ضمانت اجرای تعهدات
موضوع نخست این است که توافق یاد شده یک آتشبس است نه پیمان تجاری. با آنکه واکنش بازارها به متوقف شدن روند افزایش تنشهای تجاری مثبت بود، اما واقعیت این است که تعرفههایی که تاکنون اعمال شده باقی خواهند ماند. دوسوم کالاهای صادراتی چین به آمریکا همچنان مشمول تعرفه است و تعرفهها نسبت به زمان استقرار ترامپ در کاخ سفید ۶ برابر شده است. اکثر کالاهای مشمول تعرفه کالاهای واسطهای هستند که تولیدکنندگان آمریکایی برای تولید محصول به آنها نیاز دارند. از پیش تعرفهها دهها میلیارد دلار زیان به شرکتها و مصرفکنندگان آمریکایی وارد کرده است. چین نیز تعرفههای خود بر کالاهای صادراتی آمریکا را کاهش نمیدهد. اگرچه دولت آمریکا بر فاز دوم توافق که مسائل پر اهمیت در روابط تجاری دو کشور را رفع خواهد کرد، تاکید میکند اما متخصصان تجاری معتقدند حتی اگر پیشرفتی در مذاکرات مربوط به این موضوعات صورت گیرد این پیشرفت زیاد نخواهد بود. از سوی دیگر مسائل سیاسی میتواند توافق جدید را شکنندهتر از حدی کند که بهنظر میرسد. موضعگیری تهاجمی ترامپ در قبال چین طرفداران زیادی در آمریکا دارد، در نتیجه او برای حفظ رایدهندگان مجبور است طی ماههای آینده این موضع را حفظ کند.
دومین موضوع این است که توافق امضا شده شامل مسائل مهم که سبب شروع جنگ تجاری شد، نمیشود. آمریکا جنگ تعرفهای با چین را با استناد به رفتار دولت چین یعنی استفاده از مدل اقتصاد دولتی آغاز کرد. چین متهم شده بود به شرکتهای دولتی و کارخانهها یارانه پرداخت و به جاسوسی سایبری اقدام میکند. توافق امضا شده به هیچ یک از این موارد اشاره ندارد. از سوی دیگر در این توافق به موضوع دست بردن چین در نرخ برابری یوآن در برابر دلار برای کسب مزیت رقابتی اشاره نشده است. یکی از اعضای شورای روابط خارجی میگوید: «نادیده گرفته شدن موضوع نرخ برابری یوآن در برابر دلار ناامیدکنندهترین جنبه توافق تجاری امضا شده است. بین تمام موضوعاتی که انتظار میرفت در این توافق وجود داشته باشد این مورد اهمیت بالاتری دارد. توافق جدید حاوی هیچ تعهد جدید و واقعی از سوی چین نیست و این ناامیدکننده است.» هنگامی که جنگ تجاری شروع شد دولت آمریکا قصد داشت اقتصاد چین را به اقتصادی بازارمحورتر تبدیل کند؛ درحالیکه اکنون آمریکا پذیرفته است دولت چین با استفاده از شرکتهای دولتی میزان بالاتری کالا و خدمات از آمریکا بخرد.
سومین موضوع مهم این است که توافق حاصل شده صرفا به کاهش کسری تجاری آمریکا مربوط است. چین متعهد شده میزان خرید کالا و خدمات خود از آمریکا را نسبت به سال ۲۰۱۷ یعنی قبل از آغاز جنگ تجاری ۲۰۰ میلیارد دلار بالا ببرد و این کار طی دو سال انجام خواهد شد. از همان ابتدا خریدهای بزرگ نظیر آنچه در توافق تجاری در نظر گرفته شده در مرکز رویکرد ترامپ بود، زیرا او سعی کرده کسری تجاری را که در سال ۲۰۱۸ به ۳۸۰ میلیارد دلار رسید کاهش دهد. اگر تمام این خریدها از سوی چین انجام شود که البته تردیدهایی در این زمینه وجود دارد، تحقق محتوای توافق برای کشاورزان و تولیدکنندگان آمریکایی مفید است؛ البته اگر آنها برای تامین سفارشهای جدید چین بر تولید بیفزایند نه آنکه از صادرات به دیگر کشورها بکاهند. اما مشکلاتی در این زمینه وجود دارد. نخست آنکه چین از تعرفههایی که بر کالاهای صادراتی آمریکا اعمال کرده نکاسته است. بسیاری از کالاهایی که در فهرست خریدهای جدید قرار دارند جزو کالاهای مشمول تعرفه هستند و این یک مشکل برای صادرکنندگان آمریکایی است. مشکل دوم این است که اعداد و ارقام مربوط به خریدهای جدید چین از آمریکا بیش از حد بزرگ هستند. برای مثال چین طبق توافق باید سال ۲۰۲۱ دو برابر سال ۲۰۱۷ محصولات کشاورزی از آمریکا بخرد و این نوع افزایشها در دیگر کالاها هم مشاهده میشود. اگر این وعده عملی نشود توافق از میان میرود. و سوم آنکه این نوع «تجارت مدیریتشده» احتمالا طبق قوانین سازمان تجارت جهانی غیرقانونی است؛ زیرا طبق قوانین یادشده تبعیض ممنوع است. دیگر عرضهکنندگان محصولات کشاورزی به چین نظیر برزیل و آرژانتین دست روی دست نخواهند گذاشت زیرا افزایش خرید از آمریکا به معنای کاهش خرید از این کشورهاست. آنها بدون تردید علیه چین در سازمان تجارت جهانی شکایت خواهند کرد.
چهارمین موضوع به سازوکار تضمین اجرای توافقنامه مربوط است. این سازوکار قبلا امتحان نشده و پرریسک است. سازوکار تضمین اجرای توافق حاصل شده کاملا دوطرفه است. هرگونه اختلاف نظر درباره پایبندی به مفاد توافقنامه، از طریق مشاوره متخصصان تجاری دو کشور مورد بررسی قرار میگیرد و اگر آنها نتوانند بر اختلافنظر غلبه کنند موضوع از سوی نماینده تجاری آمریکا و معاون نخستوزیر چین بررسی خواهد شد. اگر آنها هم به نتیجه نرسند طرفی که زیان دیده میتواند آن طور که صلاح میداند اقدامات تلافیجویانه انجام دهد و طرف دیگر نمیتواند هیچ اقدامی انجام دهد. اگر طرف دیگر اقدام تلافیجویانه را تحمل نکند تنها یک گزینه وجود دارد: خروج از توافق. مشخص است که این سازوکار نقاط مبهم متعددی دارد و درباره کارآیی آن هیچ اطمینانی وجود ندارد.
پنجمین موضوع وجود برخی نقاط مثبت در توافق است. با آنکه فاز نخست توافق برخلاف توصیفهای ترامپ و دولت آمریکا روابط تجاری دو کشور را دگرگون نمیکند اما برخی نقاط مثبت در آن وجود دارد. برای مثال چین بر وعدههای قبلی خود درباره رعایت حقوق داراییهای معنوی تاکید کرده است. البته هنوز مشخص نیست که آیا مشکل بهطور کامل رفع خواهد شد یا نه. نقطه مثبت دیگر افزایش دسترسی شرکتهای ارائهکننده خدمات مالی آمریکا به بازار عظیم و پرظرفیت چین است.