مسیر پولهای تازهنفس
ورود تعداد زیادی سهامدار جدید و نا آشنا با بازار سهام بهدلیل ضعف تحلیلی و عدم درک درست از مبانی ارزشگذاری سهام، موجب سردرگمی فعالان بازار سرمایه شده است. این دسته از معاملهگران در پیروی از افراد غیرمتخصص اما صاحب نفوذ به خیل خریداران یا فروشندگان در صفهای طویل میپیوندند و موجب ایجاد رفتارهای تورشدار در بازار سرمایه میشوند. همچنین عدم اطمینان فعالان بازار از روند پیشرو، ابهامات گسترده بهوجود آمده در متغیرهای تاثیرگذار داخلی و جهانی نیز باعث بروز رفتار مواج در نماگر اصلی بورس تهران شده است. تازهواردهای بازار سرمایه به دو شیوه که هر دو ریشه در عدم توان تحلیل دارند رفتار کل بازار را تحتتاثیر قرار میدهند. در حالت اول این دسته از معاملهگران با نگاه به رفتار دیگران مدام تغییر موضع داده و گاه در صفهای سنگین خرید و گاه در صف پرتعداد فروش قرار میگیرند. دومین روشی که تازهواردها به واسطه آن بازار سهام را تحتتاثیر قرار دادهاند نیز ریشه در عدم توان تحلیل این دسته از سرمایهگذاران دارد. این افراد به واسطه ضعف در تحلیل مناسب، به کوچکترین اخبار مثبت یا منفی واکنشهای سریع و شدید نشان داده و باعث ایجاد صفهای سنگین خرید یا فروش در سهام شرکتها میشوند. این واکنش شدید به کوچکترین اخبار و سیگنالها موجب تغییر روند کوتاهمدت و حتی میانمدت بازار در هفتههای اخیر شده است. بهطوریکه در انتهای هر روز شاهد نمادهایی با قیمت پایانی مثبت و آخرین معامله منفی یا بالعکس در بعضی نمادها هستیم. شاخص کل رشدهای پرشتابی را طی یک سال و نیم اخیر تجربه کرده است. با چنین وضعیتی کسب سود در این مدت به استراتژی مشخصی نیاز ندارد و حتی معاملهگران تازه وارد و با آگاهی کمتر نسبت به متغیرهای اثرگذار بر ارزشگذاری سهام، سود بسیار زیادی را کسب کردند. درحالیکه این معاملهگران درکی از ریسک و اثر آن بر قیمت سهام ندارند، عدم قطعیتها و موج نقدینگیهای جدید و توقفناپذیر به کمک آنها آمده تا اتفاقا ناآگاهیشان از ریسکهای موجود باعث شود که سود بیشتری کسب کنند. رونق بیمحابای بورس، همچنین سیاستگذاران بازار سرمایه را نیز به چارهاندیشی واداشته، تا جایی که علاوه بر مصاحبهها و هشدار به سرمایهگذاران غیرحرفهای، در مسیر تعریف ابزار فروش تعهدی سهام شتاب بیشتری به خرج دادهاند و تعداد نمادهای دارای فروش تعهدی را به سرعت افزایش دادهاند. به این ترتیب، با استفاده از ابزارهای انقباضی همچون فروش تعهدی، تغییر حجم مبنای شرکتها، عرضههای اولیه پرتعداد، تصمیم برای کاهش دامنه نوسان روزانه و... سعی در کنترل و فروکش کردن هیجانهای فعلی بازار سرمایه دارند. واقعیت این روزهای بورس تهران، جهتگیری قیمتها با اهرمی تحت عنوان پول است. پولهایی که در عدم جذابیت بازارهای موازی و به انگیزه کسب سودهای رویایی در کوتاهترین زمان ممکن، سرمایهگذاری در بازار سهام را برگزیده و روانه گردونه معاملات این بازار شدهاند. شرایطی که سبب شده تا ارزش معاملات بالای ۲ هزار میلیارد تومانی که در دو سال اخیر رویایی برای فعالان بازار سهام بود، این روزها درحال نزدیک شدن به ۱۰ هزار میلیارد تومان باشد و دیگر رکوردزنیهای متوالی در این بازار به امری طبیعی تبدیل شود. البته اتفاقات اقتصادی و سیاسی اخیر در خارج شدن بازار از روند تحلیلی بیتاثیر نبوده: اولین موج تورم طی سال گذشته در بازار ارز و طلا و همچنین بازار کالاها بروز پیدا کرد و قیمتها جهشی کمسابقه را به نمایش گذاشتند. اما در موجهای بعدی راه هرکدام از بازارها بهدلایل مختلف از هم جدا شد و سرعت رشد قیمت در برخی بازارها مثل ارز و مسکن متوقف و حتی آهنگ نزولی پیدا کرد. پولهای گریزان برای محافظت از قدرت خرید خود چهار گزینه داشتند: سهام، ارز، طلا و کالاهای مصرفی بادوام مثل مسکن و خودرو. پس از گردش حجم نقدینگی در بازارهای ارز، طلا و مسکن، این بار نوبت به گردش نقدینگی سرگردان در بازار سرمایه رسید. تفاوت چشمگیر جریان نقدینگی در بازار سرمایه و سایر بازارهای موازی و به نوعی عدم خروج نقدینگی از این بازار را میتوان به افزایش ضریب نفوذ بازار سرمایه نسبت داد. نقدینگی سرگردان در کنار شوکهای غالبا غیراقتصادی در دو سال اخیر موجب شده بخش زیادی از پولهای خرد برای جبران تورم، بازارهای مالی و در راس آن بازار سرمایه را بهعنوان مقصد اول خود انتخاب کنند. رشد فزاینده نرخ مشارکت در بازار با صدور روزافزون کدهای بورسی و میزان تغییر مالکیت سهام موید ورود پولهای تازه به بازار سرمایه و پیرو آن افزایش ضریب نفوذ بازار سرمایه است. ازدحام افراد تازهوارد در معاملات هفتههای اخیر شرایطی را فراهم کرد که موجهای دستهجمعی در بازار گسترش یابد و قدرت پولها بهجای الگوهای بنیادی ارزشیابی سهام نقش تعیینکننده پیدا کنند. رفتهرفته میزان رشد قیمت در صنایع کوچکتر از میزان سودآوری آنها درحال پیشی گرفتن است و تحلیلگران بنیادی را بر آن داشته تا برای توضیح این روند به رصد عواملی همچون خریدهای گروهی، خطاهای رفتاری و سوگیریهای شناختی و نقش محرک فعالان بزرگ مقیاس در جهتدهی به تقاضای خرد بپردازند. مشارکت افراد تازه وارد بهگونهای بوده که تعداد شرکتکنندهها در عرضههای اولیه نسبت به موارد مشابه در بهار ۹۷ رشد هزار درصدی را نشان دهد. بنابراین میتوان به صراحت عنوان کرد مهمترین عاملی که روند صعودی بیوقفه بورس را رقم زده، جریان قدرتمند نقدینگی است. ورود پولهای تازهنفس به بورس رشد قیمت سهام را رقم زده و ثبت بازدهیهای قابلتوجه این بازار، نقدینگی بیشتری را به سمت خود جذب کردهاست، تا آنجا که بسیاری از سهامداران محافظهکار که پیش از این و در پی تردید از ارزندگی سهام نقش نظارهگری را انتخاب کرده بودند اکنون با حسرت جاماندگی از کسب بازدهی مواجهند و بهدنبال ورود هرچه سریعتر به چرخه معاملات هستند. این تقویت فزاینده تقاضای خرد و صعود بیوقفه قیمتها در شرایطی رقم خورده است که الگوهای تحلیلی توان توضیح رفتار بازیگران را از دست دادهاست. در واقع، روند اخیر قیمت در برخی از سهمها را نه میتوان با مدلهای تحلیل بنیادی توضیح داد و نه الگوهای نموداری قابلیت تشخیص مسیر سهام را همانند قبل دارند. بهنظر میرسد نوعی بیهنجاری بر فضای عمومی بازار سیطره یافته و عملا پیشبینی مسیر آتی را دشوار کرده است. با وجود این، تداوم رشد نماگر بازار نشان داد که همچنان سهام در روندی غیرمنتظره و هنجارگریزانه پیش میرود و خیال پیروی از الگوهای جاافتاده ارزشیابی را ندارد. تداوم رشد شتابان بازار سهام درحالی صورت میپذیرد که در عرصه واقعی اقتصاد و سایر متغیرها بهویژه نرخ ارز نشانهای از همراهی دیده نمیشود. با وجود این، سرازیر شدن سیل پولهای جدید به این حوزه و شکلگیری نوعی تب عمومی رونق بورس در جامعه منجر به بیتفاوتی بازار نسبت به پشتوانه اقتصادی لازم برای توجیه رشدهای اخیر شده است. در مجموع ورود اقشار مختلف جامعه به بازار سرمایه را باید به فالنیک گرفت، منتها هدایت نقدینگی این افراد روش صحیح مدیریتی میخواهد که تاکنون انجام نشده است. در کشورهای دیگر معمولا افراد، با واسطه وارد بازار سرمایه میشوند. این واسطهها صندوقهای سرمایهگذاری سبدگردانها یا مشاوره سرمایهگذاری هستند ولی متاسفانه در ایران ورود مردم به بورس بهصورت مستقیم و بدون آموزش صحیح است و این امر باعث میشود مردمی که آشنایی اندکی با بازار و برخورداری محدود از تحلیل دارند، به خرید و فروشهای هیجانی بپردازند. به این ترتیب همچنان باید شاهد رفتارهای هیجانی و تودهای مردم در زمانهای مثبت و منفی بازار و کمرنگ ماندن نقش تحلیل و منطق در تصمیمگیریهای فعالان بازار سرمایه باشیم.