از تئوری تا عمل
شرکتکنندگان در این نشست از نابرابریها شکایت میکنند در حالی که قیمت هر اتاق در هتلهای داووس ۵۰۰ دلار یا بیشتر در هر شب است و بسیاری از آنها درباره تغییرات آب و هوایی ابراز نگرانی میکنند، اما با جت شخصی به محل برگزاری نشست میآیند. داووس که روزگاری محلی برای گردهمایی رهبران جهان و تلاش برای افزایش همکاریهای بینالمللی بود اکنون از این ایدهآل دور شده است. اما آقای شواب امید خود را از دست نداده است. او که اکنون ۸۱ ساله است و بر روند اجرای نشست نظارت میکند. بخش عمده اهداف و ایدهآلهایی که در ذهن اوست مورد تهدید قرار گرفته است، اما آقای شواب که یک مهندس و اقتصاددانان آلمانی است و زحمت فراوانی برای شکلگیری این مجمع کشیده این قدرت را دارد که نقشآفرینان صحنه جهان را به لزوم توجه به مشکلات بزرگ دنیا متقاعد کند.
یکی از دستاندرکاران برگزاری مجمع جهانی اقتصاد میگوید: «آقای شواب در گردهم آوردن تصمیمسازان جهان موفق بوده، اما از بسیاری جهات از جمله تغییرات آب و هوایی، ملیگرایی و سلامت دموکراسیها پسرفتهایی مشاهده میشود.» در عمل، حضور تعداد زیادی از نقشآفرینان جهان در نشست مجمع جهانی اقتصاد بر دیگر تصمیمسازان اثر میگذارد. مدیران شرکتهای بزرگ و رهبران کشورهای مختلف در پنلهای متعدد که هر روز در نشست برگزار میشود شرکت میکنند و با مخاطبان از جمله روزنامهنگاران به گفتوگو میپردازند. شرکتکنندگان در نشست در چند روز حضور در آن به اندازه ۶ ماه در دیگر مکانها فعالیت میکنند. یانبرمر، بنیانگذار گروه یورآسیا معتقد است این میزان تمرکز فعالیتها ارزشمند است.
در نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد مانند سالهای قبل تهدیدهایی که متوجه نظم جهانی است از جمله بحران آب و هوایی، تنشهای رو به رشد در خاورمیانه و افزایش نابرابریها در مرکز توجه شرکتکنندگان قرار گرفت. هر سال چند ماه مانده به برگزاری نشست، آقای شواب به کشورهای مختلف سفر میکند و از مدیران شرکتها و رهبران جهان میپرسد چه در ذهن دارند. او پس از سفر امسال گفت: «افزایش سطح بدهی ها، افزایش قدرت و نفوذ چین، جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا و تغییرات آب و هوایی مهمترین نگرانیهای مدیران و سیاستگذاران است.» بهطور خلاصه، نخبگان تجاری و سیاسی درباره افول ایدئولوژی مورد ستایش آقای شواب یعنی جهانگرایی نگران هستند. جهانگرایی یعنی نقلوانتقال آزاد انسانها، کالاها، خدمات و ایدهها بین کشورها به نفع همه است.
آقای برمر میگوید: «بهنظر میرسید این ایدئولوژی پس از فروپاشی شوروی سابق ایدئولوژی مسلط باقی خواهد ماند، اما امروزه چنین احساسی وجود ندارد. تعداد زیادی از افراد در درون دموکراسیها به این باور رسیدهاند که جهانگرایی به زیان شان بوده است.» طی سالهای متمادی مجمع جهانی اقتصاد زیر ذرهبین بوده است. منتقدان معتقدند این نشستها به شرکتهای بزرگ اجازه میدهد با دادن وعده بهبود فعالیتهایشان، اشتباهات خود را پنهان کنند. همچنین نشست مجمع جهانی اقتصاد یک مجمع مردانه است: امسال تنها ۲۲ درصد شرکتکنندگان در آن زن بودند.
اخیرا توجه به خود این نشست افزایش یافته است. سال قبل یکی از موضوعاتی که عموما در گفتوگوهای شرکتکنندگان مورد بررسی قرار گرفت ساختار و کارکرد نشست داووس بود. در واقع نقایص این نشستها مورد توجه قرار گرفته است. در یکی از پنلهای بحث، یکی از روزنامهنگاران که مورخ نیز هست گفت: «شرکتکنندگان در نشست با صدها جت شخصی به این نشست میآیند تا سخنانی درباره اینکه چطور انسانها در حال از بین بردن کرهزمین هستند بشنوند. سخنانی درباره نابرابری، شفافیت و عدالت گفته میشود اما کسی از فرار مالیاتی که یک معضل بزرگ است حرفی نمیزند. همچنین درباره اینکه ثروتمندان سهم خود را در جامعه پرداخت نمیکنند سخن گفته نمیشود. گویی در کنفرانس آتشنشانها هستیم، اما هیچکس اجازه ندارد درباره آب حرفی بزند.»
اخیرا این باور به وجود آمده که به رغم تمام سخنرانیهایی که در داووس درباره لزوم تغییر جهان انجام میشود در عمل اتفاق خاصی رخ نمیدهد. همچنین این اعتقاد مطرح است که نخبگان جهان به راهحلهای مسائل، اگر این راهحلها سلطه و منافع آنها را تهدید کنند تمایلی ندارند. در واقع آنها علاقهای به شنیدن دیدگاهها درباره منبع فرار مالیاتی و مسائل مشابه ندارند. آنها مایلند حرفهایی درباره اینکه چطور افراد میتوانند زندگی خودشان را دگرگون کنند بشنوند. اما مایل نیستند درباره اینکه چطور اصلاحات ساختاری میتواند نابرابری یا تغییرات آب و هوایی را حل کند سخنی بشنوند. البته آقای شواب معتقد است نشستهای مجمع جهانی اقتصاد میتواند به ایجاد تغییر منجر شود. او از طرفداران مسوولیت اجتماعی شرکتهاست و به تعریف نظریه صاحبان منفعت کمک کرده است. طبق این نظریه، شرکتها نه تنها در برابر سهامداران خود، بلکه همچنین در برابر کارمندان، مشتریها و محیطزیست مسوول هستند. نباید ناامید بود. در دهه ۱۹۷۰ بسیاری از کسانی که نگران مشکلات جهان بودند مجبور بودند با دیدگاههای میلتون فریدمن مقابله کنند. آقای فریدمن به ایده «به حداکثر رساندن سود» توجیه اخلاقی بخشید و معتقد بود مسوولیت اجتماعی شرکتها این است که بر سود خود بیفزایند. از آن زمان تاکنون تغییرات بزرگی در نحوه تفکر مدیران شرکتها ایجاد شده است.