علاج واقعه قبل از وقوع!
بحران ارزی تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله وابستگی ارزش یک ارز به ارز دیگر و سیاستهای پولی بانکهای مرکزی رخ میدهد و برای عبور از آن باید در مسیر شناور کردن ارزش ارز حرکت کرد. در حقیقت سیاستهای پولی باید به جای مبارزه با نیروهای بازار، سازگار با واقعیتها تدوین شوند. در برخی موارد بحران ارزی تحتتاثیر سفتهبازی رخ میدهد و عموما پیشبینی بحران دشوار است.
در گذشته علت اصلی بحران ارزی، ناکامی بانک مرکزی در حفظ یک نرخ ثابت وابستگی ارز ملی به ارز خارجی شناور بوده است. برای مثال از پیش انتظار میرفت که دولت انگلستان نتواند از وابستگی ارزش پوند به مارک آلمان هنگامی که نرخ تورم در انگلستان سه برابر نرخ تورم در آلمان است دفاع کند. در نهایت این پیشبینی تحقق یافت و ارزش پوند به شدت کاهش پیدا کرد. در این میان سرمایهگذارانی که از قبل بر مبنای این پیشبینی در بازار فعالیت کرده بودند سودی سرشار کسب کردند.
حتی هنگامی که هیچ اتصالی بین یک ارز و ارز دیگر وجود ندارد بحران ارزی ممکن است تحتتاثیر تمایل یک بانک مرکزی به بالا بردن ارزش ارز ملی با هدف حفظ سرمایهگذاری سرمایهای در داخل مرزهای کشور رخ دهد. برای مثال بازارهای نوظهور اوایل سال ۲۰۱۴ شاهد خروج سرمایهها بودند و این عامل به کاهش شدید ارزش ارزها در این کشورها منجر شد. بانکهای مرکزی در واکنش به این وضعیت، نرخهای بهره را بالا بردند تا سرمایهگذاران را جذب کنند. اما نرخهای بالای بهره به کاهش نرخ رشد اقتصادی و بحران ارزی منجر شد.
در دیگر موارد، کشورها ممکن است بخواهند ارزش ارز خود را بهطور مصنوعی پایین نگه دارند تا کالاهای صادراتیشان نسبت به دیگر کشورها مزیت رقابتی پیدا کند. مشهورترین نمونه این رویه در چین مشاهده شده است. چین در چند دهه اخیر ارزش یوآن را به ارزش دلار متصل کرده است. با آنکه دولت چین به دلیل در اختیار داشتن میزان بالای ذخایر ارزی خارجی هرگز در حفظ این اتصال با مشکل مواجه نبوده اما دخالتهایی که در ارزش یوآن در برابر دلار شده تاثیرات بزرگ در دیگر بخشهای اقتصاد چین گذاشته است.
درباره روشهای مقابله با بحرانهای ارزی دیدگاههای مختلف مطرح شده است. بهترین روش مقابله با چنین بحرانهایی، جلوگیری از وقوع آنهاست. در واقع از پیش باید اقدامات پیشگیرانه انجام شود. معمولا نرخ شناور برابری از بروز بحران ارزی جلوگیری میکند زیرا شناوری نرخ برابری تضمین میکند که قیمت ارز تحت مکانیزم بازار تعیین میشود نه نرخ برابری ثابت که در آن بانکهای مرکزی مجبور هستند با بازار مبارزه کنند.
برای مثال مبارزه بانک مرکزی انگلستان برای جلوگیری از تحقق پیشبینیها مستلزم صرف میلیاردها پوند با هدف حفظ نرخ برابری پوند بود و مشخص شد که این تلاشها بیفایده بوده است. بانکهای مرکزی همچنین باید از اتخاذ سیاستهایی که علیه مکانیزم بازار است اجتناب کنند مگر آنکه این کار برای جلوگیری از بحرانی فراگیرتر ضروری باشد. برای مثال اقتصادهای نوظهور میتوانستند جریان خروج سرمایهها را بپذیرند و سیاستهای سرمایهگذاری خود را اصلاح کنند تا سرمایهگذاری خارجی جذب شود نه آنکه سعی کنند نرخهای بهره را بالا ببرند زیرا این اقدام در نهایت به ضعف اقتصاد و بحران منجر شد.
از بحران ارزی سال ۱۹۹۴ آمریکای لاتین تاکنون، موارد وقوع بحرانهای ارزی بیشتر شده است. این بحران شاید مشهورترین بحران ارزی بوده است. پس از کند شدن رشد اقتصاد مکزیک و کاهش ذخایر ارزی خارجی این کشور، سرمایهگذاران دچار هراس شدند و پیشبینی کردند این کشور در بازپرداخت بدهیهای خود ناتوان خواهد شد. سال ۱۹۹۴ پس از آنکه مکزیک مجبور شد ارزش پول خود را کاهش دهد و نرخهای بهره را بالا ببرد، احتمال ورشکستگی کشور بیشتر و در نهایت لطمات بزرگ به اقتصاد این کشور وارد شد.
بحران سال ۱۹۹۷ آسیا یکی دیگر از موارد بحران ارزی است. ببرهای آسیایی که سالهای دهه ۱۹۹۰ از رشدی بالا برخوردار بودند به بدهی خارجی وابستگی شدید پیدا کرده بودند تا بتوانند نرخ بالای رشد خود را حفظ کنند. بنابراین هنگامی که وامدهیها کاهش یافت این کشورها در بازپرداخت بدهیهایشان ناتوان شدند. در این کشورها نیز حفظ نرخ برابری ثابت دشوارتر شده بود و سرمایهگذاران درباره ریسکهایی که متوجه اقتصاد بود نگران بودند.
موارد بحران ارزی در بسیاری از کشورها رخ داده و همانطور که بیان شد بهترین راه مقابله با آن، جلوگیری از وقوع آن است. اما سرمایهگذاران چه اقداماتی باید انجام دهند؟ سرمایهگذاران هنگام تصمیمگیری برای فعالیت در بازارهای مختلف باید به دقت مراقب تغییرات ارزش ارزها باشند. در برخی موارد از روی نشانههای مختلف میتوان بروز مشکلات را پیشبینی کرد؛ البته پیشبینی بحران ارزی همواره دشوار است. نکته مهم این است که سرمایهگذاران باید به سیاستهای بانکهای مرکزی هر کشور دقت کنند. پیشینه اقدامات بانکهای مرکزی در مواجهه با بحرانها میتواند مسیر آینده را نشان دهد. بانکهای مرکزی به روشهای مختلف نسبت به بحرانهای ارزی واکنش نشان میدهند.
برخی بانکها در بازار دخالت میکنند، به این معنا که به خرید و فروش ارز ملی کشور میپردازند تا بر ارزش آن در برابر دیگر ارزها تاثیر بگذارند. در ژاپن، سوئیس و چین بانکهای مرکزی از این روش استفاده میکنند. در اکثر مواقع دخالت در بازار ارز با هدف پایین نگه داشتن ارزش ارز ملی انجام میشود اما گاهی این اقدام یک واکنش هیجانی به نوسانهای غیرمنتظره و بزرگ ارزش ارز ملی است. اقتصاددانها معتقدند جلوگیری از سفتهبازی و ایجاد اطمینان در سرمایهگذاران راهی مناسب برای کنترل بحرانهای ارزی است.
نکته مهم این است که بروز این بحرانها زمینههایی دارد. در نتیجه جلوگیری از ایجاد آن زمینهها از بروز بحران جلوگیری میکند. برای مثال ضعف اقتصاد یا پیشبینی افزایش یا کاهش عرضه ارز سبب انجام اقداماتی از سوی سرمایهگذاران میشود و همواره سفتهبازها آماده سوء استفاده از شرایط بیثبات در بازارها هستند. اقتصادهایی که دچار ضعفهای ساختاری هستند و به سرمایهگذاری خارجی و استقراض وابستگی بالایی دارند برای بروز بحران ارزی مستعدتر هستند. همانطور که بیان شد، دولتها و بانکهای مرکزی در این کشورها باید برای بروز بحران آمادگی لازم را داشته باشند و از نقاط ضعف اقتصاد خود بکاهند. این یک اقدام ضروری برای جلوگیری از بحرانهای ارزی است. همچنین پیشبینیها درباره تحولات اقتصادی جهان در آینده به سرمایهگذاران امکان میدهد خود را برای وضعیتهای ناخوشایند آماده کنند.
ارسال نظر