فقدان نگاه راهبردی

شاید شورای شهر تهران تمامی توقعات مردم را برآورده نکرده است. ولی باید باتوجه به چالش‌های این شورا راهکارهایی برای عملکرد هر چه بهتر شورای پیش رو ارائه کرد. یکی از کمبودهای جدی در زمینه‌ کارهای تخصصی شهری در ایران، نبود آسیب‌شناسی آموزنده و آموختن پیوسته از تجربیات است.با یک نگاه ساده می‌توان دید که شاید اولین مشکل شورا، عدم همکاری و همسویی مردم پس از اتمام فرآیند انتخابات است. همان‌گونه که در یادداشتی در زمان انتخابات شوراها مطرح کردم، یکی از مهم‌ترین مشکلات، از آنجا نشات می‌گیرد که مردم هنوز شهر خود و وظایف شهروندی خود را نمی‌دانند. مردم هنوز نمی‌دانند باید از عضو شورای شهر چه بخواهند. چند بار چه به‌عنوان متخصص یا به‌عنوان شهروند از خود سوال کرده‌ایم واقعا وظیفه اصلی یک شورا چیست؟ یکی از راه‌ها، نگاهی به تجربه موفق شوراهای شهرهای دیگر دنیا است که توانسته‌اند شهرهایی با کیفیت جهانی برای شهروندان خود ایجاد کنند. هنوز مجموعه‌ای از کارهای موفق شوراهای شهرهای دیگر نه توسط شورا و نه توسط سایر متخصصان تهیه نشده است، هنوز دستاوردهای یک شورای موفق بر همه آشکار نیست. از همین رو است که شورای شهر تهران و حتی کارگروه‌های تخصصی آن تنها به مسائل فوری در دستور کار می‌پردازند و هنوز شاهد آینده‌نگری، چشم‌اندازها و سازوکارهای درازمدت برای این شهر نیستیم. این آسیب نه فقط گروه شورای شهر که بیماری بدنه اصلی جامعه تخصصی است. پس نمی‌توان از شورا توقع روندهایی داشت که هنوز در جامعه تخصصی شهری و سطوح مدیریتی و حتی دانشگاهی مطرح نشده و طبیعتا تبدیل به رویه نیز نشده است. بنابراین به‌رغم تلاش‌های خوب شورا برای استفاده از مشاوره برخی متخصصان، هنوز تغییر ماهوی در روند اداره و مدیریت و تصمیم‌گیری شهر دیده نمی‌شود.

یکی از وظایف اصلی شوراهای کلان‌شهر‌های بزرگ و موفق دنیا تهیه اسناد راهبردی برای شهر و نیز تعریف و هدایت پروژه‌های کلیدی شهر است. تمام مراحل تهیه این اسناد در معرض دید، قضاوت و اظهار نظر تمام شهروندان بوده و علاوه بر این تمام اسناد در جلسات عمومی که در نقاط مختلف شهر تهیه می‌شوند توضیح داده شده و برای بازه‌های زمانی چه به‌صورت الکترونیک در سایت شورا و چه به‌صورت کاغذی در دفاتر محلی شوراهای منطقه‌ای در معرض دید و قضاوت شهروندان قرار می‌گیرند. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات شورای شهر تهران تمرکز تک‌مقیاسی آن است، به عبارت دیگر می‌بینیم که اعضای اصلی در تمام موارد حتی مقیاس‌های خرد، به‌صورت فردی و موردی اقدام می‌کنند و این مانع از نگرش کلان و راهبردی برای هدایت شهر به سوی آینده‌ای پایدار است.

هرچند شورای شهر تهران آغاز خوبی برای ترویج شفافیت در بدنه مدیریت شهری تهران داشته است، اما هنوز راه بسیار درازی برای تحقق این مهم پیش رو دارد. یکی از این کمبودهای مهم وجود سامانه اطلاعاتی شفاف و به‌روز برای مدیریت شهری تهران است تا شهروندان در جریان تمام تصمیمات، هم شورا و هم شهرداری قرار گیرند. برای مثال در تجربه‌های موفق جهانی، هرطرح شهری باید در یک بازه زمانی با اعلامیه‌هایی در معرض دید همه افراد محله و شهر قرار گیرد و هرکسی اجازه دارد مخالفت خود را اعلام کند و در صورتی‌که فرد ارائه‌دهنده طرح و مالک نتوانند معترضان را با دلایل منطقی و علمی قانع کنند طرح متوقف خواهد شد. تنها در این صورت است که می‌توان ادعا کرد فرآیندی دموکراتیک رخ داده و شهروندان در اداره امور شهرشان مداخله دارند.در نهایت باید گفت اختیارات و قدرت شورای شهر تهران در مقایسه با شهرهای موفق جهان بسیار محدود و سطحی است که نشان از حضور کمرنگ مردم در تعیین چگونگی اداره شهرشان دارد. امید است طی سال‌های آینده با توجه به روندهایی که در این یادداشت اشاره شد شاهد تغییرات مثبتی برای حضور یک شورای قوی و موثر در کنار شهروندان آگاه و مسوول باشیم.