اما مساله مهم‌تر آن است که اگر توافق ایران و عربستان به‌طور کامل اجرا شود، مانعی بر سر راه سیاست‌های بلندمدت منطقه‌ای ایالات‌متحده و متحدان اروپایی وی خواهد بود و این یعنی یک‌بار دیگر تقابل دو قدرت بزرگ جهانی افزایش یافته‌است، بنابراین قدرت‌های فرامنطقه‌ای غربی به امید موفقیت دوباره، در دستیابی به اهداف خود، ابزارهای دیگری را پیش خواهند گرفت. تجربیات تاریخی چند دهه اخیر نشان‌دهنده آن است که غرب نه به‌راحتی شکست را می‌پذیرد و نه از اشتباهات خود درس می‌گیرد.  عربستان‌سعودی به‌عنوان متحد اصلی قدیمی آمریکا در منطقه خاورمیانه، در تلاش است تا متحدان و شرکای بین‌المللی خود را متنوع کند، اما این دیپلماسی جدید ریاض، مواضع واشنگتن در خاورمیانه را به چالش می‌کشد. هرچند عربستان‌سعودی برای مدت طولانی، متحد کلیدی ایالات‌متحده در منطقه بوده و به احتمال زیاد در آینده قابل پیش‌بینی به‌عنوان یک بازیگر مهم در سیاست خارجی غرب در منطقه باقی خواهد ماند، اما ریاض اکنون در حال آغاز یک راه طولانی برای سیاستی پایدار برای دوری از وابستگی‌های غربی است و برنامه‌ریزی دوره‌ای برای تنوع‌بخشیدن به سیاست خارجی خود و دوری از وابستگی صرف به ایالات‌متحده را در دستور کار قرار داده‌است. بخشی از این رفتار ممکن است به دلیل از دست‌دادن اعتماد مطلق به واشنگتن باشد، اما بخشی از آن نتیجه بلوغ  و توسعه عربستان‌سعودی به عنوان یک بازیگر قدرتمند منطقه‌ای، با آرزوهای خاص خود است که ممکن است همیشه با اهداف آمریکا و متحدانش یکسان نباشد.  انگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌های چین از تلاش برای رفع شکاف بین ایران و عربستان چه سیاسی باشد و چه صرفا اقتصادی، باید منتظر واکنش‌های ایالات متحد آمریکا بمانیم.

چین روابط اقتصادی قابل‌توجهی با بسیاری از کشورهای غرب آسیا و فراتر از آن ایجاد‌کرده‌است. پکن برخلاف واشنگتن، ثبات منطقه‌ای و ترتیبات همکاری با همه کشورهای منطقه را جزو اصول سیاست‌های اقتصادی خود قرار داده‌است. از آنجا که چین روابط خوبی با هر کشور منطقه‌ای ایجاد‌ کرده‌است، در موقعیت منحصربه‌فردی قرار دارد که به‌عنوان یک میانجی بی‌طرف برای حل و فصل اختلافات منطقه‌ای قدم بر‌می‌دارد؛ در واقع ایفای نقش سازنده پکن در نزدیک‌تر‌کردن تهران و ریاض به یکدیگر برای واشنگتن غیرممکن بود، چراکه طی چهار دهه گذشته برخلاف عربستان، ایران با ایالات‌متحده روابط دیپلماتیکی نداشته، لذا آمریکا نمی‌توانست نقش محلل را در روابط تهران و ریاض ایفا کند.  همانطور که گفته شد، عربستان‌سعودی بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت در جهان است و چین بزرگ‌ترین مصرف‌کننده و از سویی ایران جزو تولید‌کنندگان بزرگ نفتی و تعیین‌کننده‌ترین کشور از نظر سیاسی در‌برابر قدرت سلطه طلب ایالات‌متحده است. قطعا همگرایی این سه کشور تاثیر مهمی بر نظم جهانی را به‌همراه خواهد داشت. 

آشکارا می‌توان به این درک رسید ‌که جهانی چندقطبی، در حال ظهور است و پارامترهای آن در حال تغییر بوده و با چیدمانی جدید و تحولاتی نو در بازی قدرت ایجاد خواهد‌کرد. این کنش‌ها مقدمه ترتیبات جهانی جدیدی خواهد بود که همچنان ایالات‌متحده را به‌عنوان هژمون جهانی با چالش‌هایی جدید روبه‌رو می‌سازد، اما پیش‌بینی واکنش‌های این کشور در زمان حاضر دشوار است و باید منتظر آینده بازی این قدرت بمانیم. اینکه ایالات‌متحده همچنان یک بازیگر اصلی در نظم جهانی نوظهور خواهد بود قابل‌انکار نیست، اما آنچه که مسلم است، هژمون بلامنازع، این نظم جهانی را در منطقه خاورمیانه حفظ خواهد‌کرد، بنابراین واشنگتن ممکن است برای گذار از این مساله، در پی اقدامی اساسی و کاملا موثر در قبال چین و روسیه، برای حفظ این هژمون‌ حرکت کند.