تنوع بخشی در ابزارهای مالی
واقعیت این است که اهمیت بالای نقدینگی و رابطه مستقیم آن با تورم (نظریه مقداری پول) و به تبع آن تاثیر مستقیم آن بر معیشت مردم، به جایی رسیده که اگر دولتی در حوزه اجرایی خود فقط بتواند مدیریت مناسبی در حوزه نقدینگی انجام داده باشد، بیش از نیمی از راه را پیموده است. شاید بتوان آنچه را که امروز در حوزه نقدینگی افسار گسیخته و سرگردان مشاهده میکنیم، تحت تاثیر حضور نابلدان اقتصادی در حوزههای سیاستگذاری و اجرایی اقتصاد کلان کشور دانست، کسانی که هنوز هم گمان میکنند این معضل با مصوبهها و قوانین و دستورالعملهای کوتاه مدت، بدون ریشهیابی معضل، قابلحل است. که در جلوگیری از خلق و رشد این مشکل، ناتوان بودهایم، باید ببینیم چگونه میتوانیم با مدیریت و هدایت صحیح آن، این اسب سرکش را مهار کنیم.
با توجه به فرض عقلایی بودن رفتار صاحبان سرمایه و نقدینگی، حرکت آنان به سمت بازارهای جذاب از نظر میزان بازده و اصل نقدشوندگی، اصلی خدشه ناپذیر است. در واقع این سرمایه سرگردان است که بهدنبال بازارهای جذاب، از جایی به جای دیگر کوچ کرده و در این بین خرابیهای ناشی از این سیل، عموما سهم اقشار متوسط و آسیبپذیر میشود. براساس این واقعیت، میتوان مسیری روشن و صحیح برای هدایت نقدینگی به سمت چرخه تولید و فعالیتهای مولد، ترسیم کرد تا آثار مخرب و منفی آن به رشد و توسعه اقتصاد و صنعت و ایجاد اشتغال بینجامد. در واقع میتوان عنوان کرد که این فعلی است که باید از سوی سیاستگذاران مورد توجه ویژه قرار گیرد. بهطور قطع میتوان با اعمال سیاستهای تشویقی برای حضور افراد در بورس و سرمایهگذاری در سهام صنایع گوناگون و در مقابل افزایش هزینه حضور در بازارهای سفته بازی و سوداگرانه، سهم بازار سرمایه را در کیک نقدینگی افزایش داد.
از سوی دیگر آنچه این روزها در بازار سرمایه شاهد هستیم، حضور سرمایهگذاران جدید و هجوم بخشی از همین نقدینگی سرگردان به این بازار است. ثبات و رکود قیمتها در بازارهای رقیب و رشد ارزش جایگزینی و ذاتی شرکتها، پتانسیل بالایی فراهم کرده تا شاهد رشدی فراتر از انتظار در قیمت سهام شرکتها باشیم. فرصتی بینظیر برای چشاندن طعم سرمایهگذاری در بورس با بازدهی مناسب و نقدشوندگی بالا که موجب هجوم سرمایهگذاران به این بازار شده است. ولی باید توجه داشت که در این روزها که بازار سرمایه میزبان نقدینگی جدید و سرمایهگذاران تازه وارد است، از دو نکته مهم غافل نشویم:
اول آنکه چه کنیم تا هجوم نقدینگی ارزش بازار را فراتر از ارزندگی نبرد و به اصطلاح بازار حبابی نشود.
دوم آنکه چه کنیم تا سرمایههای ارزشمند جذب شده در این بازار ماندگار شوند؟
بدون شک در پایان این دوره رشد، برای تحقق اهداف فوق کار سختی پیش روی ارکان بازار سرمایه است. به نظر میرسد هدایت افراد و سرمایههای جدید به سمت ابزارهای حرفهای موجود در بازار، مانند سبدگردانی و صندوقهای سرمایهگذاری و همچنین ارتقای سطح دانش و آگاهی سرمایهگذاران و آشنایی بیشتر آنان با ابزارهای مدیریت ریسک مهمترین اقدامی است که باید در جهت رسیدن به اهداف فوق توسط تمامی فعالان و ارکان این بازار، با جدیت دنبال شود. از سوی دیگر وجود این بخش از نقدینگی باتوجه به پتانسیل تامین مالی بازار سرمایه و رشد قابلتوجه بازاربدهی، میتواند نویدبخش رشد و توسعه بخشهای مختلف اقتصادی و صنعتی کشور، در سالهای آتی باشد و نقش مخرب این نقدینگی تبدیل به نقشی مثبت در حوزه کسبوکار، اشتغال و ثروت ملی شود.
ارسال نظر