اقتصاد ایران و مقاومت دربرابر واقعیات
در ششم مرداد ۱۳۵۴ جلسه هیاتنمایندگان اتاق تهران به ریاست عنایت بهبهانی تشکیل شد. دکتر طاهر ضیایی رئیس اتاق ایران نیز برای بررسی مسائل مربوط به مبارزه با گرانفروشی در جلسه حضور یافت و به نمایندگان حاضر در جلسه که از صاحبان صنایع و بازرگانان بودند لزوم مبارزه جدیتر با گرانفروشی را گوشزد کرد و گفت اندکی سهلانگاری و مسامحه در این کار باعث میشود که کارت عضویت صاحب صنعت یا بازرگان خاطی از طرف اتاق ابطال شود. عجیبتر از این مورد اعلام شد حبیب القانیان و عبدالحمید کاشانیاخوان، دو تاجر نامی ایران به جرم گرانفروشی بازداشت شدهاند.
در دیگر اظهارات مقامات دولتی نیز همین موتیف به شکلهای دیگر تکرار میشود. در ۳۰ مهر سال۱۳۵۴ نخستوزیر هویدا، با گل ارکیده به یقه کت، در اجتماع بازرگانان سخن میگفت. موضوع سخنان او افزایش صادرات ایران به آمریکا بود و اینکه دولت ترجیح دارد به هر شکلی شده صادرات افزایش یابد، حتی اگر در تنگنا قرار بگیرد اما این سخنان به این ختم میشود که برنامه عمرانی ایران بر اساس همکاری بخش دولتی و بخشخصوصی پایهریزی شده و اضافه میکند مردم باید به شکل مساوی از رشد اقتصادی کشور بهرهمند شوند. هرچند سخنی از قیمتگذاری درمیان نیست، اما این حرف که مردم باید به شکل مساوی از مواهب اقتصاد بهرهمند باشند، جدا از اینکه ممکن است ژست یک سیاستمدار باشد از ذهنیت برابرساز او حکایت دارد. یکی از موارد قابلمشاهده در تاریخ سیاسی ایران مقاومت دربرابر واقعیات جهان است که میتوان از آن به ذهنیگرایی تعبیر کرد.
نخستوزیر شیکپوش ایران، هم رشد اقتصادی سریع میخواهد و هم میخواهد عواقب آن را کنترل کند که از جمله ظهور برخی نابرابریها میان مردم است. مقاومت در برابر قیمت، یکی از عجیبترین نمونههای مقاومت ذهنیت ایرانی در برابر جهان خارج است که هنوز هم از بین نرفته است. امروز هم مقامات رسمی ایران تصوری از قیمت دارند که گویی عددی است انتزاعی که یک بازرگان با اراده خود آن را بالا و پایین میبرد و اگر به او تذکر داده شود یا او را بازداشت و مواخذه کنند، به دکان برمیگردد و فتیله قیمت را پایین میکشد. صفت عجیب از اینرو به این تصویر از جهان اطلاق میشود که اولا نمیتواند پس از بارها آزمون و خطا در نیم قرن گذشته متوجه این نکته بشود که قیمت یکی از واقعیات جهان است و هیچ بازرگانی با دسیسه نمیتواند آن را بالا و پایین کند. ثانیا سیاستمدار نقش خود و سیاستگذاری خود را که شاید مهمترین تعیینکننده جهش یا کاهش قیمت است را اساسا ندیده میگیرد و همواره انگشت اتهام او بهسوی بیرون است. نمونههای بسیاری از مقاومت دربرابر واقعیات در سیاست رسمی ایران حداقل در ۵۰ سالگذشته به چشم میخورد و مساله قیمت تنها یکی از این واقعیات است.
اما نام بولدوزر سرکوب قیمت، نواده موسس اتاق بازرگانی نیز درمیان اسناد به میان میآید؛ فریدون مهدوی وزیر بازرگانی که در ششم دی ۱۳۵۴ در اجتماع اعضای هیاتنمایندگان اتاق ایران گفت؛ دولت بیش از هر زمان دیگری از بخشخصوصی حمایت میکند و در وضعیت کنونی طرفدار بخشخصوصی و مشوق سرمایهگذاری تازه است، «اما به هر صورت حمایت دولت باید در چارچوب یک روش صحیح اقتصادی انجام گیرد و بخشخصوصی باید به یکسود معقول متکی باشد» و احتمالا مقصود او این بود که وگرنه حتی اگر حبیب القانیان هم باشد، بازداشت میشود.