مقابله یا مذاکره؟
ویژگیهای تحریمهای جدید
رویکرد ترامپ به مسائل سیاست خارجی و ویژگیهای منحصربهفرد او باعث شده است تحریمهای ایالات متحده ابعاد جدیدی به خود بگیرند. بهدلیل سیاستهای بهشدت ملیگرایانه ترامپ و خروجش از پیمانهای چندجانبه و همچنین فواید خودِ برجام، اغلب کشورهای دنیا با خروج آمریکا از این توافق مخالف بودند و تلاش گستردهای برای ممانعت از این اقدام انجام دادند. اما توفیقی در این زمینه کسب نکردند. از همینرو به شدت با تحریمهای اعمالی از سوی دولت وی بر ایران نیز مخالف هستند و در تلاشند یک مکانیزم مالی جدیدی برای معامله با ایران تعریف کرده و بهنوعی آثار تحریمهای آمریکا را کاهش دهند. بنابراین یکی از ویژگیهای تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران این است که اجماع جهانی را با خود ندارد و همین امر کار را برای ایران قدری راحتتر میکند. بُعد دیگر تحریمهای جدید به ویژگیهای شخصی ترامپ برمیگردد. وی به شدت در تلاش است هر چه سریعتر ایران را به پای میز مذاکره بکشاند و از همین رو بحث به صفر رساندن صادرات نفتی ایران را هم مطرح کرده بود. تصویرسازی شخصی برای ترامپ خیلی اهمیت دارد و از همینرو برای انتخابات آتی ریاست جمهوری خیلی روی این مسأله حساب باز کرده تا بتواند در کمپینهای خود از توافق جدید با ایران بهعنوان یک برگ برنده مهم یاد کند. بر اساس این ذهنیت، ترامپ در تلاش برای وارد آوردن شدیدترین فشارها در بازه زمانی کوتاهمدت به ایران است تا زودتر روند مذاکره با تهران آغاز شود. در اینراستا، شرکتها، کشتیها، بانکها، هواپیماها و افراد زیادی را وارد لیست تحریمی خود کرده است تا زودتر نتیجه بگیرد. بنابراین گستردگی این تحریمها از ابعاد دیگر آن است. مساله دیگر در ارتباط با تحریمهای جدید اینکه اغلب روشها، ابزارها، شرکتها و موسسات پوششی داخلی و خارجی و افراد موثر در دور زدن تحریمهای قبلی شناسایی شدهاند. این مساله کار ایران برای دور زدن تحریمها را سختتر میکند و باید هزینه و زمان زیادی برای این امر اختصاص یابد.
نقش بازیگران ثالت در دور جدید تحریمها
با توجه به موارد پیشتر گفتهشده، از اروپا، چین و روسیه بهعنوان بازیگرانی نام برده میشود که میتوانند برای مقابله با تحریمها به ایران کمک کنند. کشورهای اروپایی از مدتی پیش برای طراحی سیستمی به نام SPV به منظور انجام تراکنشهای مالی با ایران کار میکنند و زمان عملیاتی شدن آن را هم ۴ نوامبر (روز اعمال تحریمهای جدید آمریکا) اعلام کرده بودند. اما این اتفاق رخ نداد. دلیل تاخیر عمدتا مسائل فنی و تکنیکی عنوان میشود که درست هم هست. اما در کنار مسائل فنی باید به دشواریهای سیاسی موجود بر سر راه اروپا برای همراهی با ایران به منظور مقابله با آمریکا نیز توجه کرد. خود این کشورها در معرض تهدید ترامپ برای تحریمشدن هستند. آنان برای انجام اینکار قطعا بر اساس محاسبه سود و زیان عمل میکنند و همانطور که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه گفت: آنان کاری نمیکنند که در راه همکاری با تهران، با واشنگتن مشکل پیدا کنند. علاوه بر این، خود کشورهای اروپایی به لحاظ اقتصادی به شدت دچار مشکل هستند و هرگونه تعارض با آمریکا ممکن است هزینه گزافی را نیز برای این کشورها به ارمغان بیاورد. همچنین اغلب شرکتهای بزرگ اروپایی بهدلیل مراودات تجاری گسترده با آمریکا، پیش از اعمال تحریمها، انصراف خود را از کار با ایران اعلام کرده بودند.
واشنگتن پیشتر بر سر کسری تراز تجاری با پکن در تعارض است و جنگ تجاری آنها بالا گرفته است. بنابراین چین تمایل زیادی ندارد که در یک حوزه دیگر با آمریکا دچار مشکل شود. آنها حتی در زمینه تحریمها پیشدستی کرده و همکاریهای بانکی خود را با ایران به شدت کاهش دادهاند. دولتمردان چین بهرغم دریافت معافیت در زمینه واردات نفتی، میزان واردات خود را نیز به شدت کاهش خواهند داد. با توجه به درهمتنیدگی اقتصاد چین با اقتصاد جهان و آمریکا، این رفتار پکن قابل پیشبینی بود. روسیه طرف دیگر این معادله است. پوتین بازیگر قهاری در صفحه شطرنج جهانی است و به خوبی با مهرههای خود بازی میکند. مسکو ثابت کرده است که هیچگاه تکیهگاه قابل اعتمادی نیست و نمیتوان روی حمایتهای آن حساب باز کرد. نمونه آن، همراهی این کشور با عربستان برای جبران کاهش تولید نفت ناشی از تحریمهای ایران بود. علاوهبراین، روسیه فاقد ابزارهای مالی و سیاسی کافی برای حمایت از ایران در مقابله با تحریمهای آمریکا است.
مساله کدام است؟
شاید هر دو. ترامپ برای آوردن ایران به پای میز مذاکره دستوپا میزند. توافق با ایران برگ برنده بسیار مهمی برای ترامپ خواهد بود. ایران میتواند از این مسأله استفاده کند. واقعیت این است که تحریمها پیش از اعمال، آثار بهشدت زیانبار خود را گذاشته و اقتصاد کشور را در تنگنا قرار دادهاند. کسر قابل توجهی از ایرانیان در حال حاضر زیر خط فقر زندگی میکنند و این امر زنگ خطری برای دولتمردان باید باشد. در شرایط کنونی، مهمترین اقدامی که باید انجام شود این است که باید بحران را مدیریت کرد. اقتصاد ایران در داخل با بیماریهای مزمنی دستوپنجه نرم میکند. باید به اصلاح ساختار اقتصادی دست یازید و با رانت، فساد همهگیر، سوءمدیریت، سوءاستفاده از رانت اطلاعاتی و به تاراج بردن سرمایههای کشور مبارزه کرد و نظام بانکی و مالی فرسوده را سامان دیگری داد. همه اینها نیازمند برخی تصمیمهای سخت در داخل هستند که دولتمردان به دلایل مختلف از اتخاذ آنها طفره رفته و میروند. در بعد خارجی تهران باید به تقویت روابط منطقهای خود کمر همت ببندد. در شرایط سخت تحریمی، روابط سیاسی و تجاری با کشورهای همسایه میتواند التیامبخش برخی از دردهای ایران باشد. در روابط فرامنطقهای، ایران ضمن تلاش برای بهرهگیری از امتیازات مطرح شده در برجام از سوی طرف غربی، باید از طرح پیششرطهای غیرعملی به منظور مذاکره با دولت ترامپ دوری کند. هرچند ترامپ غیرقابل اعتماد و دمدمیمزاج است، اما میتوان با مهارتهای دیپلماتیک و ابزارهای سیاسی از تشدید تنشها جلوگیری کرد. میتوان با طرح موضوعاتی چون گفتوگوهای کارشناسی یا همکاری در موضوعات منطقهای چون یمن، عراق یا سوریه قدری دیدگاه آنها را تغییر داد. با توجه به اهمیت ابعاد تبلیغاتی مذاکره با ایران برای ترامپ، میتوان از این مساله نیز بهرهبرداری کرد.
نکته پایانی: با وجود داشتن منابع عظیم و خدادادی، اقتصاد ایران برای چندین دهه به دلیل تحریمهای آمریکا رنجور شده و به نقطه حساسی رسیده است. آمریکا به ظرافت و با هوشمندی ایران را به سمتی سوق داده که در زمینههای متعدد داخلی و خارجی متحمل هزینههای زیادی شود. باید درک کرد که تحمل فشار بیشتر از سوی مردم بسیار دشوار است. بنابراین باید فکری کرد، قبل از اینکه زود، دیر شود. میشود در زمینه بحران موجود در رابطه با آمریکا بازاندیشی کرد. بازاندیشی انتقادی میتواند گزینههای آزموننشده، ولی شدنی را پیش روی ما بگذارد. باید بدانیم مشکل مردم با گفتاردرمانی حل نمیشود. کاری باید کرد، طرح نویی باید درانداخت، تصمیمی باید گرفت. وقت تنگ است.
ارسال نظر