انتخاب چهار گزینهای
ترامپ در هر سه حوزه یاد شده خواهان امتیازدهی چین است و به احتمال زیاد چین حاضر است تعرفه بالاتر بر کالاهای صادراتی خود را تحمل کند اما در این سه حوزه تسلیم نشود. در اینجا باید به محدودیتهایی که ترامپ با آنها مواجه است توجه کرد. اگر او در پایان ماه جاری میلادی یعنی مهلت حصول توافق تجاری تعرفه بر کالاهای صادراتی چین را بالا ببرد این به معنای بنبست در مذاکرات است و سبب افت شدید شاخصهای مالی و کاهش اعتماد سرمایهگذاران، شرکتها و مصرفکنندگان خواهد شد و این چیزی نیست که ترامپ بخواهد. در نتیجه این باور وجود دارد که مذاکرات تمدید خواهد شد و ترامپ مانند قبل اعلام خواهد کرد مذاکرات در حال پیشرفت است. این امر سبب آرامش در بازارهای مالی و امیدواری سرمایهگذاران خواهد شد.
درباره روابط چین و آمریکا در سال جاری میلادی پیشبینیهای مختلفی مطرح شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم. نخستین احتمال تمدید مذاکرات و توافق بر سر افزایش نیافتن تعرفه بر کالاهای صادراتی دو طرف است. در این حالت کسری تجاری آمریکا در معاملات با چین به میزان قابل ملاحظهای کاهش نمییابد و جنگ تجاری بین دو کشور ادامه پیدا خواهد کرد اما دو طرف فرصت دارند با دقت بیشتر مسائل را مورد بررسی قرار دهند و نیز شوکی به بازارها وارد نخواهد شد. تردیدی وجود ندارد که هدف ترامپ یعنی به صفر رسیدن کسری تجاری آمریکا با چین قابل دستیابی نیست؛ یعنی چین نمیتواند واردات از آمریکا را آنقدر افزایش دهد که با صادرات کالا به این کشور برابر شود. همچنین به احتمال زیاد چین به درخواستهای آمریکا برای تغییر رویه در حوزه داراییهای معنوی تن نخواهد داد به این ترتیب اگر این سناریو تحقق یابد مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد اما اهداف ترامپ تحقق نخواهد یافت و سرمایهگذاران مجبور خواهند بود همچنان با احتیاط و هراس رفتار کنند.
دومین سناریو این است که رئیسجمهوری چین عقبنشینی تاکتیکی خواهد کرد؛ یعنی سیاست ساخت چین ۲۰۲۵ را به تعویق میاندازد اما با سرعت بیشتر در مسیر کاهش وابستگی به فناوری خارجی حرکت خواهد کرد. تنشهای تجاری حداقل این سود را برای چین داشته که رهبران این کشور را به ضرورت اتکا به توان داخلی در حوزه فناوری پیشرفته آگاه کرده است. در سالهای اخیر شرکتهای چینی به روشهای مختلف به فناوری پیشرفته غرب به ویژه آمریکا دسترسی پیدا کرده و از آن برای توسعه استفاده کردهاند. اکنون این دسترسی در حال از بین رفتن است. سومین سناریو این است که رئیسجمهوری چین درخواست آمریکا برای اتخاذ رویکرد بازارمحور به توسعه اقتصادی را رد میکند و در عوض بر حمایت از شرکتهای دولتی و خصوصی چین و سرمایهگذاریها میافزاید. دولت چین از مدتها پیش در این مسیر حرکت کرده و بخشی بزرگ از رشد اقتصاد چین حاصل حمایتهای دولت از شرکتها و سرمایهگذاریهای عظیم دولتی است. اکنون دنبال کردن این سیاست ضروریتر است.
در چهارمین سناریو رهبران چین سلطه خود بر بخش فناوری این کشور را کم میکنند و شرکتهای دولتی و خصوصی فعال در این حوزه را ملزم میکنند اصلاحات را به رشد ترجیح دهند. این نوعی اصلاح ساختاری در بخش فناوری است که رشد این بخش را کاهش میدهد. اما ساختار آن را مستحکم میکند. از سالها پیش دولت چین سلطهای بسیار عمیق و فراگیر بر اینترنت و شرکتهای فعال در حوزه فناوری داشته است و ضروری است تغییراتی در این وضعیت به وجود آید. تحقق سناریوهایی که ذکر شد به معنای تداوم تنشهای تجاری بین چین و آمریکا و کاهش نرخ رشد اقتصاد چین است. همچنین نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی چین افزایش مییابد و وضعیت بازار مالی این کشور منفی باقی خواهد ماند. در مقابل ترامپ نیاز دارد که نشان دهد جنگ تعرفهای به سود آمریکا بوده است. در واقع روابط بین چین و آمریکا در سال جاری میلادی بر پایه نیاز ترامپ به کسب یک موفقیت در جنگ تجاری و صبر چین برای شفافتر شدن شرایط مبتنی است. ترامپ میداند که نمیتواند به تمامی خواستههای خود از چین دست پیدا کند بنابراین بر این هدف تمرکز نخواهد کرد. از سوی دیگر چین باید بتواند با ابزارهای حمایتی مختلف، ثبات اقتصاد خود را حفظ کند و همزمان به بررسی و ارزیابی شرایط بپردازد.
ارسال نظر