دیکتاتور سرخپوست
آقای مورالس در دورانی بسیار محبوب بود و بیش از هر رئیسجمهور کنونی دیگر در آمریکای لاتین در قدرت باقی ماند. او نخستین رئیسجمهوری بومی بولیوی از سرخپوستان این کشور بود که پس از قرنها حاکمیت یک گروه کوچک با پیشینه اروپایی، به قدرت رسید. آقای مورالس در دوران ریاستجمهوری خود زمینه رشد اقتصادی و کاهش نابرابریها را فراهم کرد و مردم بولیوی از او بهعنوان نخستین نماینده واقعی خود حمایت میکردند. مورالس روز یکشنبه در نطق تلویزیونی خود گفت: «من میخواهم به شما برادران و خواهرانم بگویم که مبارزه در اینجا پایان نمییابد. فقرا و جنبشهای اجتماعی به این مبارزه برای برابری و صلح ادامه خواهند داد.» مقاومت آقای مورالس در برابر کنارهگیری از قدرت زمینهساز تظاهرات گسترده مردم و دور شدن طرفداران از وی شد و او نتوانست روی حمایت پلیس و نیروهای ارتش حساب کند. آنها از تظاهراتکنندگان حمایت کردند و خواستار استعفای آقای مورالس شدند. او تمام تلاش خود را کرد تا در قدرت باقی بماند: ابتدا با تغییر قوانین ترتیبی داد تا بتواند برای چهارمین بار نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود و سپس به رغم نگرانیهای گسترده درباره تقلب در انتخابات، پافشاری کرد که در انتخابات پیروز شده است.
پایان هفته گذشته همزمان با شدت پیدا کردن تظاهرات و ناآرامیها، تظاهراتکنندگان به عوامل نگرانی خود اشاره کردند. آنها در شعارهای خود در پایتخت میگفتند: «اینجا کوبا نیست! اینجا ونزوئلا نیست!» آقای کارلوس مسا، رئیسجمهوری اسبق بولیوی که در انتخابات ریاستجمهوری ماه گذشته در جایگاه دوم از لحاظ میزان آرا قرار گرفت از استعفای مورالس استقبال کرده و آن را پایان دوران استبداد نامیده است. آینده بولیوی مبهم است، زیرا بهنظر میرسد فردی که جایگزین مورالس خواهد شد باید تغییرات بزرگ در این کشور ایجاد کند. واکنش مردم به برنامههای رئیسجمهوری بعدی نیز مشخص نیست، اما بدون تردید بولیوی با دورانی از ناآرامیها مواجه است و انتقال سیستم سیاسی و اقتصادی آسان نخواهد بود.
کنارهگیری مورالس از قدرت یک حادثه بزرگ در آمریکای لاتین محسوب میشود. در هفتههای اخیر در تعدادی از کشورهای این منطقه از جمله شیلی و پرو، جو سیاسی آرام نبوده و تظاهرات بارها به خشونت کشیده شده است. همچنین خرابکاری گسترده در این کشورها رخ داده و به نظر میرسد مردم از سیستمهای کنونی راضی نیستند. وضعیت بد اقتصادی بر شدت این تظاهرات و مخالفتها افزوده است. مردم در بسیاری از این کشورها شاهد افزایش نابرابریها هستند و سیاستهای دولتها در جهت کاهش نابرابریها نیست.
سلطه عمیق آقای مورالس بر بولیوی طی سالیان طولانی، سبب نگرانی منتقدان و طرفداران او بود. در سال ۲۰۱۶ او از مردم خواست به حذف محدودیت دو دوره برای ریاستجمهوری رای دهند. این محدودیت، سال ۲۰۰۹ در قانون اساسی بولیوی در نظر گرفته شده بود و نکته جالب توجه این است که قانون اساسی بولیوی در دوره نخست ریاستجمهوری آقای مورالس تدوین و تصویب شده بود. رای دهندگان در همهپرسی به درخواست آقای مورالس رای منفی دادند و طبق قوانین بولیوی او باید به این رای احترام میگذاشت. اما آقای مورالس یک راه فرار پیدا کرد. دادگاه قانون اساسی که اعضای آن از طرفداران سرسخت مورالس هستند محدودیت دو دوره برای ریاستجمهوری یک فرد را با حقوق بشر در تضاد دانست به این ترتیب به آقای مورالس اجازه داده شد برای هر چند بار که مایل است نامزد پست ریاستجمهوری شود.
آغاز پایان آقای مورالس جمعه شب شروع شد. عدهای از نیروهای پلیس اعلام کردند از دولت جدا شده و به تظاهراتکنندگان پیوستهاند. تظاهراتکنندگان معتقدند در انتخابات ریاستجمهوری بیستم ماه قبل تقلب صورت گرفته است. آقای مورالس تا روز یکشنبه تلاش کرد در قدرت باقی بماند اما روز یکشنبه تعدادی از ژنرالهای ارتش و مقامات بلندپایه پلیس نیز از او فاصله گرفتند. آقای مورالس که نگران کودتای نظامیان بود در دوران ریاستجمهوریاش اقدامات زیادی برای حفظ وفاداری نظامیان انجام داد. محقق دانشگاه هامبورگ که درباره رابطه بین ارتش و رهبران آمریکای لاتین مطالعه میکند، میگوید: «کنار گذاشته شدن مورالس از قدرت، یک کودتا در تعریف سنتی آن نیست که ارتش بخواهد قدرت را در دست بگیرد. اما توالی رویدادهای اخیر در بولیوی که به استعفای رئیسجمهوری این کشور منجر شد هیچ نشانهای از یک دموکراسی سالم ندارد. در واقع آنچه رخ داده شبیه حوادث اخیر در آمریکای لاتین است که در آن ارتش به امور سیاسی کشیده شده است.»
در روزهای قبل از یکشنبه نشانههایی از همراهی نیروی پلیس با تظاهراتکنندگان نمایان شده بود و در نهایت با اظهار نظر فرمانده نیروهای مسلح بولیوی، مورالس تصمیم گرفت از قدرت کنارهگیری کند. فرمانده ارتش گفته بود مورالس باید کنارهگیری کند تا آرامش و ثبات در بولیوی حاکم شود. ماه گذشته میلادی هنگامی که مردم بولیوی پای صندوقهای رای حاضر شدند بسیاری از آنها امیدوار بودند مورالس برای نخستین بار از سال ۲۰۰۵ شکست را بچشد. بسیاری از مردم بولیوی معتقدند مورالس یک دیکتاتور است. با اعلام نتایج اولیه انتخابات، مخالفان احساس پیروزی کردند، زیرا گزارشها نشان میداد او نسبت به نفر بعدی اختلاف ۱۰ درصدی ندارد در نتیجه انتخابات به دور دوم کشیده میشود. کشیده شدن انتخابات به دور دوم عملا به معنای شکست مورالس بود، زیرا دیگر نامزدهای مخالف از آقای مسا حمایت کرده بودند. اما مسوولان شمارش آرا بدون هیچگونه توضیحی، انتشار اطلاعات مربوط به انتخابات را ۲۴ ساعت متوقف کردند.
اندکی بعد آنها نتایج جدید شمارش آرا را اعلام کردند و با کمال تعجب اعلام شد مورالس توانسته تعداد کافی رای کسب کند و نیازی به برگزاری دور دوم انتخابات نیست. با اعلام این نتیجه، مخالفان مورالس و ناظران بینالمللی اعلام کردند نتایج قابل قبول نیست و گروههایی از مردم به خیابانها آمدند و عدهای به تخریب اموال عمومی پرداختند. در روزهای بعد، تظاهرات و اعتصابها بخش اعظم این کشور را فلج کرد. در این میان آقای مورالس از نتیجه اعلام شده دفاع میکرد و از طرفداران خود خواست به خیابانها بیایند. روز یکشنبه، ابتدا آقای مورالس پذیرفت که بار دیگر انتخابات برگزار شود، اما این عقبنشینی تظاهراتکنندگان را آرام نکرد. به تدریج ارتش اقداماتی برای حفاظت از تظاهراتکنندگان در برابر هواداران مورالس انجام داد و در نهایت او از قدرت کنارهگیری کرد.