فقدان جانشینی در نیروی کار خارجی
دکتر غلامعلی فرجادی
دانشیار موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه
حضور کارگران خارجی خصوصا افغان در ایران، تاثیر و تبعات مهاجرت و اقامت آنها، همواره از جمله موضوعاتی بوده است که صاحبنظران حوزههای اقتصادی، اجتماعی و بازار کار را به خود مشغول کرده است. آیا حضور کارگران افغان در بخشهای مختلف تولیدی بهویژه در بخشهای ساختمانی، راهسازی و دیگر مشاغل عمدتا یدی، تاثیری بر اشتغال نیروی کار ایرانی دارد و آیا با خروج کارگران خارجی، بیکاری نیروی کار ایرانی کاهش مییابد؟
بدون داشتن تصویری درست از ویژگیهای بازار کار ایران نمیتوان بهطور علمی و دقیق به این سوال پاسخ داد.
دکتر غلامعلی فرجادی
دانشیار موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه
حضور کارگران خارجی خصوصا افغان در ایران، تاثیر و تبعات مهاجرت و اقامت آنها، همواره از جمله موضوعاتی بوده است که صاحبنظران حوزههای اقتصادی، اجتماعی و بازار کار را به خود مشغول کرده است. آیا حضور کارگران افغان در بخشهای مختلف تولیدی بهویژه در بخشهای ساختمانی، راهسازی و دیگر مشاغل عمدتا یدی، تاثیری بر اشتغال نیروی کار ایرانی دارد و آیا با خروج کارگران خارجی، بیکاری نیروی کار ایرانی کاهش مییابد؟
بدون داشتن تصویری درست از ویژگیهای بازار کار ایران نمیتوان بهطور علمی و دقیق به این سوال پاسخ داد. بیکاری موجود در اقتصاد ایران از چند ویژگی مهم برخوردار است:
1- سهم عمده بیکاری کشور را جوانان 15-29 ساله تشکیل میدهند.
2- بیکاری نیروی کار کشور عمدتا بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی است و بیکاری بیسوادان و کمسوادان کشور در سطح بسیار پایینی قرار دارد. یکی از دلایل پایین بودن نرخ بیکاری بیسوادان و کمسوادان این است که اکثر این افراد در گروههای اقتصادی پایین قرار دارند و به دلیل فقر و نیازمندی مجبورند که هر کار و شغلی را بپذیرند، در حالی که بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاهی به رغم بیکاری، متقاضی کار در مشاغل خاص و موردنظر خود هستند و هر شغلی را بهراحتی نمیپذیرند.
3- از نظر جنسیتی سهم بیکاران زنان بهویژه زنان تحصیلکرده و جوان بسیار بالاتر از سهم بیکاران مرد با همان ویژگیهاست.
4- بیکاری کشور از نظر منطقهای بسیار نابرابر است و تفاوت نرخ بیکاری بین استانها با حداکثر و حداقل بیکاری بیش از 10 درصد است.
اکنون ببینیم وضعیت نیروی کار مشاغل خارجی در کشور چگونه است:
1- بیش از دوسوم کارگران خارجی (عمدتا افغان) از نظر تحصیلی بیسواد و کمسواد هستند.
2- بخش عمدهای از این دسته کارگران غیرماهر یا نیمهماهرند. اگرچه در بین کارگران مهاجر نیروهای قابل و ماهر نیز وجود دارد ولی سهم این گروه بسیار ناچیز است.
3- اکثر کارگران خارجی در استانهایی متمرکز هستند که از نرخ بیکاری پایینتری برخوردارند. 70درصد مهاجران افغان در استانهای تهران، کرج، خراسان، سیستان و بلوچستان و فارس ساکن هستند.
به استثنای سیستان و بلوچستان، 4 استان یاد شده دیگر از نرخ بیکاری بالایی (در مقایسه با نرخ بیکاری سطح ملی) برخوردار نیستند. به بیان دیگر درمناطقی که نرخ بیکاری بالاتر از سطح ملی است تقاضا برای نیروی کار پایین است و به همین دلیل کارگران خارجی متقاضی کار در این مناطق نبودهاند. لذا با مقایسه ویژگیهای نیروی کار ایرانی و افغان میتوان نتیجه گرفت که خروج نیروی کار خارجی کمک چندانی به پایینآوردن نرخ بیکاری کشور نمیکند زیرا این دو گروه الزاما جایگزین یکدیگر نیستند. از طرف دیگر خروج نیروی کار خارجی موجب افزایش دستمزدها و نهایتا قیمت تمام شده محصولات میشود و علاوه بر بالارفتن سطح عمومی قیمتها، موجبات کاهش صادرات غیرنفتی را نیز فراهم آورده و درآمد ارزی کشور را کاهش میدهد. نکته مهمی که لازم به توضیح است این است که افراد خارجی در صورتی میتوانند به کار در کشور بپردازند که بهطور قانونی وارد کشور شده و مجوز کار را داشته باشند لذا بحث ما در این سطور توجیه اشتغال کارگران غیرقانونی (خواه از افغانستان یا کشورهای دیگر) نیست، از اینرو موضوعی که باید محور تصمیمگیری از طرف مجلس و دولت محترم قرار گیرد، سیاستگذاری در مورد مهاجران غیرقانونی است و توجیه اخراج کارگران خارجی با استدلال جایگزینی با نیروی کار ایرانی انحراف از بحث اصلی است.
ارسال نظر