ریسک خرید هدیه
سال ۱۹۹۳ جوئل والدفوگل، اقتصاددان دانشگاه ییل برای درک دیدگاه دانشجویان درباره هدایای کریسمس از آنها نظرسنجی کرد. او به این نتیجه رسید که دانشجویان ارزش هدایا را ۲۰ درصد کمتر از هدایایی که خودشان خریدهاند ارزیابی میکنند. نکته مهم این واقعیت آن است که ما علایق و ترجیحهای کسانی را که میخواهیم برایشان هدیه بخریم نمیدانیم. حتی بین نزدیکترین افراد نظیر والدین و فرزندان یا همسران این واقعیت صادق است. حال این سوال مطرح میشود که علم اقتصاد چه کمکی میتواند به انتخاب بهترین هدیه بکند؟ پاسخ خلاصه این سوال آن است که از این علم کمک چندانی نمیتوان انتظار داشت. اساسا نباید از اقتصاد انتظار داشت به شما کمک کند برای نزدیکترین و عزیزترین فرد زندگیتان بهترین هدیه را بخرید. از لحاظ اقتصادی، کارآترین هدیهای که میتوانید به کسی بدهید پول نقد است. البته واقعیت این است که هدیه دادن جنبهها و معانی متفاوت و مختلف دارد و صرفا نباید از جنبه اقتصادی به آن نگاه کرد.
هدیه دادن فرصتی است برای آنکه به طرف مقابل نشان دهید چه میزان او را میشناسید، به او فکر میکنید و به او علاقه دارید. همچنین مشاهده طرف مقابل هنگام باز کردن کادوی هدیه بسیار لذتبخش است. در مجموع، هدیه دادن پیوندهای دوستی و... را مستحکمتر میکند و یک سنت جاافتاده است. به این ترتیب نباید صرفا ارزش پولی و کارکرد اقتصادی هدیه در نظر گرفته شود. بسیاری از افراد معتقدند گرفتن کادو از جمله شکلات، نوشیدنی یا جواهرآلات برای کسی که دوستش دارید بسیار مهمتر و موثرتر از آن است که یک کارت هدیه حتی با ارزش مالی بیشتر به او بدهید.
اما با آنکه علم اقتصاد درس زیادی درباره بهترین شیوه هدیه دادن به ما نمیدهد، اما از این مثال میتوان درسهایی در حوزه سیاست عمومی فراگرفت. این یک سوال منطقی است که اگر نزدیکان ما نمیدانند علایق ما دقیقا چیست، چطور سیاستمدار و قانونگذاران از دیدگاه مردم مطلع هستند؟ در سیستم کنونی، دولت از شهروندان مالیات میگیرد و از منابع مالی حاصل از آن برای ارائه خدمات به آنها استفاده میکند.
اما در این سیستم این واقعیت که ما ترجیحهای دیگران را نمیشناسیم و آنها نیز از علایق ما آگاه نیستند نادیده گرفته میشود.
در واقع مردم بسیار کارآتر و موثرتر از دولت میتوانند پول خود را هزینه کنند بنابراین عاقلانه این است که به جای دریافت مالیاتهای سنگین از مردم، دولت اجازه دهد مردم مقدار بیشتری از پول خودشان را در اختیار داشته باشند و آن را صرف هر چه میخواهند و نیاز دارند بکنند. از سوی دیگر دولت باید زمینه استفاده کارآ و رقابتی منابع مالی را فراهم کند؛ یعنی برای مثال به جای ایجاد سیستم انحصاری سلامت و آموزش، ضروری است ترتیبی داده شود تا بیمه سلامت برای مردم فراهم شود و نیز آنها امکان انتخاب داشته باشند. تنها در این حالت است که مردم میتوانند گزینه بهتر را به میل خود انتخاب کنند و نیز در این شکل سیستمها کارآمدتر خواهند بود.