شباهتهای سندرز و ترامپ
عملی شدن هر کدام نیاز به تریلیونها دلار درآمد از طریق نظام مالیاتی جدید یا افزایش تریلیونها دلار به بدهی فدرال دارد. به لحاظ تئوری، کنگره میتواند هزینه هرکدام را تامین کند اما در شرایط سیاسی و مالی حال حاضر فهمیدن غیرعملی بودن آنها بسیار ساده است. من ارزشگذاری طرح سندرز را به عهده کارشناسان بیمه میگذارم و در عوض به چگونگی تامین بودجه آن میپردازم. برنی سندرز گفته که او هزینه بیمه سلامت را با افزایش در مالیاتها به دست میآورد. به بیان دقیقتر، او دهها منبع درآمدی متفاوت را لیستبندی کرده و میگوید یک طرح مالی واقعی را در آینده معرفی میکند. رئیسجمهوری همچنین رویاپردازی را دارد اما در کاهش مالیاتها. او کاهش شدید در مالیاتها را مطرح کرده است بدون معرفی منابع درآمدی جایگزین. او هرگز این کار را عملی نمیکند و مسوولیت سخت آن را بر عهده کنگره میاندازد. مرکز تعیین سیاست مالیاتی بارها درباره هزینههای بدون منابع این طرح ترامپ هشدار داده است که این طرح در ۱۰ سال آینده باعث کاهش ۵/ ۳ تا ۸ تریلیون دلار درآمد میشود. سازمان مدنی بررسی و تعیین سیاستهای سلامت پس از بررسی طرح برنی سندرز، اعلام کرده است که این طرح در ۱۰ سال آینده باعث افزایش ۲۹ تریلیون دلاری در هزینههای دولت میشود.
بیمهای برای همه
طرح بیمه سندرز همه هزینههای پیش رو را تخمین زده است، در ابتدا محدودیت سنی واجدان شرایط را از ۶۵ سال به ۵۵ سال کاهش میدهد و سپس همه افراد را حتی تا زیر سه سال پوشش میدهد. این برنامه باعث افزایش هزینههای بیمه به سه طریق میشود. اول اینکه این طرح همه آن ضررهایی را که سندرز نادیده میگیرد درون خود دارد. دوم قریب به اتفاق افراد ذینفع از این بیمه خیلی بیشتر استفاده میکنند هر چه باشد این رایگان خواهد بود یا حداقل در نگاه افراد تحت پوشش این طور به نظر میرسد. آخر اینکه سندرز ۱۵۵ میلیون نفر مشتری صنعت خصوصی بیمه سلامتی را تحت بیمه دولتی میبرد.
سندرز میگوید طرح بیمه همگانیاش هزینههای اجرایی و قیمت داروها را کاهش میدهد. شاید، اما همه این هزینهها فقط یکپنجم کل بودجه بیمه است. با این همه او مدعی نیست که میتواند هزینهها و قیمتها را به صفر کاهش دهد. چطور از پس دیگر هزینههای بیمه برمیآید؟ به نظر من وعده سندرز برای کاهش هزینهها پژواک صدای دونالد ترامپ است که مدعی است کاهش شدید مالیاتها باعث تقویت رشد اقتصادی شده و در نتیجه این رشد کمبود بودجه را جبران میکند. هر دو وعده جذاب هستند اما متاسفانه عقلانی نیستند. کاهش همه مالیاتها در شرایط سیاسی اکنون واقعی به نظر نمیرسند. اما آیا افزایش مالیاتها میتواند درآمد دولت را تا ۲۹ تریلیون دلار افزایش دهد؟ جواب در خود سوال نهفته است! اما اجازه بدهید طرح سندرز را بیشتر واکاوی کنیم تا بفهمیم چرا تامین بودجه آن خیلی دشوار است. در گزارش بنیاد کایزر آمده که حق بیمه خانواده کارگران کارگاهها در سال گذشته تقریبا به ۱۹هزار دلار رسیده است. یک کارگر با درآمد متوسط حدود ۵۷۰۰ دلار آن را میپردازد و باقیماندهاش را که حدودا ۱۳ هزار دلار است کارفرما پرداخت میکند. برخلاف دستمزدها حق بیمهای که کارفرما میپردازد معاف از مالیات است. در برنامه سندرز این روال دیگر پایان مییابد. بودجه لازم برای بیمه کارگران از ترکیب مالیاتها و حق بیمهها تامین میشود. اقتصاددانان به شما خواهند گفت که اتفاقاتی بیشتر از آنچه در ظاهر امر نمایان است روی میدهد. در آغاز در حالی که کارگران مزایای بیمه شدن از سوی کارفرما را از دست میدهند با تغییر جهت حق بیمه پرداختی از سوی کارفرمایان به سمت دستمزدها تا حدودی این ضرر جبران میشود.
رویاهای بزرگ
بدون حذف قانون مالیاتی فعلی در طرح بیمه سندرز، دستمزدهای بالا مشمول پرداخت مالیات میشوند، خیلی از کارگران باید مالیاتی بیشتر از آنچه امروز میپردازند متحمل شوند، باید از هر دو نفر به خاطر رویاهای بزرگشان تشکر کرد، اما در دنیای واقعی ما تمایلی برای تامین هزینه بلندپروازیهای آنها نداریم.
ارسال نظر