طعمه بریتانیایی ترامپ
همه ما روند اظهار نظرهای ترامپ قبل از ملاقات با رهبر کره شمالی را شاهد بودیم. همچنین ترامپ هرگز به خود اجازه نمیدهد در ملاقات با ولادیمیر پوتین یا رئیسجمهوری چین چنین رفتاری داشته باشد و این درحالی است که روسیه به دخالت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا متهم است و بنا به ادعای ترامپ چینیها با رویههای تجاری غیرمنصفانه خود لطمات بزرگی به اقتصاد آمریکا وارد کردهاند. اما ترامپ با روسای جمهوری دو کشور بسیار مودبانه رفتار میکند. حال رفتار ترامپ قبل از سفر به انگلستان را در نظر بگیرید. او قبل از سفر به این کشور گفت بوریس جانسون وزیر امور خارجه پیشین انگلستان که در مخالفت با ترزا می استعفا داد شخص بهتری برای نخستوزیری این کشور است. در واقع یک مجموعه توهینهای حساب شده علیه ترزا می به نمایش گذاشته شد تا موضع او تضعیف شود و این در حالی است که در چند دهه گذشته انگلستان هم پیمان آمریکا بوده و بیشترین وفاداری را به این کشور نشان داده است.
البته خانم مینباید تصور کند ترامپ صرفا با او چنین رفتاری دارد. ترامپ با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز به شیوههای دیپلماتیک رفتار نمیکند. اصولا ترامپ با اکثر رهبرانی که به شیوهای دموکراتیک انتخاب شدهاند و به ویژه زنان، رفتارهای خلاف قاعده دارد. البته معمولا پس از مجموعهای از توهینها لحن ترامپ نرم میشود. او در سفر به بریتانیا ابتدا مواضع تند علیه ترزا میاتخاذ کرد اما در پایان سفر اعلام کرد با نخستوزیر انگلستان به توافقهای بزرگی دست یافته است و هر آنچه خانم می درخصوص خروج انگلستان از اتحادیه اروپا انجام دهد، از نظر او کار درستی است.
الگوی رفتاری ترامپ به این شکل است: یک ضربه سخت، سخنان نرم و آشتی جویانه، تضمین بهتر شدن روابط در آینده مادام که طرف مقابل مطابق خواسته او باشد. اما این الگوی رفتاری برای انگلستان پس از خروج از اتحادیه اروپا به چه معنا خواهد بود؟ واقعیت این است که در حوزه ژئوپلیتیک و کلان، اهداف ترامپ همواره یکسان است: از میان بردن چندجانبهگرایی، همکاری و نظم بینالمللی، خواه ناتو باشد یا اتحادیه اروپا و سازمان ملل یا حتی گروه هشت. او مایل است این نهادها تضعیف شده و از میان بروند و دنیایی از کشورهای منفرد و بدون پیوستگی سازمانی یا نهادی وجود داشته باشد تا آمریکا بتواند با تک تک آنها جداگانه به توافق مورد نظر خود برسد.
در یک چنین دنیایی، آمریکا نقش سگ بزرگ تر را بازی میکند که میتواند نظم خود را به دیگران تحمیل کند. تصور کنید انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شود. در این حالت به یک طعمه آسان برای آمریکا تبدیل خواهد شد. طرفداران خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، روابط گسترده تر تجاری بین لندن و واشنگتن را بسیار مفید میدانند گویی این روابط جایزه آزاد شدن انگلستان از اتحادیه اروپاست. اما آنها باید به اشتیاق ترامپ به جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا با دیده تردید نگاه کنند. آیا ترامپ واقعا میخواهد انگلستان از اتحادیه اروپا جدا شود، زیرا او خواهان رونق و رفاه انگلستان است یا در واقع پس از جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا ترامپ راحتتر میتواند توافق تجاری مورد نظر خود را به این کشور تحمیل کند؟
در حال حاضر ترامپ مجبور است در مذاکرات تجاری، با یک اتحادیه ۲۸ عضوی با قدرت اقتصادی بالا سر میز مذاکره بنشیند، اما بهترین حالت برای او، مذاکره جداگانه با هر کشور و تحمیل خواست خود به آن است. تحلیلگران تجاری میگویند توافقنامه تجاری با آمریکا حداکثر ۳/ ۰ درصد بر تولید ناخالص داخلی انگلستان خواهد افزود در حالی که خروج از اتحادیه اروپا زیانهای بزرگی برای اقتصاد این کشور در بر خواهد داشت. از دید ترامپ، برگزیت یک راه بسیار موثر برای تضعیف و نابود کردن اتحادیه اروپا و در نهایت تحمیل شرایط آمریکا به تک تک اقتصادهای قاره اروپاست و دقیقا به همین دلیل او از رئیسجمهوری فرانسه نیز خواست به فرگزیت (خروج فرانسه از اتحادیه اروپا) فکر کند. ترامپ خواهان حاکمیت قانون جنگل در جهان است و اتحادیهای به بزرگی و قدرتمندی اتحادیه اروپا مانعی در راه رسیدن او به چنین دنیایی است.
مردم انگلستان هنوز هم فرصت دارند با خروج کشورشان از اتحادیه اروپا مخالفت کنند. آنها عمدتا از ورود مهاجران به انگلستان ناراضی بودند و تنها راه جلوگیری از ورود این مهاجران را جدایی انگلستان از اتحادیه اروپا میدیدند، اما به تبعات فراگیرتر این جدایی فکر نکردهاند. انگلستان خارج از اتحادیه اروپا مجبور خواهد بود به شرایطی که کشورهای دیگر بهویژه آمریکا برای برقراری روابط تجاری تحمیل میکند، تن دهد.
ارسال نظر