قلک روزهای بحران
در این میان نکتهای که متاسفانه کمتر به آن توجه شده است، وظایف و ماموریتهای هر یک از این اعضای بازار است که در صورت عدمانجام این وظایف، بازار سرمایه دچار تلاطم، سردرگمی و هیجانات کاذب خواهد شد. شاید به جرات بتوان گفت که در یکی دو سال اخیر به دلیل انفعال بیش از حد سهامداران حقوقی، نگاه حقیقی به فعالیتها و تصمیمگیران در شرکتهای حقوقی بیشتر بر دوش سهامداران خرد و معاملهگران حقیقی افتاده است. به این ترتیب فعالان حقیقی بسیار پیشروتر و فعالتر از حقوقیها، برنامهها و اهداف خود را در بازار سرمایه پیاده کردهاند.
اینکه انتظار داشته باشیم، مشکلات در ریزشها، دائما از سوی سهامداران عمده یا همان حقوقیها ختم به خیر شود و به عبارت دیگر صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای سرمایهگذاری را به دید قلک روز مبادای بحران نگاه کنیم، یک انتظار غیرمنطقی، نامعقول و خطرناک برای جامعه سهامداری محسوب خواهد شد. در واقع هر سهامدار در هر شرایطی باید مسوولیت خرید و فروشهای خود را بر عهده گرفته و بر اساس نسبت ریسک به سود، به خرید و فروش بپردازد. در واقع خودش باید تشخیص دهد که فلان سهم ارزش خریداری دارد یا خیر؟
در سوی دیگر باید عنوان کرد که خرید و فروش دستوری توسط شرکتها یا صندوقهای سرمایهگذاری، شائبه دستکاری در بازار را به فعالان منتقل میکند. در واقع هر گونه حمایت، نشاندهنده عدمتکامل یا بلوغ بازار و نیاز به حمایت بیشتر را به اذهان عمومی متبادر میکند. به هر صورت قبل از ایجاد چنین تکانههایی، بهتر است تمامی ارکان بازار و سیاستگذاران بورسی، وظایف خود را به درستی انجام دهند. بهعنوان نمونه سازمان بورس نسبت به تنوعبخشی و تنوعطلبی به خدمات ارائه شده به سهامداران تلاش کند. این موارد میتواند ایجاد ابزارهای جدیدی از جمله توسعه اختیار خرید و فروش توسط سهامداران عمده، تقویت و توسعه بازارگردانی در بازار سرمایه و انحصارزدایی و تسهیل کسب و کار در ارائه خدمات به نهادهای مالی از جمله سبدگردانی، مشاوره، کارگزاریها و تامین مالی را در برگیرد. همچنین ثبات قوانین و دستورالعملها به منظور امکان برنامهریزی دقیق و مدون توسط سهامداران بهخصوص معاملهگران حقوقی، اقدامات لازم را انجام دهد.
با اطمینان میتوان گفت که علت اصلی شرایط کنونی بازار سرمایه، عدمبرنامهریزی مناسب و صحیح از سوی سیاستگذاران بازار سرمایه است. در این میان اکثر سهامداران عمده و سبدگردانهای حقوقی بزرگ در چنین شرایطی بیشتر منفعل عمل میکنند و بهصورت حرفهای و تخصصی وارد بازار نمیشوند. وقتی از انفعال صحبت میشود، متاسفانه برخی فعالان از دستکاری قیمتی و خرید و فروشهای هیجانی صحبت میکنند. بهتر است این موضوع فراتر از این موارد مورد کنکاش قرار گیرد؛ ارائه عرضه و تقاضای منطقی در برخی نمادهای موثر در بازار و همچنین ارائه اطلاعات مناسب وکافی از سوی ناشران، میتواند تا حدود زیادی هیجانات اضافی را در بازار کاهش داده، ریسکها را مرتفع و معاملات را در مدار منطقی قرار دهد. متاسفانه در مدت اخیر عدهای بدون توجه به وظایف حرفهای و سهامداری که بر دوش آنهاست و همچنین به دلیل عدمتوجه کافی ناظر بازار سرمایه، اقدام به نوسانگیری دهها میلیارد تومانی از طریق سوءاستفاده از شرایط و موقعیت بازار کردهاند که در این میان هیجانات سهامداران تازهوارد نیز مزید بر علت شده است. این امر به عدماطمینان در سهامدار خرد منجر شده و در نهایت خروج نقدینگی از سوی این گروه از معاملهگران را به دنبال دارد.
شاید بتوان با ایجاد حوزه جدید در زیرساخت بازارگردانی و تنوع و توسعه بازارگردانها و مشاوران سرمایهگذاران حقیقی (مستقل)، تا حدودی تمرکززدایی از نهادهای مرتبط را کاست و بازار را به سمت توسعه هر چه بیشتر هدایت کرد. رسیدن به بازار سرمایه کارآ، شفاف و موثر با تقویت سهامداری تخصصی امکانپذیر است که در راه دستیابی به این هدف باید تمرکز بیشتری بر توسعه حوزه بازارگردانی شود.