ادامه مسیر همیشگی
اعضای حزب راستگرا در اسرائیل و تمامی مخالفان راهحل دو دولت، از این برنامه، بهعنوان پایان قطعی احتمال شکلگیری کشور، مستقل فلسطینی استقبال کردند و در مقابل، چپگرایان اسرائیل، سازمان آزادیبخش فلسطین و دیگر طرفداران راهحل دو کشور، دقیقا به همین دلیل، این برنامه را محکوم کردند و آن را آخرین میخ بر تابوت راهحل دو کشور توصیف کردند. هر دو گروه طرفداران و مخالفان طرح جدید دولت آمریکا بر سر این موضوع اتفاق نظر داشتند که برنامه پیشنهاد شده، پایان چند دهه سیاستورزی آمریکا در قبال موضوع اسرائیل و فلسطینیهاست.
پرسشهای گوناگونی درباره این طرح و اثرات آن مطرح است. برای مثال آیا آنچه ترامپ هفته قبل معرفی کرد یک آنتی تز برای رویکرد دیرینه بینالمللی در قبال مساله فلسطین است یا در واقع برنامه یاد شده بخش تکمیلکننده روند منازعات بین اسرائیل و فلسطینیها است؟ طی یک سده، غرب از اهداف صهیونیستها حمایت کرده و آنچه رخ داده به زیان مردم فلسطین بوده است. سال ۱۹۱۷ دولت انگلستان قول داد یک سرزمین ملی برای مردم یهود در فلسطین ایجاد کند. در آن زمان یهودیان کمتر از ۷ درصد جمعیت فلسطین را تشکیل میدادند. سه دهه بعد سازمان ملل برنامهای را پیشنهاد داد تا فلسطین تقسیم شود. یعنی طبق آن برنامه به یهودیان که در آن زمان کمتر از ۳۰ درصد جمعیت فلسطین را تشکیل میدادند و کمتر از ۷ درصد زمینها را تحت تملک خود داشتند بخش عمده سرزمینها اعطا شد. طی جنگی که رخ داد اسرائیل بیش از نیمی از سرزمین اختصاص داده شده به فلسطینیان را به تملک خود درآورد و به چهار پنجم فلسطینیهایی که در داخل مرزهای جدید اسرائیل زندگی میکردند اجازه داده نشد به خانه خود بازگردند. جامعه بینالملل اسرائیل را مجبور نکرد از سرزمینهایی که اشغال کرده بود عقبنشینی کند یا به فلسطینیها اجازه دهد به سرزمینشان بازگردند.
پس از جنگ سال ۱۹۶۷ هنگامی که اسرائیل ۲۲ درصد باقیمانده سرزمینهای فلسطینی به همراه بخشهایی از مصر و بلندیهای جولان از سوریه را تصرف کرد به شکل غیر قانونی ساختوساز در مناطق اشغال شده را آغاز کرد و سیستمی با قوانین مختلف برای اسرائیلیها و فلسطینیهایی که در این منطقه زندگی میکردند به وجود آورد. سال ۱۹۸۰ اسرائیل رسما بیتالمقدس شرقی را به زمینهای تحت اشغال قبلی الحاق کرد. این اقدام اسرائیل مانند شهرکسازی در کرانه باختری، با موضعگیری بینالمللی مواجه شد اما حمایتهای مالی و نظامی آمریکا از اسرائیلیها افزایش یافت. سال ۱۹۹۳ پیمان اسلو به فلسطینیها خودمختاری محدود داد، اما طبق این پیمان از اسرائیل خواسته نشد ساختوسازهای غیرقانونی در کرانه باختری را از میان ببرد یا به این ساختوسازها پایان دهد.
نخستین برنامه آمریکایی برای اعطای حق حاکمیت و تشکیل دولت به فلسطینیها، سال ۲۰۰۰ از سوی بیل کلینتون ارائه شد. در این برنامه آمده بود، بخشهای بزرگی از ساختوسازهای کرانه باختری و تمام ساختوسازهای یهودی در بیتالمقدس شرقی به اسرائیل الحاق میشود. همچنین باید بخشهای تحت حاکمیت فلسطینیها خلع سلاح شده و تاسیسات نظامی اسرائیلی در آنها ایجاد شود. در دره اردن نیز نیروهای بینالمللی مستقر شوند و تنها با رضایت اسرائیل امکان تخلیه این نیروها وجود داشته باشد.
این برنامه که مبنای تمامی برنامههای بعدی سازش بین اسرائیل و فلسطینیها را تشکیل داد بر خودمختاری فلسطینیها افزود. بنا به اعلام ارتش اسرائیل، در حال حاضر تعداد فلسطینیها در سرزمینهای تحت حاکمیت اسرائیل از تعداد یهودیها بیشتر است. چه در برنامه بیلکلینتون و چه در طرح دونالد ترامپ، اکثر گروههای قومی،یعنی فلسطینیها، در کمتر از یک چهارم سرزمین اشغالی محدود شدهاند و میزان حق حاکمیت آنها چنان کم شده که اجرای برنامه جدید در عمل نه راهحل دو دولت، بلکه راهحل یک دولت و نیم است.
طرحی که هفته قبل از سوی ترامپ ارائه شد نقاط ضعف متعددی دارد: این برنامه منافع یهودیان را به منافع فلسطینیها اولویت میدهد، توسعه شهرکسازیها را تشویق میکند و زمینه اخراج فلسطینیها را فراهم مینماید، اما هیچ یک از این موارد به معنای تغییر بنیادی سیاستهای آمریکا نسبت به قبل نیست. طرح ترامپ آخرین عملیاتهای ساخت خانهای است که قانونگذاران آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه سالهای طولانی وقت صرف احداث آن کردند. در چند دهه اخیر همزمان با اشتغال تدریجی کرانه باختری از سوی اسرائیل و اسکان بیش از ۶۰۰ هزار نفر یهودی در آن، ایالاتمتحده از اسرائیل حمایت دیپلماتیک کرده، قطعنامههای شورای امنیت علیه اسرائیل را وتو کرده و بر دادگاههای بینالمللی فشار آورده تا اسرائیل را به محکمه نکشند. همچنین آمریکا هر سال میلیاردها دلار کمک مالی به دولت اسرائیل ارائه کرده است.
برخی نامزدهای دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از الحاق کرانه باختری به اسرائیل ابراز نارضایتی کردند اما هیچ پیشنهادی برای متوقف کردن این روند ارائه ندادند. برخی نامزدهای دموکرات که اکنون برای انتخابات ریاستجمهوری مشغول تبلیغ هستند نظیر خانم امی کلوبوچار میتوانند با الحاق کرانه باختری به اسرائیل مخالفت کرده و نامهای در انتقاد به برنامه ترامپ و نقض قوانین بینالمللی بنویسند، اما او همان کسی است که در مجلس سنا به مصوبهای رای داد که محتوای آن در مخالفت شدید با قطعنامه سال ۲۰۱۶ سازمان ملل بود. در آن قطعنامه از اسرائیل خواسته شده بود ساختوسازهای غیرقانونی را در کرانه باختری متوقف کند.
برخی دموکراتهای دیگر از جمله خانم الیزابت وارن میگویند با ارائه کمکهای مالی آمریکا به اسرائیل در الحاق کرانه باختری موافق نیستند؛ اما این نوع مخالفتها در عمل تغییری در روابط آمریکا و اسرائیل پدید نمیآورد. هیچ یک از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به جز برنی ساندرز پیشنهادی ارائه نداده که همراهی آمریکا با اسرائیل در نقض حقوق فلسطینیها را کاهش دهد. مخالفتها اگر با برنامه عملی نظیر کاهش کمکهای مالی به اسرائیل، جلوگیری از فعالیت شرکتهای آمریکایی در عملیاتهای ساختوساز در کرانه باختری و... همراه نباشد اثری در بر ندارد. طرحی که هفته گذشته ترامپ ارائه کرد تداوم چند دهه سیاستهای ایالاتمتحده در قبال اسرائیل و فلسطینیهاست. این برنامه به اسرائیل اجازه میدهد با سرعت بیشتر در همین مسیر کنونی حرکت کند.