تقابل در دو سوی آتلانتیک
اما طی دو سال اخیر که ترامپ در کاخ سفید مستقر شده، ساختار نظم جهانی تغییر کرده، زیرا او سیاستهایی را دنبال میکند که با گذشته متفاوت است. خروج از درگیریهای خارجی، دور شدن از نهادهای بینالمللی و حرکت به سمت توافقنامههای دوجانبه بخشی از سیاست خارجی ترامپ بوده است. رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ در یک یادداشت نوشته است: «به نظر میرسد کل نظام لیبرال جهان در حال فروپاشی است. ما در حال تجربه یک دگرگونی فراگیر هستیم. یک دوران در حال پایان یافتن است و نشانههای یک عصر سیاسی جدید به تدریج نمایان میشود.»
برای درک بهتر این کنفرانس بهتر است به اهداف و ویژگیهای آن توجه کنیم. نخستین موضوع نحوه شکلگیری این کنفرانس است. کنفرانس امنیتی مونیخ نخستین بار در سال ۱۹۶۳ در دوران اوج جنگ سرد تشکیل شد. هدف اولیه برگزاری این کنفرانس، کنار هم قرار گرفتن کشورهای عضو ناتو از جمله آلمان و ایالات متحده برای تحکیم تعهدات به دفاع مشترک و اتخاذ سیاستهای یکپارچه بود. در آن زمان بنیانگذاران کنفرانس امنیتی مونیخ آن را «نشست خانوادگی تراس آتلانتیک» توصیف کردند. طی چند دهه به تدریج نمایندگانی از سرتاسر جهان در این کنفرانس حضور پیدا کردند و اکنون این کنفرانس یک پلتفرم برای همفکری و آزمودن سیاستهای مختلف است.
سال گذشته موضعگیریهای ایران و رژیم اسرائیل علیه هم بیشترین توجهات را در کنفرانس یاد شده به خود جلب کرد. از سوی دیگر در کنفرانس بیش از یک دهه پیش، بیشترین توجهات به موضعگیری ولادیمیر پوتین معطوف شد. در آن کنفرانس ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه ایالات متحده را به خاطر اقداماتی که ثبات جهانی را تضعیف میکند از جمله توسعه ناتو محکوم کرد.
موضوع بعدی انتظاراتی است که میتوان از این کنفرانس داشت. واقعیت این است که تغییرات بزرگ در سیاست خارجی آمریکا طی دو سال اخیر سبب شده نوعی سردرگمی در کنفرانس امنیتی مونیخ به وجود آید. یکی از مشاوران ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی آمریکا به خوبی جو حاکم بر کنفرانس امسال را توصیف کرد و گفت: «کنفرانس امسال بازتاب جهانی است که در آن ایالات متحده و اروپا به شکل فزاینده در برابر هم قرار گرفتهاند. آمریکاییها بهطور سنتی عامل مهم رشد و حفاظت از نظم لیبرال جهانی بودهاند و اکنون شاهد تغییر سیاست خارجی آمریکا هستیم و ترامپ بهطور جدی این نظم را مورد تردید قرار داده است.»
در دستور کار نشست امسال موضوعات مختلفی از جمله آینده اتحادیه اروپا، تجارت و امنیت بینالمللی، کنترل تسلیحات و تبعات نزاع قدرت بین آمریکا، روسیه و چین مشاهده میشد. نشست امسال این کنفرانس از جنبههای مختلف با نشستهای سال قبل تفاوت داشت. برای مثال اختلاف نظر بین آمریکا و اروپا بر سر مسائل امنیتی از جمله خروج آمریکا از پیمان هستهای ایران سبب شده هم پیمانها در مقابل هم قرار بگیرند.
آمریکا سال گذشته از پیمان هستهای ایران خارج شد و تحریمهای سختگیرانه علیه ایران اعمال کرد. این تحریمها به منافع اروپاییها لطمه وارد کرده است. بعید است تا وقتی ترامپ در کاخ سفید مستقر است تحریمها کاهش یابد و در ماههای اخیر سه کشور امضاکننده پیمان هستهای ایران تلاش کردهاند این کشور را به باقی ماندن در پیمان یاد شده تشویق کنند. در واقع آمریکا با خروج از این پیمان مشکلاتی برای هم پیمانهای اروپایی خود ایجاد کرده است.
از سوی دیگر تصمیمهای اخیر آمریکا برای کنارهگیری از درگیریهای خارجی سبب شده اروپاییها دچار مشکل شوند. در گذشته حضور نظامی آمریکا در کشورهایی نظیر افغانستان و سوریه بسیار تاثیرگذار بوده و اروپاییها صرفا با آمریکا همراهی میکردند. حال اگر قرار باشد آمریکا حضور بسیار کمتری در مناطق پرمناقشه و خطرناک جهان داشته باشد امنیت اروپا تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. نکته مهم دیگر این است که تغییر در سیاست خارجی آمریکا پرسشهایی را درباره جایگاه این کشور در جهان در آینده مطرح کرده است به ویژه همپیمانهای اروپایی آمریکا میپرسند نقش این کشور در نظم جهانی چیست؟
در دو سال اخیر اقدامات و موضعگیریهای ترامپ عملا از میزان اثرگذاری آمریکا در حوزههای گوناگون کاسته است و این سیاست انزواگرایانه محسوب میشود. این پرسش مهم مطرح است که در آینده جای خالی آمریکا چگونه پر خواهد شد. در نشست امسال ایالات متحده هیاتی بسیار بزرگ به کنفرانس امنیتی مونیخ فرستاد. اما موضوع مهم این است که شرکتکنندگان در نشست امسال با دیدگاههای یکپارچه از سوی هیات آمریکایی مواجه نشدند، به این معنا که دموکراتها طرفدار حضور آمریکا در نهادهای بینالمللی از جمله ناتو هستند در حالی که ترامپ، مقامات کاخ سفید و اعضای دولت او با این گونه نهادها مخالفند.
ترامپ بارها از ناتو انتقاد کرده و گفته است بار مالی حضور آمریکا در این پیمان بهطور غیر منصفانه بالاست. در بیانیهای که قبل از کنفرانس از سوی کاخ سفید منتشر شد، آمده بود، مایک پنس معاون ترامپ بر گفتوگوهای دو جانبه تاکید کرده و خواستار تقسیم بار مالی به شکل عادلانهتر بین اعضای ناتو است. مسلم است که در چنین شرایطی آینده ناتو در خطر قرار میگیرد، در واقع هیات آمریکایی دیدگاه یکپارچه ندارد در نتیجه موضعگیریهای متفاوت در قبال سیاست خارجی مشاهده شده است. طبیعی است که ترامپ نتواند سیاستهای خود را پیش ببرد. حتی در داخل دولت آمریکا و وزارتخانههای آن دیدگاهها درباره مسائل مختلف در سیاست خارجی یکسان نیست. بسیاری از مقامات دولت آمریکا برای ارتباط عمیق با اروپا و همکاریهای اطلاعاتی با این قاره اهمیت بالا قائل هستند در حالی که ترامپ و چند تن از وزرای دولت او خواهان تغییر ساختار همکاریهای امنیتی با اروپا هستند.
دولت ترامپ با کنگره نیز مشکلاتی دارد. مجلس نمایندگان آمریکا اکنون در کنترل دموکراتهاست و این به آن معناست که ترامپ در بسیاری از حوزهها نمیتواند روی پشتیبانی کنگره حساب کند.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند در دو سال آینده اختلافات داخلی در ایالات متحده بر روابط این کشور با دیگر کشورها به ویژه هم پیمانهای اروپایی آمریکا تاثیر خواهد گذاشت و این به معنای در خطر قرار داشتن نظم لیبرال جهانی و امنیت بینالمللی است. شرایط مبهم کنونی به دلیل وضعیت بد اقتصادی در اروپا شدت پیدا میکند. اقتصاد اروپا به احتمال زیاد در پایان سال جاری میلادی دچار رکود میشود و این یک مشکل بزرگ برای دولتهای اروپایی است. از سوی دیگر موضوع خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و بحران سیاسی در فرانسه و ایتالیا همگی سبب میشوند اتحادیه اروپا درگیر مسائل مختلف باشد. موضوع بعدی تنشهای تجاری بین آمریکا و چین است که سبب کاهش نرخ رشد اقتصادی جهان شده است. به احتمال زیاد این تنشها برای مدتی طولانی ادامه پیدا خواهد کرد و تمامی آنچه بیان شد، عوامل نگرانکنندهای هستند که به زودی نمیتوان آنها را رفع کرد. یک دهه پیش بحران مالی و رکود اقتصادی جهان در حالی رخ داد که نظم لیبرال در خطر قرار نداشت و ایالات متحده با اروپا دارای یک دیدگاه بود، اما اکنون شرایط به کلی تغییر کرده است.
ارسال نظر