خوشبینیها ادامه دارد؟
این موج خوشبینی سبب شده بود پول از دیگر بازارها روانه بورس شود و در این میان افراد تازه وارد بهدلیل نداشتن اطلاعات کافی به راحتی به خرید سهم پرداخته و سودهایی بیشتر از حرفهایها نیز کسب کردند. اما افرادی که چند سالی در این بازار بودند و ریزشهای سالهای ۹۲ و قبل از آن را تجربه کرده بودند، نمیتوانستند سرمایه خود را در سهام پر ریسک وارد کنند. به این ترتیب مهر ۹۸ اما فرا رسید و ریزش و اصلاح سنگینی رخ داد. برخی از سهمها تا ۳۵ درصد ریزش داشتند و برخی همچنان در صف فروش قفل شدهاند.
مسیر بورس در نیمه دوم سال
در ۶ ماه اول تمرکز بازار روی سهام کوچک بود و برخی از این سهمها ۴ یا ۵ برابر شدند، این موضوع را از تغییرات شاخص کل و هم وزن نیز میتوانستیم دریابیم. به عبارت دقیقتر در نیمه نخست سال تمرکز بازار بر سهام کوچک بود و به وضوح این امر خود را در تغییرات شاخص هم وزن نشان میداد؛ چراکه زمانی که شاخص هم وزن رشدهای بالایی را تجربه میکرد، شاخص کل حرکتی آهسته و کم شتاب داشت. اما روندی که در مهرماه شکل گرفته، عکس روند نیمه اول سال است؛ شاخص کل در حال رشد یا ریزش محدود بوده، اما شاخص هم وزن ریزشهای بزرگتری را تجربه میکند. میتوان برای تغییر نگاه بازار دلایل متعدد دیگری نیز ذکر کرد که مجال دیگری میطلبد. اما در مجموع میتوان گفت از این پس اقبال بازار به سهم بزرگ و شاخص ساز خواهد بود.
ترکیب بهینه پرتفوی بورسی در نیمه دوم سال
افزایش قیمت دلار در کشور و تورم تاثیر خود را بر بورس گذاشتهاند و رشدهای پرشتاب سال ۹۷ و نیمه اول ۹۸ بیش از هر چیز متاثر از جا ماندگی بورس از این دو عامل بوده است. اما تا پایان سال احتمالا توجه بازار به سمت شرکتهایی خواهد بود که رشد سودآوری داشته یا طرح توسعهای در حال راهاندازی داشته باشند یا بهدنبال تجدید ارزیابی باشند. یک سبد سهام مطلوب میتواند وزن بالایی به شرکتهای دارای رشد سود و طرح توسعه بدهد و حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد نیز به شرکتهای دارای تجدید ارزیابی اختصاص دهد.
چرا همچنان به ادامه مسیر صعودی بازار امیدواریم؟
اگر بخواهیم تحلیلی بر ریزشهای گذشته بورس داشته باشیم دلایل مشخصی وجود دارد که هربار تکرار شده است. کاهش قیمت نفت و کاهش قیمت کامودیتیها ( فلزات اساسی، محصولات معدنی و...) از مهمترین دلایل ریزش بورس در سنوات گذشته بوده است. حدود ۶۰ درصد وزن شرکتهای بورسی ما را شرکتهای صادراتی شکل میدهند، که درآمد آنها متاثر از فروش بینالمللی است، بنابراین کاهش قیمت محصولات جهانی، فروش این شرکتها و سود آنها را کاهش داده و این امر سبب ریزش قیمتی آنها در بازار میشود. همچنین بین نفت و کامودیتیها نیز همبستگی مثبتی برقرار است. معنی این گزاره آن است که اگر قیمت نفت با ریزش مواجه شود قیمت این محصولات نیز در بازارهای جهانی با ریزش مواجه میشود. اگر بخواهم مقدمات ذکر شده را خلاصه کنم، در تحلیل مسیر آینده بورس باید بررسی کنیم که آیا احتمال ریزش در قیمت نفت و کامودیتی وجود دارد یا خیر، که نتایج حاکی از آن است که احتمال کاهش بیش از ۱۰ یا ۱۵ درصد برای نفت و دیگر محصولات در نگاه تحلیلگران متصور نیست و حتی برخی امید به افزایش محدود در این زمینه دارند. پس ریسک بازار بینالملل نیز هم اکنون تهدیدی برای بازار ما نیست.
باتوجه به اینکه گفته شد در نیمه دوم سال اقبال بازار به سوی سهام بنیادی خواهد بود و ریسکی از نظر کاهش قیمت در بازار جهانی متصور نیستیم و در عرصه سیاست نیز به نوعی شاهد کاهشها هستیم مسیر بورس را در نیمه دوم سال همچنان مثبت میبینم. از سوی دیگر در نیمه اول سال گاه سرمایهگذاران در یک ماه میتوانستند ۸۰ تا ۱۰۰ درصد بازدهی بهدست آورند و دیگر سود بانکی یا کسب سودی حدود ۵ درصد در ماه برای آنها راضیکننده نبود. اما مسیر ادامه بازار تا پایان سال دیگر چنین فرصتهایی را پیش رو ندارد، پس باید نگاه خود را نسبت به کسب سود و زمان آن تغییر دهیم. تصور بنده آن است که میتوان با تحلیل و شناخت تا پایان سال سهام مناسبی را شناسایی کرد که میتوانند حدود ۴۰ درصد بازدهی داده و این بازدهی در یک بازه ۷-۵ ماه حاصل میشود. طبیعی است اگر سود بانکی در سال را ۲۰ درصد فرض کنیم، در ۶ ماه سود بانکی حدود ۱۰ درصد است و کسب یک بازده ۴۰ تا ۵۰ درصدی در ۶ ماه در شرایط رکود دیگر بازارها گزینه بسیار ایده آلی به شمار میآید. همچنین باید تاکید کرد امروز که تعادل به بازار سهام برگشته، باید کمی مسیری که تا کنون آمدهایم را بازبینی کنیم؛ نقاط ضعف خود را بیابیم و با شناخت و آموزش بهدنبال ادامه حضور بلند مدت باشیم. صعود و نزول ذات این بازار است و برندگان بورسی آنهایی هستند که به سودهای خود اجازه رشد داده و ضررهای خود را کوچک میکنند.
ارسال نظر