موتور رشد کدام است؟

تضعیف ریال: پیش‌بینی کرده بودیم که چنانچه تضعیف ریال محرک بازدهی بورس تهران شود، ارزش جایگزینی شرکت‌ها تقویت می‌شود. همچنین صنایع صادرات‌محور که عمده آن بر پایه صادرات مواد اولیه و فناوری نشده است، ارزش بیشتری پیدا می‌کند. دیر زمانی نیست که نرخ برابری ریال در برابر دلار کمتر از ۴هزار تومان بود.

رشد قیمت کامودیتی‌ها: بورس تهران کامودیتی‌محور است؛ فلزات، نفت و مواد پتروشیمی اگر رشد کنند، بورس تهران هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، بنابراین اگر تضعیف ریال هم نبود، باز بورس تهران با تقویت قیمت‌های جهانی رشد می‌کرد. مانند رشدی که در سال ۹۶ شاهد آن بودیم، اما رشدی با سرعت و شدت به مراتب کمتر.

تورم و انتظارات تورمی: بین سال‌های ۹۲ تا ۹۶، سیاست‌های پولی و مالی انتظارات تورمی را سرکوب کرده بودند. تقاضای سفته‌بازی به شدت کاهش پیدا کرده بود و این مساله در بازار ثانویه تاثیر خود را نشان داد. اگر سهمی رشد می‌کرد، حتما متغیرهای بنیادی در آن اثر داشت و در بیشتر مواقع تمام پتانسیل رشد سودآوری سهم در قیمت منعکس نمی‌شد. اما در سال جاری اسب سرکش انتظارات تورمی دوباره به میدان آمده است و این باعث می‌شود انتظارات آتی از رشد سودآوری سهام مختلف بازار به‌طور کامل در قیمت‌ها منعکس شوند. این بار نه تنها بر اثر متغیرهای بنیادی، بلکه بر اساس رشد ارزش جایگزینی و محرک انتظارات تورمی.

نقدینگی: در مورد نقدینگی بارها صحبت شده و اینکه در هر بازاری وارد شود، می‌تواندآن بازار را تحت تاثیر قرار دهد. بورس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و احتمالا بخشی از رشد بورس تهران در اثر ورود این محرک به بازار بوده است. عوامل متعددی را می‌توان به چهار عامل فوق افزود، اما آیا اتفاقی که در حال رخ دادن است، فضای مثبتی را ترسیم می‌کند؟ یک بار دیگر هم در این فضا قرار گرفته‌ایم و فضای فعلی چندان برایمان نا آشنا نیست. فضایی که تنش‌های بین‌المللی در آن به حداکثر ممکن رسیده، آرامش روانی عموم مردم بر اثر ناآرامی در قیمت‌ها و به ویژه قیمت پول ملی بر هم خورده، قیمت‌ها برای بالا رفتن ثانیه‌شماری می‌کنند و قیمت تمام اقلام که در زندگی روزمره مردم تاثیر دارد، از جمله قیمت اتومبیل، هزینه اجاره واحدهای مسکونی و قیمت خرید و فروش مسکن ظرف مدت کوتاهی افزایش قابل توجهی داشته است. در چنین فضایی به‌طور قطع بورس تهران نیز آرام و قرار ندارد. هر بازاری که در آن حفظ ارزش پول ممکن باشد، مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد؛ ارز، طلا، مسکن و بورس از جمله گزینه‌های در دسترس هستند، بگذریم که از مدت‌ها قبل افرادی سرمایه خود را تبدیل به واحدهای پول بین‌المللی کرده و از کشور خارج کرده‌اند. در این فضا بازدهی بورس تهران زیاد می‌شود و به‌طور روزافزون ورود پول به بازار زیاد می‌شود.

اما واقعا چنین فضایی مثبت است؟ به دلایل گوناگون پاسخ منفی است. بورس تهران قرار است آیینه اقتصاد باشد. اگر در اقتصاد رشد و شکوفایی داشته باشیم، صادرات غیر نفتی زیاد شود، شرکت‌هایمان بازارهای جدیدی را تصاحب کنند یا محصولات جدیدی تولید کنند، این رشد و شکوفایی در بورس هم منعکس خواهد شد. حال ارزش پول ملی هم در این میان ممکن است دخالتی داشته باشد، تضعیف ارزش ریال به اندازه تفاضل تورم داخلی و خارجی است و این تضعیف هم به نوبه خود می‌تواند رشد درآمدهای گردشگری و افزایش صادرات غیرنفتی را به دنبال داشته باشد. اما تمام موارد ذکر شده در چند سطر فوق بعد از اگری قرار می‌گیرد که محقق نشده است. به عبارت دیگر رشدی که در بورس تهران می‌بینیم بیشتر از آنکه نماد رشد و شکوفایی اقتصاد باشد، در حال نمایان ساختن تلاش سرمایه‌گذاران برای تطبیق با شرایط تورمی است. بازار جدیدی برای محصولات تولیدی شرکت‌های بورسی به وجود نیامده است، در بیشتر موارد حجم فروش آنها ثابت است و کیفیت محصولات تولیدی نیز ثابت مانده است. آنچه محرک رشد است، تورم افسارگسیخته است که باعث می‌شود رشد قیمتی در محصولات تولیدی شرکت‌ها رخ دهد، توجه به ارزش جایگزینی بیشتر شود و...

علاوه بر موارد ذکر شده باید به این نکته هم توجه داشت که سال آینده قیمت مواد اولیه نیز ممکن است به همان میزان رشد کند و در نتیجه سود شرکت‌ها با رکود و توقف و حتی کاهش روبه‌رو شود. مگر آنکه یک عامل پیش‌بینی نشده سیاسی یا اقتصادی در جهت مثبت باعث تغییر شرایط شود. برای نیمه دوم سال نیز چند مورد ذکر می‌شود که می‌توانند شرایط بازار را در جهت مثبت یا منفی دستخوش تغییر سازند:

ترامپ: تاکنون بازار تاثیر ترامپ را بر شرایط دیده است. گسستن آمریکا از برجام امری نبوده که مخفی بوده باشد و به دنبال آن تاثیرات عینی آن بر مسائل اقتصادی در داخل نیز قابل مشاهده است. اتفاقا بورس تهران از روزی که ترامپ از برجام خارج شد، روند مثبتی در پیش گرفت، اما هر عاملی که باعث تشدید تنش‌ها و فراتر رفتن آن از حد انتظار فعلی سرمایه‌گذاران باشد، می‌تواند جهت بازار را بر عکس کند. مخالف این روند نیز صادق است. یعنی اگر تغییرات در جهت فضای مذاکره و ایجاد درک متقابل بین طرفین منازعه پیش رود، ممکن است بازار واکنش بسیار مثبتی از خود نشان دهد.

نرخ سود سپرده‌ها و اوراق بهادار با درآمد ثابت: گاهی برای اوراق با سررسید بیش از یک سال تا ۳۰ درصد سود را نیز پیشنهاد می‌دهند. برای اوراق با سررسید کوتاه‌تر نیز ۲۵ درصد سود در دسترس است. سپرده‌های بانکی را هم ظاهرا مدتی است با نرخ‌های فراتر از نرخ رسمی اعلام شده تمدید می‌کنند. سود ثابت بالا برای هر سرمایه‌گذاری می‌‌تواند تحریک‌کننده باشد تا به جای سرمایه‌گذاری در یک بازار دارای ریسک، دارایی خود را به بازاری با ریسک کمتر و بازدهی بدون زحمت منتقل کند. زمان آن مشخص نیست، اما این ریسک همواره با بورس تهران همراه خواهد بود. حال اگر این نرخ سود، موضوع سیاست تنظیم بازار دولت نیز باشد، مشابه آنچه در سال‌های ۹۲ تا ۹۶ بود، این ریسک با شدت بیشتری هم می‌تواند همراه باشد.