«جذب» و «ترانسفر» فوتبالیستها
درخصوص بخش اول با نگاهی به نفرات و کادر باشگاهها میتوان مشاهده کرد که در اکثر تیمها بازیکنان یا مربیان خارجی حضور دارند که با توجه به قرارداد، باید هزینههای آنها بهصورت دلار یا یورو پرداخت شود؛ طبعا از این زاویه به باشگاهها فشار وارد میشود، اما باید دقت داشت که اگر این هزینه موجب افزایش سطح ورزش کشور شود گریزی از آن نبوده و باید آن را پرداخت کنیم، اما اگر همین هزینه منافع آنچنانی برای ورزش نداشته باشد، باید باشگاهها را به سمت استفاده از پتانسیلهای داخلی سوق داد. در قسمت دوم نیز قاعدتا ترانسفر بازیکن به خارج از کشور به ارزآوری ما کمک خواهد کرد و در حد و اندازههای خود منجر به ورود سرمایه خواهد شد.
ولی باید توجه داشت که این مساله در هر دو بخش، مستلزم مدیریت صحیح و کارشناسی شدهای است که از یکسو بستر مناسب برای نقل و انتقال مربی و بازیکن را فراهم آورد و از سوی دیگر منجر به افزایش سطح ورزش ما شود. بهعنوان مثال ورود مربیانی که توان بازیکنسازی داشته باشند، موجب رشد و ارتقای سطح بازیکنانی میشود که ممکن است در ادامه مسیر حرفهای خود به خارج از کشور منتقل شوند و با درآمد ترانسفری که در اختیار باشگاه قرار میگیرد، چرخه اقتصادی را شکل میدهند که در جوانب مختلف به توسعه ورزش کمک میکند.
اما متاسفانه در اکثر اوقات دیده میشود که این هزینههای دلاری آنطور که شایسته و بایسته است، نتیجه بخش نیستند و بحرانهای عدیدهای که در طول سالیان گذشته گریبان تیمهای بزرگ ما نظیر پرسپولیس، استقلال، تراکتور یا... را گرفته به واسطه همان مدیریت نادرستی بوده که در اصل باید موجب ارتقا و پیشرفت این باشگاهها میشد. بهعنوان مثال تیم پرسپولیس در شرایطی پا به فینال گذاشت که در طول فصل جاری لطمات سنگینی بابت عدم جذب بازیکن خورد، معضلی که ریشه در مدیریت نادرست داشت و به همین راحتی عنوان قهرمانی که میتوانست ۴ میلیون دلار درآمدزایی داشته باشد را از دست داد. عدم ناکارآمدی مدیران در این شرایط که فشارهای اقتصادی افزایش یافته، به جای کاستن از آن، موجب سنگینتر شدنش میشود و به همین راحتی مبلغی در حدود ۳۰ میلیارد تومان از جیب باشگاه پرسپولیس خارج میشود.
همین مسائل در عرصه ملی نیز دیده میشود و چرخه معیوب اقتصادی فدراسیونها هم مانند سیستم باشگاهی با مشکلات عدیدهای دست به گریبان است. در عرصه ملی هم به دلیل عدم حضور افراد توانمند در حوزههای بازاریابی و اقتصادی، پولسازی و جذب اسپانسر به خوبی صورت نمیگیرد. بهعنوان مثال همه تیمها در جام جهانی فوتبال، برندی را به تن میکنند که در بدترین حالت ممکن، ۵ میلیون دلار برای آنها درآمد ایجاد میکند، اما تیم ملی فوتبال ایران درحالی مارک آدیداس را پوشید که نه تنها درآمدی برای فدراسیون نداشت، بلکه هزینههای آن را نیز پرداخت! این افزایش قیمت دلار نیست که به فدراسیونهای ما ضربه میزند، بلکه فقدان افراد متخصص و ضعف مدیریتی است که در طول این سالها بزرگترین آسیبها را بر پیکره ورزش ملی ما وارد کرده است. درآمدهایی که از طرق مختلف نظیر اسپانسرینگ، لباس، تبلیغات، جوایز حضور در مسابقات و ... برای فدراسیونها وجود دارد میتواند تمامی هزینههای تیمهای ملی ما را در تمامی ردهها پوشش دهد و چه بسا هزینههای ایجاد زیرساخت را نیز تامین کند، اما متاسفانه شاهدیم که تیم اول فوتبال آسیا، تنها یک زمین تمرینی دارد و فقط میتوان از واژه فاجعه برای این وضعیت استفاده کرد!
بنابراین ضعف مدیریتی به شدت محسوس است و برای کنترل شرایط فعلی در بحث ارز و بهرهمندی از موقعیتی که ایجاد شده نیازمند افراد متخصص، دارای تجربه و تحصیلات در این زمینه هستیم. مشکل مالی برای بازی با تیمهای بزرگ اروپایی و آمریکایی در شرایطی که همسایگان عرب ما به راحتی این کار را انجام میدهند و مسائل اقتصادی آن را هم مدیریت میکنند، جز در ضعف مدیریتی ریشه در جای دیگر نداشته و در شرایطی که درآمدهای ارزی بیش از سابق میتواند به ما کمک کند، در واقع این خودمان هستیم که به خودمان کمک نمیکنیم.
ارسال نظر