برندهایم یا بازنده؟
مجموعه کشورهای واقع در خاور میانه، هندوستان، سایر کشورهای قاره آمریکا، آفریقا و سایر کشورهای اروپایی و آسیایی، سهم محدودتر ولی رو به رشدی در انتشار گازهای گلخانهای دارند. در واقع کشورهای مختلف، به بهای مصرف منابع طبیعی تجدیدناپذیر خود نظیر سوختهای فسیلی، نهتنها محیطزیست خود را آلوده کردهاند، بلکه عملکرد طبیعی جو کره زمین را مختل کردهاند که تبعات آن همه کشورها را متاثر کرده است. افزایش گازهای گلخانهای نظیر دی اکسید کربن باعث میشود بازتابش انرژی دریافت شده از خورشید به خارج از جو کم شود و دمای کره زمین به تدریج بالا برود و به همین دلیل به این پدیده که منجر به تغییر اقلیم میشود، گرمایش جهانی گفته میشود. پدیده گرمایش جهانی تبعات متنوعی داشته است که یکی از مهمترین آنها تغییر اقلیم بوده است. مشاهدات انجام شده در مورد اثرات تغییر اقلیم در بسیاری از کشورها نشان داده است که این پدیده بهطور خلاصه منجر به کم بارشتر شدن مناطق خشک و نیمهخشک و پربارشتر شدن مناطق مرطوب کره زمین شده است. در ایران و اکثر کشورهای خاورمیانه، تبعات تغییر اقلیم منجر به کاهش تغذیه منابع آب سطحی و زیرزمینی از بارشها، تشدید خشکسالیها و افزایش تلفات آب به شکل تبخیر شده است. البته تغییر اقلیم تنها یکی از عوامل موثر بر تنشهای آبی رو به تزاید در کشور است. چالشهای قابل توجهی که ایران در ارتباط با منابع آب تجربه میکند، باعث شده امنیت آبی به یکی از اولویتهای ملی حال حاضر کشور تبدیل شود. رشد جمعیت، تغییر اقلیم، افزایش نیازهای آبی و کاهش فرصتهای موجود برای تامین آب از عواملی هستند که فشارهای وارده بر منابع آب کشور را افزایش دادهاند. در ایران نظیر کشورهای دیگر در حال توسعه، اشتیاق شدیدی به توسعه وجود دارد که مانع درک جزئیات و عمیق روابط پویا و پیچیده بین بخشهای آب، غذا، انرژی و اقلیم و محیطزیست بهطور عام شده است. سیاستهای دنبال شده در ایران در دهههای اخیر مبتنی بر دستیابی به استقلال و خوداتکایی بوده است. سیاستهای ملی نظیر خودکفایی در محصولات کشاورزی، سالها دنبال شدهاند. این سیاستها فشار زیادی بر بالانس شکننده منابع آب در بسیاری از مناطق خشک و نیمه خشک کشور وارد کرده است، به شکلی که روند سریع توسعه در ایران توسط طبیعت خشک و نیمه خشک آن مختل و کند شده است. براساس ارزیابی دادهها، اطلاعات و گزارشهای ملی، سه عامل اصلی زیر را میتوان بر ایجاد و تشدید بحران آب در شرایط فعلی موثر دانست:
۱- توزیع جمعیت در حال رشد نامتناسب با توزیع جغرافیایی منابع آب تجدیدپذیر کشور
۲- راندمان کم استفاده از آب در بخش کشاورزی بهعنوان مصرفکننده اصلی آب در کشور
۳- نبود رویکرد یکپارچهنگر به مدیریت منابع آب و خاک و سیاستهای توسعه بخشینگر
در حال حاضر در تمامی استانهای کشور، برداشتهای آب از منابع آبی زیرزمینی از توان تامین این منابع پیشی گرفته و همین باعث بروز افتهای شدید در منابع آب زیرزمینی شده که تظاهرات سطحی به شکل فرونشست نیز در بسیاری از مناطق داشته است. در چنین شرایطی که مصارف آب از توان سرزمین برای تامین آب فراتر رفته است، بروز خشکسالیهای متعدد، منجر به بروز خسارتهای شدید به فعالیتهای وابسته به آب از جمله کشاورزی میشود. اعتراضات مردمی در مناطق مختلف کشور از جمله حوضه زایندهرود، نمونههای تبعات اجتماعی این شرایط است. یکی از مشکلاتی که در حال حاضر در حوزه سیاستگذاریهای کلان مرتبط با تغییر اقلیم وجود دارد این است که شرایط آب و هوایی جدید کشور در دوران تغییر اقلیم، تعریف رسمی و مورد قبول بخشهای مختلف نظام اداره کشور ندارد. تحقیقات مختلفی در سالهای اخیر انجام شده که نشان میدهد در صورتی که روند انتشار گازهای گلخانهای در سطح جهانی ادامه پیدا کند، آب و هوای ایران شرایط تجربه شده در سالهای اخیر را در دهههای آینده نیز تجربه خواهد کرد. به عبارت دیگر شرایط آب و هوایی سالهای اخیر که در بسیاری از استانهای کشور، خشکسالی اعلام شده است، در واقع شرایط عادی در شرایط تغییر اقلیم بودهاند. تفکیک بین خشکسالی و شرایط عادی آب و هوایی اهمیت زیادی دارد. وقتی استانی در یک سال برچسب خشکسالی میگیرد، مجوزهای خاص برای شیوه نامتعارف تامین آب مثل حفر چاه جدید در آبخوانهای ممنوعه یا پرداخت خسارت به کشاورزان آسیبدیده دریافت میکند. این شیوهها وقتی سالهای متوالی تکرار میشود، فرصتهای سرمایهگذاری برای سازگاری با تغییر اقلیم را بر باد میدهد. برخلاف ایران بسیاری از کشورهای توسعهیافته واقع در مناطق مرطوب با سرانه منابع آب تجدیدپذیر بالا، انعطافپذیری بیشتری در تعریف ساز و کارهای جلوگیری از تبعات منفی مشکلات آبی و زیستمحیطی منتج از فرآیندهای توسعه سریع و بدون آیندهنگری و نیز اثرات منفی تغییر اقلیم داشتهاند. ایران اما سرانه منابع آب تجدیدپذیر بسیار محدودی در اختیار دارد، جمعیتی در حال رشد دارد و بالانس شکننده منابع و مصارف آب آن در شرایط کنونی، فرصتهای بسیار محدودی برای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم باقی گذاشته است که اکثر آنها با بیتوجهی سیاستگذاران از دست میرود.
تغییر اقلیم یکی از مصداقهای بی عدالتی در جامعه جهانی است. نظام ناعادلانهای که در آن کشورهای توسعهیافته، سطح تولید ناخالص ملی خود را به بهای وارد آوردن خسارات بسیار قابل توجه به کشورهای کمتر توسعه یافته یا در حال توسعه، بالا نگاه میدارند. سوالی که در این شرایط باید به آن پاسخ داده شود، این است که آیا کشورهای توسعه یافته که اکثرا سرانه منابع آب تجدیدپذیر بسیار بالاتری از ایران دارند باید بیشتر نگران توافق جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای باشند یا کشورهایی مثل ایران که کمترین تبعات تغییر اقلیم منجر به بروز خسارات زیاد به فعالیتهای اقتصادی آن میشود و تبعات سنگین اجتماعی برایش به دنبال خواهد داشت؟ ایران باید از جمله کشورهایی باشد که محدود شدن انتشار گازهای گلخانهای را مطالبه کند و باید در حرکتهای بینالمللی در این خصوص بهعنوان یک کشور آسیبپذیر از گرمایش جهانی و تبعات آن، نقش پررنگی را ایفا کند.
ارسال نظر