غفلت از مکانیسم قیمتها
اما اگر این کار را نکنند چگونه باید انتظار داشته باشیم که منابع بهصورت بهینه تخصیص یابد. به نظر میرسد دلیل فاصلهای که بین علم اقتصاد و تولید در حال حاضر به وجود آمده، در همین نبودن ابزار کاربردی دانش تولید شده در مزرعه است. وقتی از تکنولوژی سخن به میان میآید، بخش ماشینآلات، شیوههای تولید و در نتیجه مدیریت و ابزار تصمیمگیری نیز مد نظر است و گفته میشود تکنولوژیای مناسب است که توسط پذیرنده به راحتی جذب شده و قابل توسعه توسط پذیرنده باشد و اگر این تعریف را قبول کنیم، به سختی میشود گفت که دانش تولید شده را در دانشگاه و مراکز تحقیقات ارتقای تکنولوژی تولید در ایران موثر است. البته در این پژوهش مقصود ما اصلاح فرهنگ و مدیریت دانش کشاورزی کشور نیست، بلکه هدف یافتن راهی است که در مدیریت دانش آن هم در حوزه اقتصاد کشاورزی گامی برداشته شود. باید از ابعاد متفاوت تکنولوژی استفاده کنیم و راهی بیابیم تا کشاورزان را در تصمیمگیری بهینه یاری کند. این اقدام نباید دور از ذهن باشد؟ نمیخواهیم کشاورزان را به سطح علمی استادان این بخش برسانیم، بلکه برآنیم که با استفاده از بخشهایی از تکنولوژی اطلاعاتی مانند هوش مصنوعی ابزار تصمیمگیری را در اختیار کشاورزانی بگذاریم که فقط دانشی متناسب با خواندن و نوشتن دارند.
در حوزه کشاورزی کاهش ریسکهای تولید از دغدغههای همیشگی تولیدکننده بوده است و شاید مهمترین متغیری که میتواند در محاسبه ریسک تولید خودنمایی کند قیمت است. اگر کشاورزی بتواند پیشبینی قیمت کند، قطعا میتواند برنامهریزی تولید را بهتر انجام دهد چون قیمت یک متغیر بیرونی و محیطی است، هر چند موثرترین متغیر در برنامهریزی تولید است. اما در اختیار مدیر مزرعه و کشاورز نیست.او متغیرهای درون سیستم را میتواند مدیریت کند مانند نوع کشت، زمان کشت، نوع بذر و نهادههایی که مورد استفاده قرار میگیرند اما قادر به مدیریت متغیرهای بیرونی نیست.
تا آنجا این مساله اهمیت دارد که گفته میشود همه متغیرها در قیمت مستتر است. پس اگر سیستمی طراحی کنیم که کشاورز برای محاسبه هزینه فایده و آرایش متغیرهای دیگر توسط یک سیستم هوشمند قیمت را پیشبینی کند، کمک بزرگی به تولیدکننده کردهایم. همچنین وقتی که تولیدی انجام شده باز هم کشاورز بتواند با بازار نسبتا به روز، زمان عرضه و مقدار عرضه محصول را به گونهای برنامهریزی کند که بهترین سود را داشته باشد در این صورت نیز به کاهش ریسک سرمایهگذاری و تولید آن کمک کردهایم. این مساله از این نظر که تاکنون نتایج پژوهشهای ما در زمان مناسب یا صحت قابل اعتماد در اختیار تولیدکننده قرار نمیگیرد، ارزش توجه و تامل را دارد. تاکنون محاسبات استاتیک بوده، در حالی که بازار با اطلاعات داینامیک فعالیت میکرده است.
برای بررسی بازار روشهای تحقیق موجود بسیار پرهزینه و وقتگیر است؛ مثلا برای جمعآوری دادههای تحقیق پرسشنامه، محاسبه، پایشهای میدانی و بازدیدها و...، با هرسطح دقت به زمان زیادی نیاز دارد و بعد از آن پردازش و تحلیلهای آماری و علمی هم به تخصصهای متنوع و باز هم وقت نیاز دارد؛ اینها همان دلایل فنی است که نمیتوانیم اطلاعات را در زمان مناسب و با صحت قابل اعتماد و در مکان مناسب در اختیار تصمیمگیران و فعالان بخش کشاورزی بگذاریم. از طرفی تکنولوژی اطلاعات امروزه آن قدر توسعه یافته است که گاهی استفاده کردن از این دنیای اطلاعات میتواند یک فعالیت غیراقتصادی را تبدیل به فعالیت دارای توجیه اقتصادی کند. مساله اصلی این است که کشاورزان ما در هر دو این بخشها ضعفهای فراوانی دارند. تحقیق ما که از نوع تحقیقات کاربردی است، باید قادر باشد که از روشهای تحقیق علمی اقتصاد کشاورزی استفاده کند و با استفاده از تکنولوژی اطلاعات موجود سیستم هوشمندی را طراحی کند تا متناسب با شرایط کشاورزی ایران سیستم هوشمند و یادگیرندهای را در اختیار بگذارد.
طراحی ورودیهای این سیستم به گونهای باید باشد که اطلاعات تولید را به سادهترین شکل از تولیدکننده بگیرد و با استفاده از اطلاعات آنلاین بازار که در سایتهای موجود یا سایت ویژهای که طراحی میشود، در چارچوب روشهای اقتصادسنجی و بازارسنجی علم اقتصاد کشاورزی آنها را پردازش کرده و خروجی آن به کشاورز مشاوره دهد که چه کالایی را در رقابت با کالاهایی که با امکانات در اختیار میتواند تولید کند، انتخاب کند و چه مقدار سود برای فعالیت قابل پیشبینی است همچنین کالاهایی را که تولید کرده به چه مقدار و در چه زمان بهتر است عرضه کند.
روش تحقیق
برای تعیین مقدار سود باید فاصله منحنی هزینهها و درآمد محاسبه شود. برای محاسبه هزینهها میتوان معادله هزینههای جاری را فقط مد نظر قرار داد زیرا هزینههای ثابت در بحث حاضر که در رقابت بیشتر محصولات مطرح است میتواند بهعنوان متغیر ثابت فرض و از معادله حذف شود. در این معادله باز هم میتوان مدل را ساده کرد چون نهادههای متفاوت به کار رفته در تولید یک محصول را میتوان در قالب یک نهاده در نظر گرفت که در آن C کل هزینه تشکلها از cها است؛ در این صورت میتوان قیمت محصول را در زمان خاص محاسبه کرد و آن گاه فاصله درآمد و هزینه را محاسبه کرد که میشود سود.
در این معادلهها باید در نظر داشت که هم هزینهها و هم درآمد در اقتصاد کشاورزی با قیمتها در ارتباط هستند پس در هر دو مورد باید در زمان مورد نظر برآورد قیمت داشته باشیم. پیشنهادی که بتواند از منحنیهای زمانی در طول سال استفاده کند و هم منحنی هزینهها هم فی درآمد را محاسبه کند. البته باید دستگاه مختصات این ترسیم منحنیهای کمی با منحنی تولید که در آنجا با محور Xها میزان مصرف نهاده و در محور Yها حجم تولید را داشتهایم در اینجا در محور xها زمان را در یک دوره سال زراعی لحاظ میکنیم و در محور Yها هم قیمت نهادهها و هم محصول را لحاظ کنیم، زیرا حجم نهادههای مصرفی و مقدار آنها برای برای یک محصول ثابت است و فرض میکنیم در منطقه بهینه تولید قرار داریم و همینطور حجم محصول نیز ثابت است و فقط بنا به خاصیت پخش کشاورزی قیمتها هستند که تغییر میکند و نوسانات فصلی را بیشتر از بقیه بازارها شاهد هستیم. الگوریتم مورد استفاده در این تحقیق، الگوریتم ژنتیک است که در مجموعه الگوریتمهای مطلب قرار دارد. ویژگی این الگوریتم این است که با استفاده از دادههای سالهای گذشته میتوانیم معادلات هم زمان را حل کرده و هم معادله هزینه و هم معادله درآمد را با متغیرهای گذشته برآورد میکنیم و با تحلیل حساسیتهای هر متغیر و تاثیر آن بر معادله درآمد و سود و برآورد آن در سالهای متوالی، برآوردها را بهینه میکنیم این درست مانند آن است که در هر سال میتوانیم آنها را تنظیم مجدد کنیم یا دادههایی واقعی نه آماری مدل را آزمایش میکنیم. بهطور مثال در ده سال این تحلیل را ادامه میدهیم، حسن دیگر الگوریتم ژنتیک این است که اگر در طول این دورهها متغیری را نداشتیم میتوانیم از طریق مدل مقدار آنها را شناسایی و برآورد کنیم و چون مربوط به سالهای گذشته است و دادههای واقعی مثلا از قیمت گوشت در سال ۸۵ و هزینههای تولید آن سال اطلاعات داریم، مقدار سود آن سال را میتوان محاسبه کرد و اگر برای یکی از متغیرهای a دادهایی درست نباشد. چون معادله سود را داریم میتوانیم آن متغیر را برآورد کنیم و در سالهای بعد این برآورد را بهینه کنیم به این ترتیب برای سال آینده یک مدل برآورد داریم که میتواند در سالهای آینده نیز بهبود یافته و مانند یک سیستم هوشمند برآوردها را بهبود ببخشد.
یک پیشنهاد راهبردی به بخش کشاورزی
کشاورزی پایه تمام تمدنهای بشری است و نهادههای اجتماعی مانند خانواده و قبیله و ایل و روستا با همه با محوریت مستقل کشاورزی شکل گرفتهاند و همواره تعامل بسیار پویایی بین ابزار کار و فرهنگ جوامع وجود داشته است، به گونهای که تکنولوژی تولید در هر جامعه بر مالکیت ابزار تولید و تعداد بافتهای اجتماعی و فرهنگ جامعه تاثیر داشته است. البته تقریبا سیر تاریخی تمام جوامع بشر تجربه شده و گذر از آن به دوران سرمایهداری با تفاوتهایی از نظر طول زمان و نحوه گذار، منشأ تحولات بسیار عظیمی در تاریخ هر ملتی بوده است که ایران سال ۱۳۴۲ را شاید بتوان نقطه عطف این گزاره محسوب کرد و تفاوت آن در جامعه ایران این بود که این تحول حاصل حرکت فرهنگی درون جامعه ایران نبود، بلکه بهعنوان زیر شاخهای از اصل چهارم وارد ایران شد و به جامعه آن روز از ایران تحمیل شد و هرگز در زمان خودش روشهای تولید و ساختارهای این طرح توسط مردم جذب نشد و بنابراین توسعه آن نیز توسط دولت وقت به عهده گرفته شد و نهادههای اجتماعی حاصل از آن نیز بهعنوان نهادههای دولتی کار کرد حاکمیتی پیدا کرد و تلاش شد تا جای آن را در بافت کشاورزی ایران پر کند. یکی از بارزترین این نهادهها تعاونیهای روستایی ایران بوده که در تمام روستاهای کشورگسترده شد و تمام روستاییان بالاجبار سهامدار آن شدند و حاکمیت از آن بهعنوان نهاد اقتصادی و حتی فرهنگساز در جامعه روستایی استفاده میکرد و از آنجا که اقتصاد ایران با ثروت حاصل از نفت کاملا در اختیار دولت بود، این نهاد به سرعت نقش موثر یافت بهطوری که کد خدا- دهدار-خانههای اصناف و هر نهاد دیگر فقط با تکیه بر تعاون روستایی میتوانست سیاستهای خود را انجام دهد.
ارسال نظر