خاندان صنعتیزاده
کتاب ارزان برای همه
از دیگر اقدامات صنعتیزاده، راهاندازی مجدد چاپخانه وزارت فرهنگ افغانستان بود. این چاپخانه با ۳۰۰ کارگر مدتها بود که کار نمیکرد و با وجود مشاورههای متعدد همچنان امکان چاپ نداشت. صنعتیزاده با اصرار وزیر فرهنگ افغانستان، اداره آن را به عهده گرفت و ۳۵ کارگر افغانستانی را به ایران آورد و مدت ۶ ماه آنها را آموزش داد؛ پس از آن همراه کارگران افغانستانی ۳۵ کارگر ایرانی را با خود به افغانستان برد. در هر بخش، یک ایرانی و یک افغانستانی را بهکار گرفت و توانست پس از چند سال چاپخانه را راهاندازی کند و در اختیار دولت افغانستان قرار دهد.
صنعتیزاده در سال۱۳۴۲ به دعوت موسسه مرکزی فرانکلین، عدهای از ناشران را برای مطالعه در مورد فروش و چاپ کتاب به آمریکا، فرانسه و انگلیس فرستاد تا ضمن تشکیل جلسه با ناشران و کتابفروشهای این کشورها، کار آنها را از نزدیک مشاهده کنند. موسسه فرانکلین تهران در انتخاب کتابهایی که شعبه مرکزی برای ترجمه و انتشار میفرستاد، آزاد بود. او اگر کتابها را به نفع جامعه ایران و فرهنگ کشور میدانست آنها را بهدست مترجمان میسپرد. صنعتیزاده اکثر کتابها را برای چاپ به ناشران مختلف ارائه میکرد؛ پس از موافقت ناشر، آنها را برای ترجمه به مترجمان معروف میداد و حق ترجمه کتاب را یکجا میخرید. کلیه امور هزینه، ویرایش، طراحی تبلیغات و... با هزینه موسسه صورت میگرفت؛ در واقع شعبه ایرانی فرانکلین برای اولینبار حق کپیرایت بینالمللی را رعایت میکرد.
صنعتیزاده در سال۱۳۳۶ دایرهالمعارف فارسی را پایهگذاری کرد و مدیریت آن را به دکتر غلامحسین مصاحب (ریاضیدان و استاد دانشگاه) سپرد. مصاحب برای ساماندادن به امور مرکز برادرش محمود مصاحب و احمد آرام را برگزید. جلد اول دایره المعارف، ۱۰سال بعد (سال ۱۳۴۵) با آرم سازمان کتابهای جیبی منتشر شد و در نهایت، در سال۱۳۵۲ صنعتیزاده از موسسه فرانکلین کنارهگیری کرد. تاسیس انتشارات کتابهای جیبی، توسط همین موسسه صورتگرفت. وی با پرداخت مبلغی به صاحبان اثر و ناشران بین سه تا ۱۰هزار نسخه کتاب به قطع جیبی و پالتویی منتشر کرد. بسیاری از دانشجویان توانستند کتابهای گران سابق را در چاپ جیبی ارزان خریداری کنند. وی در مدت ۱۶ سالمدیریت خود، حدود ۱۲۰۰عنوان کتاب را ترجمه، چاپ و منتشر کرد.
در این بین، صنعتیزاده از بچههای پرورشگاه غافل نبود. زمانیکه چاپ افست را راهاندازی میکرد برای کادر فنی این موسسه، ۳۰تن از دانشآموزان دارالایتام را انتخاب کرد و به تهران آورد. او به مدت ۶ ماه، مقدمات زبان و فن چاپ را به آنها آموزش داد. پس از این دوره، بیشتر آنها را با یک سرپرست ناظر کرمانی به آلمان فرستاد تا در تاسیسات چاپ هایدلبرگ حروفچینی، چاپ، صحافی، ته دوزی و... را بیاموزند. به این ترتیب وی یکی از مدرنترین چاپخانههای آن روز تهران را بهوجود آورد و چندمیلیون کتاب درسی وزارت فرهنگ را در آنجا چاپ کرد.
پس از مدتی، کارخانه کاغذسازی پارس در هفت تپه خوزستان با سرمایه ۴۰۰میلیونتومان راهاندازی شد. مدیرعامل این کارخانه صنعتیزاده و اکثر سهام آن متعلق به بانک توسعه صنعتی و معدنی و سازمان خدمات اجتماعی بود، اما صنعتیزاده بعد از مدتی به دلیل اختلاف با کارشناسان خارجی و مدیران بانک، در مورد بهای خرید ماشینآلات و مواد اولیه، با واگذاری بخشی از سهام بـه مدیران، از آنجا استعفا داد. پس از آن به تقاضای دکتر عالیخانی بهکارخانه لاستیک بیاف گودریچ رفت، ولی پس از مدت کمی استعفا داد. او مدتی بعد، با کمک سازمانبرنامه، کارخانه خرمای رطب زهره را (که در حال ورشکستگی بود) احیا کرد. صنعتیزاده، در تکمیل پروژه ساختمانی خزر شهر مازندران نیز نقش موثری داشت؛ ولی پس از چند سالسازمان امنیت (ساواک) دستور داد که از هرگونه فعالیت در آن منطقه جلوگیری شود.