میم‌رسا

واردات و صادرات را به بزرگراهی تشبیه کرده‌اند که به صورت طبیعی و بدیهی باید دو طرفه باشد. اما دو تا کامیون را در نظر بگیرید که یکی حامل کالایی به ارزش ۸میلیارد دلار است و آن دیگری ۲۵میلیارد دلار. (هفت ماهه امسال را می‌گوییم) یکی به طرف بیرون از شهر می‌رود و آن دیگر به سوی شهر می‌آید. یکی بر جاده‌ای پر دست‌ انداز و پر چاله و چوله و آن دیگری بر آسفالت تخت می‌راند. یکی هزار وصله پینه تعمیراتی بر بدنه دارد و آن دیگری دستاورد فناوری سال ۲۰۰۷ است. یکی راننده‌اش از تثبیت نرخ ارز می‌نالد و آن دیگری آواز سرخوشانه آزادی ارز را بر ارض می‌خواند. یکی بوی نفت و میعانات گازی می‌دهد و آن دیگری بوی رقابت... وصف این دو تا کامیون را اگر ادامه بدهیم به مثنوی هفتاد و دو من می‌رسیم. ضمن اینکه در حاشیه این بزرگراه قطار قاچاق با چراغ خاموش و روی ریل‌های نامرئی طی طریق می‌کند اما صدای سوت آن بلند و پرگزند است.

با این وضعیت باید به جشن ۲۰میلیارد دلاری شدن صادرات در اردیبهشت سال آینده دل‌خوش کنیم البته اگر دود میعانات گازی به چشم زعفران و پسته و فرش نرود و از اینها مهم‌تر آنکه سهم بخش‌خصوصی از ارزش کل صادرات غیرنفتی از اینکه هست کم‌تر نشود.