شوک عرضه در بخش زراعی
بخش کشاورزی به سبب تعامل گسترده و مستقیم با محیط طبیعی بیشترین تاثیر را از مخاطرات آب و هوایی و تغییرات اقلیمی میپذیرد. وابستگی این بخش به عوامل و شرایط جوی باعث شده است که تغییرات آب و هوایی بتواند بهطور چشمگیری، بر روند تولیدات کشاورزی تاثیر بگذارد. از همینرو فعالیت در این بخش به واسطه اتکای زیاد آن به طبیعت و محتمل بودن تغییرات آب و هوایی، فعالیتی توام با ریسک قابلتوجه است؛ چنانکه بر پایه گزارش فائو نزدیک به ۷۰ درصد ریسک و تهدیدات در بخش کشاورزی ناشی از بلایای طبیعی است.
اولین اثر بزرگ سیل از دست دادن زندگیست. این پدیده باعث میشود که به زیرساختهای صنعتی و کشاورزی صدمات زیادی وارد شود. با بروز سیل، زمینهای کشاورزی زیر آب میرود و محصولات برداشت نمیشوند. اما اثرات اقتصادی ثانویه سیل میتواند بزرگتر باشد. برای نمونه امکان کاهش در تولید غذا برای دوره بعد، افزایش واردات، هزینههای بازسازی، کاهش درآمدهای گردشگری و... همه از زیانهای ثانویهای هستند که سیل با خود به همراه میآورد. اما با وجود همه این زیانها، سیل منافعی هم دارد. این حجم آب سنگین میتواند وضعیت آبخوانهای زیرزمینی را بهبود بخشد، خاک را حاصلخیزتر کرده و اراضی زیرکشت دیم را غنیتر کند. به گفته مدیرکل دفتر مدیریت بحران وزارت کشاورزی، میزان خسارت به بخش زراعی ۳/ ۴۶ درصد، بخش زیرساخت ۵/ ۲۲ درصد، بخش دامی ۱۹ درصد و بخش باغی ۲/ ۱۲ درصد بوده است.
با استناد به آمار این وزارتخانه، خسارت سیل در حدود یک میلیون هکتار از اراضی کشاورزی را تحتتاثیر قرار داده است که باعث زیانی معادل با ۶۱۶۶ میلیارد تومان شده است. آنچه بر این نگرانیها دامن میزند، کاهش عرضه محصولات کشاورزی در سال زراعی جاری است. با توجه به این در حدود یک میلیون هکتار از اراضی کشاورزی آسیب دیدهاند که از دست رفتن این بخش از تولید، مسلما میتواند قیمت این محصولات را دستخوش تغییر کند. از اینرو مدیریت و تنظیم بازار برای سالجاری نیازمند توجه جدی توسط سیاستگذاران است. اما این کاهش عرضه داخلی به هیچوجه نباید توجیهگر واردات بیرویه در مورد محصولات کشاورزی باشد، چراکه شرایطی که برای کشاورزی اتفاق افتاده، موقتی بوده و این بخش قطعا پتانسیل لازم برای بازگشت به شرایط عادی را دارد.
نوسانات بازار، سیاست و شکستهای رفتاری بهطور موثری مدیریت ریسک تولیدات کشاورزی را دشوار میسازد. تغییرات اقلیمی و پدیدههای حدی نیز به این ریسکها دامن میزند، اما با مدیریت صحیح و سیاستگذاری مناسب میتوان بر آن غلبه کرد. چرخه مدیریت ریسک در دو فاز قبل از وقوع حادثه و بعد از آن اتفاق میافتد. در مرحله اول باید اقدامات مربوط به پیشگیری و تمهیدات لازم را انجام داد و بعد از وقوع سیل باید واکنش مناسب را بروز داده و نسبت به جبران خسارتها اقدام کرد. مدیریت موثر ریسک ناشی از سیل، میتواند تابآوری جامعه هدف را افزایش دهد. رسیدن به هدف، مستلزم ایجاد سازوکارهای چندبعدی و همکاری تنگاتنگ بین نهادهای مختلف است. در این میان مدیریت طبیعی سیل، بهعنوان یکی از رهیافتهای موثر برای افزایش سازگاری و کاهش خسارت مطرح شده است.
در این روش، مدیریت سیل با توجه به فرآیندهای هیدرولوژیکی طبیعی صورت میگیرد. یکی از مواردی که اثرات سیل را تغییر میدهد، نوع کاربری زمین است. مسلما هرچه سهم کاربریهای باغی و جنگلی در این زمینها بیشتر باشد، احتمال وقوع سیل و میزان خسارت ناشی از آن کاهش خواهد یافت. در این میان میتوان از تجربیات سایر کشورها نیز کمک گرفت. برای نمونه در انگلستان، بعد از وقوع سیلهای زیاد، کاهش سرعت جریان سیل در دستور کار قرار گرفت یا در هلند، مسیرهای رودخانه مورد محافظت قرار گرفت تا از بروز خسارتهای سیل جلوگیری بهعمل آید. در بعضی از مناطق بلژیک، احیای اکوسیستمها برای ممانعت از سیل مورد توجه دولتمردان قرار گرفته است.
اگرچه حجم قابلتوجهی در نتیجه سیل اخیر به موجودی آبهای زیرزمینی و تالابها اضافه شده است، اما کماکان مدیریت آب بهعنوان یک راهکار اساسی، باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد. این موارد به این معنا نیست که کشور از مشکل کمآبی عبور کرده است. در واقع بروز این وقایع با این شدت، نشانگر کمتوجهی به مساله مدیریت صحیح اکوسیستمهای آبی است. کارکرد اکوسیستمها در نتیجه دخالتهای غیراصولی تصمیمگیران دچار اخلال میشود و از اینروست که بارش باران، به یکباره تبدیل به مصیبتی عظیم میشود و بخش زیادی از بودجه یک کشور را برای جبران خسارت میبلعد. اما آنچه در این میان مهم است، ارزیابی واقعبینانه شرایط است. افراط و تفریط در بیان پیامدهای سیل، هر دو به یک اندازه باعث هدایت ناصحیح بودجه کمیاب کشور خواهد شد. نهادها و افراد تصمیمساز باید بر مبنای شرایط واقعی ارزیابی خسارت انجام داده و به مناسبترین روش ممکن، در پی مدیریت امور برآیند.
با توجه به آنکه سیلابها ویرانیهای گستردهای در سراسر جهان رقم میزنند و زندگی جوامع را با مخاطره روبهرو ساختهاند، یکی از روشهای مقابله با ریسک تغییرات شدید آب و هوایی، بیمه محصولات کشاورزی است. یکی از طرحهای بیمهای جدید نسبت به برنامههای سنتی بیمه محصولات کشاورزی، طرح بیمه محصولات بر پایه شاخص آب و هوایی است. بر اساس این شیوه، پرداخت خسارت به کشاورزان بستگی به سالم ماندن یا از میان رفتن محصولات ندارد؛ در نتیجه کشاورزان حداکثر تلاش خود را برای سالم نگه داشتن محصولات خود بهکار میگیرند. این شیوه با تکیه بر عواملی خارج از کنترل کشاورزان، از وقوع دو مساله مخاطره اخلاقی و انتخاب بد میکاهد. در این نوع بیمه، شاخص مزبور بر اساس دادههای تاریخی متغیرهای آب و هوایی نظیر میزان بارش، دما، رطوبت، سرعت باد یا تعداد روزهای آفتابی و نیز توزیع احتمال آنها تعیین میشود. قراردادهای بیمهای از این دست را میتوان بهصورت بیمه تکخطر که تنها بر اساس محوریت یک متغیر آب و هوایی است و یا چندخطر که پرداخت بیمه و غرامت در آن بهصورت برآیند اثر دو یا چند متغیر آب و هوایی است، تنظیم کرد.
با توجه به تجربه موفق کشورهای در حال توسعه در اجرای بیمه شاخص آب و هوایی، در ایران نیز گامهای ابتدایی و مطالعات لازم در راستای عملیاتی کردن این نوع حمایتهای بیمهای برای کاهش ریسک برداشته شده است. گرچه عملیاتی کردن این سیستم بیمهای هزینههای اولیه زیادی در زمینه تعبیه پایلوت به همراه دارد، اما نمیتوان از منافع بلندمدت آن در کاهش هزینههای اجرایی ناشی از اطلاعات نامتقارن چشمپوشی کرد. برای اجرای موفقیتآمیز این طرح لازم است تجربه کشورهای دیگر برای طراحی تابع غرامت و چگونگی پرداخت خسارت مورد بررسی کارشناسانه قرار گیرد و این تجربهها در قالب نمونههایی کوچک در کشور اجرا شوند تا در صورت موفقیتآمیز بودن به کل کشور تعمیم داده شوند. در پایان، از آنجا که شرایط آب و هوایی در طول زمان دچار تغییر میشود و از یک منطقه به منطقه دیگر متفاوت است، لذا برای کاهش ریسک پایه لازم است این مطالعات هر چند سال یکبار برای یک منطقه تکرار و مناطق همگن از نظر شرایط آب و هوایی در این طرح گنجانده شوند.
ارسال نظر