تداوم امید به مدیریت ابرچالشها
انتخاب معلم دانشگاه صنعتی شریف بهعنوان نخستین شهردار شورای پنجم در مرداد ۹۶ که هم سابقه عضویت در شورای تهران و هم تجربه ردههای وزارت، معاونت و مشاوره ریاست جمهوری را از دولت شهید رجایی تا دولت روحانی در پیشینه خود داشت، این امیدها را در دلها زنده کرد که شهر دورهای آرام از توسعه و تحول را تجربه خواهد کرد و پیوند دولت با مدیریت شهری ترمیم خواهد شد.
با جلوس ایشان در دفتر کارطبقه نهم ساختمان شورای شهر در خیابان بهشت و انتصاب معاونان و مدیران از بدنههای مختلف حامی او و شورای پنجم، با وجود ابرچالشهایی که بر سازمان شهرداری تهران حاکم بود، نظام مدیریتی او نیز مورد نقدهای متعددی قرار گرفت. او از یکسو به دلیل حفظ بخشی از مدیران دوره شهردار پیشین مورد نقد بود و از سوی دیگر با سهم خواهی سیاسیونی مواجه بود که بدنه اجرایی اصلاح طلبان نزدیک به ایشان تقریبا یک دهه از مسوولیتهای اجرایی دور بودند یا به دلایلی فرصت تصدی جوانان جویای نام خود را در دولت اول اعتدال نیافته بودند، این بار فشاری روزافزون برای انتصاب و بهکارگیری ایشان در مجموعه شهرداری تهران آغاز شده بود.
شهردار با وجود همه فشارها، به تدریج و با آرامش دست به خانه تکانی اساسی در سطح مدیران عالی، مدیران حرفهای و مدیران راهبردی خود زد. انتشار نتایج گزارش تغییر و تحول شهرداری تهران، بهرغم همه نقدهایی که به آن وارد بود، واقعیاتی از شهر تهران را هویدا کرد که میتوانست از این پس نقشه راهبردی مدیریت شهری تهران را شکل دهد. اینک قطع وابستگی به #پولهای_کثیف تخلفات ساختمانی، #فساد_ستیزی و #شفافیت به سه موضوع اصلی مدیریت شهری بدل شد. انتظامبخشی مالی به سازمانی که دهها هزار نفر نیروی مازاد وچند ده هزار میلیارد تومان بدهی داشت در دستور کار مدیریت شهری قرار گرفت. معاونان شهردار، از مهدی حجت دلباخته هویت و معماری و پیروز حناچی که روزگاری از نقادان شهرداری تهران بود تا حجتالله میرزایی که مسلط بر اقتصاد و برنامهریزی شهر تهران خوانده میشدند و سمیع الله مکارم که زمام دخل و خرج شهر را برپایه اعتماد شهردار به او در اختیار داشت، همه تلاش میکردند تا تهران را از وابستگی به درآمدهای سمی تغییر کاربری و تراکم فروشی بزدایند، گرچه این موضوع نیاز به اراده و برنامهای بلند مدت داشت.
درگیری شورا به آواربرداری عملکرد دوازده ساله شهردار پیشین با غفلت ایشان از شکلگیری حواشی پیرامون شهردار تهران همراه شد. حواشی بیرونی که منجر به پذیرش استعفای او و خداحافظیاش با ساختمان بهشت پس از گذشت هفت ماه و ۲۱ روز شد. بی آنکه بتواند در این دوره گرهی شاخص از تهران بگشاید و برنامه پنج ساله سوم شهر تهران را به شورا ارائه کند. بعد از دوره سرپرستی مکارم بر شهرداری تهران، این بار محمدعلی افشانی بود که در اردیبهشت 97 با برنامه «تهران، شهر زیستپذیر، شهروند مشارکتپذیر» به شهرداری تهران رسید. او حکمش را به واسطه سوابق اجراییاش و بیحاشیه بودنش به سرعت دریافت کرد. اگر شهردار اول به احزاب و جریانات سیاسی پاسخهای درخوری در حوزه انتصاباتش داده بود، این بار افشانی تلاش میکرد با تغییراتی در سطح مدیران خود، مسیر شهردار قبلی را طی کند. او در اولین دید و بازدیدش با مدیران شهر تهران اعلام کرد که به مسیر اصلاحات شورا تداوم خواهد داد، شهردار 6ماهه نخواهد بود و به مدت 6 سال باید او را بر مسند خیابان بهشت ببینیم. وعدهای که با توجه به نگاه عمرانی او به شهر میتوانست نور امید را در دل شورای شهر پنجم تهران و فعالان شهری زنده سازد. اما این امید چندان به طول نینجامید. او به تغییر یا جابهجایی میان معاونان شهرداری تهران همت گمارد و به نوعی ساختار مدیریت ارشد شهرداری متزلزل شد. همچنین از سوی دیگر، برخی از انتصابات در سطح مدیران میانی و ارشد همراه با شایعه مبنی بر انتصاب بر اساس لابیهای قومی و منطقهای خاص در سازمان شهرداری تهران بود که به مذاق بدنه عظیم کارکنان شهرداری تهران چندان خوش نمیآمد. گرچه افشانی بر مسیر و تعهدش استوار بود، این بار دست دیگری ترمز مدیریت شهری تهران را کشید.تصویب قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان در مرداد 97 و تایید آن توسط شورای نگهبان صندلی او را متزلزل کرد. یاران افشانی این بار برای همه راههای قانونی از جمله طرح استفساریه تلاش کردند اما راه به جایی نبرد. افشانی از یکسو حاضر به استعفا و ترک ساختمان بهشت نبود و از سوی دیگر شورای شهر مذاکرات و جلسات اولیه خود را برای جایگزینی او آغاز کرده بود. در این مسیرافشانی برخی از معاونان و مدیران ارشد همراه خود را نیز از دست داد تا اینکه بالاخره شورای شهر تهران در دهه پایانی آبان دست به انتخاب از میان دو گزینه اصلی خود برای شهرداری پایتخت زد و افشانی برای همیشه با بهشت خداحافظی کرد.
دکترپیروز حناچی با یک رای بر وزیر سابق راه و شهرسازی، عباس آخوندی- که حناچی سابقه معاونت او را داشت- پیشی گرفت و این بار سومین شهردار منتخب شورای پنجم خوانده شد. برنامه حناچی که خود نیز متولد تهران بود، تهران، شهری برای همه بود. حناچی پیش از شهرداری تهران حوزههای مختلفی را تجربه کرده بود. در دوران اصلاحات و در دولت اول روحانی معاونت شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی را بر عهده داشت و به واسطه تحصیل در حوزه معماری و پژوهش در حوزه مرمت شهری، به لحاظ نظری بر بسیاری از ابعاد توسعه شهر مسلط بود. صدور حکم او با کمی وقفه توسط وزارت کشور همراه شد اما حناچی به سرعت نشان داد که در تعامل با ارکان نظام و دولت چیرهدست است و برای کاهش فاصله با شهروندان نیز برنامه دارد. تحرک شهرداری تهران برای مواجهه با سیلاب نوروز 98 و اعزام گروههای متعدد فنی و امدادرسانی به نقاط آسیب دیده کشور، در اعتمادسازی او بهعنوان یک مقام ارشد و مدیری محلی که خود را از نظام مدیریت ملی جدا نمیداند، موثر افتاد.
حناچی در همان روزهایی که حاشیه شلیک شهردار اول دوره پنجم به همسرش در رسانهها غالب بود، به سرعت چهره جدیدی از شهردار تهران را مفهومسازی کرد. شهردار هنردوستی که دوچرخه سواری میکند و برای پویش سهشنبههای بدون خودرو از خود مایه میگذارد. شهردار جدید این بار در جلسات هیات وزیران مورد اعتماد است، با وجود انتساب به اصلاحطلبان، اعتقاد به رابطه و تعامل سازنده با همه ارکان وطیفهای نظام دارد و از منظر ویژگیهای فردی، اهل کاخنشینی و تجمل نیست، به تره بار محله سکونتش سر میزند و از اینکه هر ازگاهی بدون محافظ و خدم و حشم با مترو به منزل برود یا بگوید پدرش روزگاری تاکسی نارنجی داشته است، اجتناب نمیکند. حناچی بعد از استقرار در ساختمان بهشت، کار خود را در شهرداری تهران با تغییرات و جابهجایی محدود در بدنه مدیریتی خود آغاز کرد. تا آنجا که برخی از اعضای شورای شهر تهران، او را به #رفیق _گزینی از میان یاران دوران تحصیل دبیرستان و دانشگاه کردند. خوشسخنی و برخورداری او از کلامی گیرا و دلنشین، موجب شد یاران قالیباف وشورای چهارم تهران، حناچی را متهم کنند که شهر را با کلامش و نه اقدامات عمرانی و عملیاتی مدیریت میکند و فقط حرف میزند. رئیس شورا هم در برنامه تلویزیونی به او تاخت که پیروز حناچی «فاقد جسارت مدیریتی» است. حناچی به سبب عدم پیگیری پروندههای فساد در دوران قبلی مدیریت و اختصاص بودجه به برخی فعالیتهای فرهنگی بهرغم بدهی و کسری بودجه بالا در شهرداری مورد نقد اعضای شورا نیز قرار گرفت. اما پیروز حناچی نشان داد همانگونه که منش او نشان میدهد اهل توجه به حاشیههای مدیریت شهری نیست و با آرامش بیشتری از پیشینیان خود به جابهجایی مدیرانش میپردازد و صندلی ساختمان بهشت را محکمتر میکند.
پرهیز حناچی از ورود به پروژههای بزرگ مقیاس که هزینههای سنگینی بر شهر وارد میکند و تاکید بر مهندسی ارزش و بازطراحی پروژههای عمرانی شاخص مورد پیگیری از دورههای پیشین مدیریت شهری، روش او برای بازکردن قفل برخی از پروژههای شاخص و مدیریت سازمانی بود که حساب و کتابش با هم سازگار نیست. حناچی اکنون مالیه شهری را نیز تحت کنترل خود دارد؛ چراکه معاونت مالی و اقتصاد شهری خود را که در دوره افشانی با سرپرست اداره میشد به یکی از مدیران کمسخن اصلاحطلب سپرد که گرچه متخصص مدیریت بود و پیشتر سابقه معاونت و مشاورت وزارتخانههای دولتی و تجربه مدیریت در بخش نفت و پتروشیمی را داشت؛ اما با چیرهدستی خود توانست علاوه بر حل مسائل جاری سازمان، از طریق تعامل با بانکها و بخشهای مختلف دولت، بخش مهمی از گرفتاریهای مالی فراسازمانی را نیز مرتفع کند. او در بازپسگیری املاک و خودروهای شهرداری تهران که سالها در اختیار مدیران سابق یا نهادها بود، بی سر و صدا موفق عمل کرد. بعد از روزهای سیاه و سفید مدیریت شهری شورای پنجم تهران، به نظر میرسد اینک حناچی و شورای تهران، ظاهرا روزهای ثبات را تجربه میکنند، شکر خدا طمع ریاست جمهوری ندارند و میتوانند متمرکز بر سازمان شصتواندی هزار نفری شهرداری تهران پیش بروند.گرچه وضعیت مالیه شهری در دوران تحریم، تعطیلی برخی پروژههای شهری و ماهیت نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی خداحافظی قریب الوقوع ایشان را با خیابان بهشت دور از ذهن نمینماید. البته اگر چند مطالبه را فراموش نکنند، شاید ماه عسل ایشان در خیابان بهشت طولانیتر شود:
1- ورود به حوزه مسکن اجتماعی از طریق جریان نهضت نوسازی و بهسازی شهری در تهران: مطالبات شهروندان در بخش مسکن یکی از حوزههای امید شهروندان غیر مالک است. به نظر میرسد تحرک و مداخله مدیریت شهری در بخش مسکن میتواند از طریق تحریک نوسازی و بهسازی شهری روی دهد. حناچی مناسبترین فردی است که با تخصص مرمت شهری به زیر و بمهای بافت فرسوده تهران آشنایی دارد. پس میتواند در تعامل با دولت، از طریق جذب بخشی از منابع بخش مسکن، نهضت نوسازی و بهسازی شهری را در تهران بنیان گذارد و از این طریق این دوره را در تاریخ مدیریت شهری تهران جاودانه کند.
2- تحرک بیشتر در توسعه حمل و نقل عمومی: محسن هاشمی، سالها تجربه مدیریت توسعه متروی شهر تهران را در کارنامه خود دارد. اینکه در آستانه 60 سالگی او میتواند بخشی از انرژی و تمرکز فردی خود را برای پیگیری پیشرفت احداث و راهاندازی مترو و خلق روشهای نوآورانه تامین مالی آن بگذارد، این امر به دشواری استارت زدن ماشین توسعه مترو در تهران توسط مرحوم هاشمی در دوران ریاست جمهوری ایشان مینماید. ضمن آنکه هنوز فرصت مدرنیزاسیون اتوبوسرانی در تهران بر اساس الگوهای نوین جهانی وجود دارد.
3- استفاده از راهحلهای تخصصی و پرهیز از سعی و خطا: شهروندان تهران بر این گمان بودهاند که ترکیبی متخصص را به شورای شهر تهران فرستادهاند. پس اینکه انتظار داشته باشند راهحلهای تخصصی توسط مدیران متخصص دنبال شود، انتظار بیراهی نیست. به نظر میرسد تقویت تعاملات تخصصی داخلی و بینالمللی مدیریت شهری در بازکردن ابعاد مسائل مدیریت شهری، شنیدن صدای حرفهمندان خاموش و بهکارگیری مدیران متخصص و برخوردار از تجربه اجرایی توسط شهرداری تهران میتواند از سعی و خطای شهرداری تهران در حوزههای متعددی که ابرچالشهای مدیریت شهری را شکل میدهند، جلوگیری کند. حناچی اخیرا بخش دیپلماسی شهری خود را فعالتر کرده است؛ اما انتظار میرود وظیفه یافتن راهحلهای خلاقانه و نوآورانه جهانی را از نهادهای متولی دیپلماسی علمی خود طلب کند.
4. حل ابرچالش پسماند در شهر تهران: ابر چالش مدیریت پسماند تهران، نیازمند تحول و تغییر اساسی است. امروز نمیتوان از سطح نارضایتی شهروندان از کیفیت خدمات پسماند و فعالیت زبالهگردان در شهر غافل شد. این در حالی است که میتوان از طریق مدیریت کارآی پسماند در شهر، در عوض هزینه هزار میلیارد تومانی جمع آوری پسماند، به درآمد هزاران میلیارد تومانی از محل فروش برق تولیدی و بازیافت دست یافت. البته این امر نیازمند فرهنگسازی و آموزش صحیح به شهروندان است که امید است هرچه سریعتر بهعنوان یک ماموریت مهم مورد توجه قرار گیرد.
5- تداوم تاکید بر شهرداری شیشهای: نیمه پایانی مدیریت شهری، مهمترین بازهای است که باید حداکثر تلاش در مسیر تثبیت سامانههای متناظر در حوزه فسادستیزی و گسترش شفافیت در مدیریت شهری مورد پیگیری قرار گیرند. رها شدگی این ماموریت مهم میتواند عواقب فجیعی در سازمانی که به قول رئیس کمیته شفافیت شورا شاهد فساد سیستماتیک است، به بار بیاورد. یادمان نرود که رای خیلی از مردم تهران بر اتخاذ راهحل شجاعانه دراین حوزه بوده است.
6- اتخاذ دستور کار روشن درخصوص نوع تعامل با مجلس یازدهم: مدیریت شهری سالهاست مطالباتی انباشته از مجلس دارد. به نظر میرسد این بار مجلس یازدهم از طیفی مقابل شورای پنجم انتخاب شده است و دکتر قالیباف و برخی از یارانش تسلطی ویژه بر مطالبات تاریخی مدیریت شهری در این مجلس خواهند داشت. از این رو است که شورای پنجم و شهردارش باید نقشه راهی روشن برای توسعه تعاملات خود با مجلس یازدهم بیابند تا شاید مسیر مدیریت یکپارچه شهری و مالیه شهری پایدار را در کنار حل دیگر ابرچالشهای تهران به کمک تعامل و نه تقابل با مجلس یازدهم بیابند.