های هسته‌ای ایران نامحدود باشد، مسائل موشکی را هم دربرگیرد و همچنین ایران در مسائل منطقه‌ای دخالت نکند. اما به نظر می‌رسد چنین امری نشدنی است و بعید به نظر می‌رسد ایران زیر چنین توافق‌نامه‌ای را امضا کند. مخصوصا که دست ترامپ و وزیر خارجه این کشور به خون شهید قاسم سلیمانی آغشته است و طبیعتا این امر مشروعیت مذاکره در هر سطحی با دولت آمریکا را زیر سوال می‌برد. اما مساله زمانی بغرنج‌تر می‌شود که در صورت انتخاب ترامپ، ممکن است تمایل کشورهای اروپایی و حتی روسیه و چین برای حمایت از ایران، به دلیل فشارهای آمریکا بر این کشورها، کم رنگ‌تر شود. چنین امری می‌تواند باعث شود تا ایران به سمت جنگ محدود با آمریکا و متحدان منطقه‌ای کشور، به منظور فشار به آمریکا، سوق پیدا کند. بنابراین به نظر می‌رسد به قدرت رسیدن ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا چندان به نفع ایران نخواهد بود. اما درصورتی که بایدن در انتخابات آمریکا به قدرت رسد قضیه کمی متفاوت می‌شود. بایدن چند بار در شعارهای انتخاباتی خود اعلام کرده که است هرچند به دنبال توافقی بهتر است، اما می‌تواند نقطه شروع مذاکرات بر اساس برجام باشد. چنین امری می‌تواند برای سیاست‌مداران ایرانی امیدوارکننده‌تر باشد. همچنین دست‌های بایدن و تیم او، حداقل به‌طور مستقیم، به خون شهید سلیمانی آغشته نیست و این امر می‌تواند باعث شود تا مذاکره تیم ایرانی با وی، با مشکلات کمتری روبه رو شود. از سوی دیگر باید توجه کرد، اروپایی‌ها که با ترامپ دارای مشکلات زیادی بودند، با بایدن بهتر می‌توانند داد‌و‌ستد کنند. به‌طور کلی دموکرات‌ها می‌توانند روابط سیاسی و اقتصادی بهتری  با اروپا داشته باشند و چنین امری می‌تواند به ایران کمک کند تا با ابزار تروئیکای اروپایی، به آمریکا به منظور مذاکره با ایران فشار بیشتری وارد کند. اما باید توجه داشت  در صورت انتخاب بایدن، همچنان مشکلات زیادی به منظور برگشت به برجام وجود خواهد داشت. اولا، ترامپ بسیاری از تحریم‌های وضع‌شده را زیر عنوان تروریسم تعریف کرده است و بنابراین حذف این تحریم‌ها برای بایدن و تیم او چندان آسان نخواهد بود. ثانیا همان طور که بایدن در شعارهای انتخاباتی اشاره کرده است، وی نیز در توافق جدید با ایران سعی خواهد کرد تا نه تنها به مسائلی همچون مسائل موشکی، محدودیت زمانی هسته‌ای ایران، مسائل منطقه‌ای و مخصوصا امنیت اسرائیل بپردازد، بلکه او به مسائل حقوق بشری هم وارد خواهد شد و چنین امری می‌تواند مشکلات بیشتری را برای شروع مذاکره فراهم کند. علاوه بر این، یکی از مشکلاتی که در صورت انتخاب بایدن با آن روبه رو خواهیم بود آن است که، برخلاف ترامپ، بایدن و به‌صورت کلی دموکرات ها، از توان ائتلاف‌سازی بین‌المللی بالایی برخوردار هستند و در صورت نرسیدن به هدف خود در مذاکرات احتمالی با ایران، می‌توانند تا حدود زیادی جامعه بین‌المللی را با خود همراه کنند و به این ترتیب فشار مضاعفی بر ایران وارد کنند. بنابراین به نظر می‌رسد انتخاب بایدن یا ترامپ تفاوت ماهوی خاصی برای ایران نمی‌تواند داشته باشد و نمی‌توان با انتخاب بایدن چشم انداز کاملا سفیدی برای آینده مذاکرات ایران و غرب در نظر گرفت. بنابراین به نظر می‌رسد گره زدن آینده اقتصادی ایران به مذاکرات با آمریکا نمی‌تواند راه‌حل عاقلانه و کاملا مثبتی باشد. با توجه به تفاوت‌های ایدئولوژیک ایران با غرب، حتی در صورت رسیدن به یک توافق بین ایران و غرب، هر لحظه این احتمال وجود خواهد داشت که دو طرف تعهدات خود را کنار بگذارند و تنش‌های آنها افزایش یابد. به این ترتیب بهتر است ایران سعی کند در مسائل مهم اقتصادی به خودکفایی نسبی دست پیدا کند تا غرب نیز نتواند از این اهرام به منظور فشار بر ایران استفاده کند.