افزایش سالنهای خصوصی
با این وجود، بهرغم حمایتهای مالی، مدیریت کل مجموعه را به کارگردان صاحبنامی اعطا میکنند تا بتواند با تجربه و توان خود به ارکان آن ساختار، روح و هویت بدمد. از طرف دیگر بهجز بازرسیهای مالی جهت بررسی شفافیت مخارج، در امور مدیریتی او نیز هیچگونه دخالتی صورت نمیگیرد و استقلال مدیریتی او حفظ میشود. بهجز مثال ذکرشده، اساسا گروههای بزرگ و حرفهای دیگری نیز وجود دارند که کمک هزینه دولت فرانسه را دریافت میکنند. کمیتهای در وزارت فرهنگ و هنر این کشور تشکیل شده است تا هر گروهی خواستار دریافت کمکهزینه باشد، بسته به میزان خلاقیت و کیفیت اثر، مبلغی را دریافت کند. اما در ایران چنین چیزی وجود ندارد. تا پیش از این وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بخشی از بودجه خود را به آثار نخبه اختصاص میداد، آثاری که دربر دارنده ارزشهای شکلی و فکری و معنایی فرهنگ ایرانی باشند. روندی که امروزه دیگر اثری از آن باقی نمانده و با ورود سرمایهداری به این بخش، تئاتر ما بهطور کلی در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته است؛ بهنحوی که تئاتر تبدیل به امری تجاری و در چرخه تولید اقتصادی قرار گرفته است. کار به جایی رسیده است که دولت نیز به کسب درآمد از این بخش میپردازد و بدون توجه به نوع نمایش و کیفیت و مشخصات اثر، سالنهای خود را اجاره میدهد.
در این شرایط شاهد رشد سالنهای نمایش خصوصی هستیم که تعداد بسیار زیادی از هنرمندان جوان فارغالتحصیل از دانشگاهها و کلاسهای آزاد را در خود جای میدهند. به هر صورت ۱۸ دانشکده تئاتر فعال وجود دارد و نزدیک به ۳۰۰۰ مجوز برای برگزاری کلاسهای آزاد در کشور صادر شده است در حالی که در دوران دانشجویی همنسلان بنده، تنها دو دانشکده تئاتر وجود داشت که بهصورت سالانه ۵۰ نفر به چرخه این هنر میافزود. ورود بخش خصوصی به این حوزه به دلیل نیازی که احساس میشده، انجام گرفته است. این در حالی است که دولت در عرض چند دهه اخیر تنها دو سالن فردوسی و حافظ را ساخته است. مشخص است که این کمکاری از سوی دولت در نهایت توسط بخش خصوصی جبران میشود. اما بعضا شاهد آپارتمان یا ساختمانهایی هستیم که تبدیل به سالن نمایش شدهاند.
واقعیت این است که دیگر تئاتر به لحاظ اقتصادی مقیاس کوچکی ندارد و اجرای ۱۱۰ نمایش در طول یک سال به خوبی بیانگر رونق و افزایش فعالیت هنرمندان در این بخش است. در تهران ۲۸ نمایشخانه دایر است و ۶۱ نمایشخانه در سینماهای بدون استفاده مستقر هستند. جالب اینجاست که امروزه تئاترهای آزاد در لالهزار و نقاط مختلف اجرا میشود که سهم قابلملاحظهای از عرضه را شامل میشوند. ضمن اینکه هنرمندان تئاتر در مجموع در ماه درآمدی در حدود ۵ میلیارد تومان را ایجاد میکنند که در سال مبلغی در حدود ۶۰ میلیارد را پدید میآورد. این به آن معناست که به لحاظ کسب درآمد، تئاتر به راحتی با سینما قابلمقایسه است.
با این وجود ضرورت دارد که بیش از پیش کارهایی ارزشمند به لحاظ محتوایی و دارای تکنیک در اجرا، به دور از فضای آماتوری و نیمهآماتوری اجرا شوند. آثاری که ارزش دیدن داشته باشند و لذت اجرا را به تماشاگر منتقل کنند. یکی از دلایلی که امروزه برخی آثار قدرت جذب مخاطب عام را ندارد، به این مساله بازمیگردد که متاسفانه تئاتر ما وجه شبه روشنفکرانه و شکلگرا به دور از زندگی و تاریخ مردم پیدا کرده است و ارتباطی بین اثر و مخاطب ایجاد نمیشود. اجرای تئاتری که درد مردم را مطرح کند و به درد جامعه بخورد، ضمن اینکه آمیخته با فرهنگ مردم باشد و بحرانهای زندگی اجتماعی را بیان کند، میتواند زمینه رشد و پویایی بیشتر تئاتر را فراهم آورد. وقتی که اثری همچون بینوایان به کارگردانی آقای طاهری در شهری همچون مشهد ۸۰ میلیون فروش میکند، همین مساله بهخوبی از پتانسیل بالای مردم برای استقبال از آثار باکیفیت حکایت دارد. در رشت و شیراز میتوان این استقبالها را به عینه مشاهده کرد. عدم تولیدات مناسب در سینما با موضوعاتی تکراری مردم را با تئاتر آشتی داده است و با توجه دولت به مسائل زیرساختی این بخش میتواند بیشتر و بیشتر نیز رونق یابد.
ارسال نظر