اهرم نقدشوندگی در بازار
در همین راستا انتقادی که همواره بر بازار سرمایه مطرح است، نبود زیرساخت لازم برای پذیرش حجم بالای نقدینگی به خصوص در زمان حاکمیت شرایط مثبت و رشد شاخص در بورس است. این موضوع را میتوان از زاویه چند مولفه مورد بررسی قرار داد. در وهله اول باید به سیستم معاملات ناکارآمد بازار اشاره کرد که برای چنین حجم بالایی از معاملات و نقدینگی طراحی نشده و کشش معاملات روزانه با این حجم زیاد را ندارد. البته با تلاشهای صورت گرفته امروزه شاهد وضعیت بهتری از این لحاظ هستیم لیکن همچنان نمیتوان نسبت به وجود ظرفیت کافی در زمان اوجگیری ارسال سفارشهای اطمینان داشت.
مولفه مهم دیگر همان نبود بازارگردان است. شاید در شکل سنتی معاملات و در سالهای گذشته که حجم معاملات در مقایسه با ماههای اخیر ارقام بسیار نازلی بود، ضرورت وجود بازارگردان به اندازه مقطع فعلی در بازار احساس نمیشده است. بهطوریکه در گذشته حقوقیها و سهامداران عمده چه در زمانهای صعود بازار و چه افت نماگرها به مدیریت و جمعآوری سهام میپرداختند و از آنجا که ارزش معاملات قابل مقایسه با روند اخیر نبود، با فعالیتی نسبتا محدود موفق به انجام این کار بودند، اما در حال حاضر دیگر بازیگر حقوقی به تنهایی نمیتواند این وظیفه را انجام دهد. البته در این میان نباید نقش مهم حقوقیها در ریزشهای اخیر را نادیده گرفت که با برگزاری جلسات متعدد و تخصیص منابع قابلتوجه، به جمعآوری سهام پرداخته و ضمن تامین نقدشوندگی، مانع از ریزش هیجانی قیمت در بسیاری از نمادها شدند. اما همچنان خلأ بزرگی در شرح وظایف وجود دارد. در واقع وظیفه یک سهامدار عمده یا همان حقوقی، بازارگردانی و تضمین نقدشوندگی بازار نیست. بسیاری از حقوقیها نگاه استراتژیک به سهام داشته و افت و خیز قیمت چندان اهمیتی برای آنها ندارد. این گروه از سهامداران بیشتر بهدنبال تصاحب کرسیهای هیاتمدیره، تعریف و اجرای طرحهای توسعه، تصویب طرحهای افزایش سرمایه و هر آنچه که برای شرکت سودآوری بهدنبال داشته باشد، هستند. در این نگاه بلندمدت و دید توسعهای، نوسانات قیمتی کوتاه مدت اهمیت چشمگیری ندارد، ضمن اینکه به لحاظ قانونی و وظایف تعریف شده نیز نمیتوان ایرادی به سهامدار حقوقی برای عدم بازارگردانی گرفت. در واقع عملیات بازارگردانی در حیطه وظایف حقوقیها تعریف نشده است.
در سمت مقابل وظیفه ایجاد نقدشوندگی و کنترل هیجانات قیمتی چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی به عهده بازارگردان است؛ زمانی که قیمت سهم افزایش یافته و از ارزش ذاتی فاصله زیادی میگیرد؛ بازارگردان باید به عرضه بپردازد و هرگاه که کاهش قیمت باعث انحراف منفی بیش از حد از ارزش ذاتی شده نیز باید به حمایت بپردازد. در واقع با عرضه و تقاضایی که بهصورت روزانه ایجاد میکند، نقدشوندگی و ارزش معاملات سهم را بهبود میبخشد. این درحالی است که بازار سرمایه ایران در سالهای گذشته فاقد این رکن مهم بوده و اکنون شاهد تاثیر نبود این نهاد در بورس هستیم.
نیاز به فعالیت بازارگردان از چندین سال گذشته احساس میشد و ایجاد، راهاندازی و توسعه آن یک ضرورت برای بازار سهام به شمار میآمد. اما بهدلیل شکل سنتی بازار و نبود معاملات پرحجم، خلأ آن چندان احساس نشده است. حال که نقدینگی وارد شده به بورس رشدی فزاینده داشته، نیاز به این رکن مهم بیش از گذشته احساس میشود.
بررسیها نشان میدهد که صندوقهای بازارگردانی در برخی نمادها از مدتها پیش فعال بوده و در ریزش اخیر بازار که تعداد قابلتوجهی از سهام معامله شده در بازار با مشکل نقدشوندگی مواجه شدند، به خوبی به ایفای نقش پرداختند. سهام شرکتهایی که پیش از رشد و اصلاح اخیر بازار نسبت به ایجاد و تجهیز بازارگردان اقدام کرده و این رکن را درکنار خود جای دادند، بهواسطه حضور همین نهاد، وضعیت بهتری را تجربه کردند و ریزش کمتری را در کارنامه خود ثبت کردند.
باید توجه کرد که صرف وجود بازارگردان نمیتواند متضمن نقدشوندگی یک نماد باشد و باید ابزارهای موردنیاز عملیات بازارگردانی موفق در اختیار وی قرار گیرد. انتقال تعداد کافی از سهام شرکت به صندوق بازارگردانی و همچنین فراهم کردن نقدینگی مناسب از جمله شروط لازم فعالیت اثربخش نهاد بازارگردان است.